شمارش معکوس برای اتخاذ تصمیم بزرگ سیاسی

کد خبر: ۶۶۱۰۵
تاریخ انتشار: ۱۱ تير ۱۳۹۴ - ۰۱:۵۵
تردد سیاست‌مداران و کارشناسان دخیل در پرونده هسته‌ای ایران به شهر «وین» در آخرین روزهای مانده به مهلت ٣٠ ژوئن در کنار اظهارات متفاوت و بعضا متناقض آنان درباره چگونگی امکان توافق جامع هسته‌ای، نشان می‌دهد بازشدن گره این مذاکرات بدون تصمیم‌گیری‌های سخت سیاسی از سوی دو طرف معادله امکان‌پذیر نیست. 

تجارب قبلی در این مورد نشان می‌دهد مذاکره‌کنندگان دوسوی میز تا آخرین دقایق مهلت تعیین‌شده و حتی در وقت‌های اضافه، همچنان تا اندازه‌ای بر خطوط قرمز و مطالبات خود پافشاری می‌کنند که به مرز شکست پروژه و ورود به بن‌بست غیرقابل‌عبور نزدیک نشوند. ازآنجاکه هر دو طرف دعوی به‌خوبی می‌دانند شکست این مذاکرات به‌مفهوم بازگشت به روند تنش فزاینده‌تر و امکان جایگزینی گزینه جنگ بر دیپلماسی صلح خواهد بود، پذیرش چنین شرایطی برای هرکدام از آنان یک «کابوس» است که در همه حوزه‌های ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی می‌تواند تأثیر مخرب و ویرانگری بر جای گذارد. جدا از واکنش گروه‌های فشار در واشنگتن و تهران و نارضایتی تل‌آویو و محور محافظه‌کار عربی به نتایج این مذاکرات، به‌دلیل سرمایه‌گذاری کلان و غیرقابل‌جایگزین «باراک اوباما» و «حسن روحانی» رؤسای جمهوری آمریکا و ایران، هر دو طرف ‌غیر از مصالحه و برون‌رفت از بحران راهی در پیش‌روی خود ندارند. حتی اینکه همواره در نقطه جوش معامله هسته‌ای بازیگر سومی چون فرانسه در چارچوب سیاست کاسب‌کارانه خود برای سوءاستفاده از این فرصت ساز مخالفت می‌زند و نقش قلدر سنگ‌انداز را بازی می‌کند نیز در مقابل اراده سیاسی تهران- واشنگتن برای رسیدن به توافق، نمی‌تواند عنصر تعیین‌کننده‌ای در تصمیم نهایی به حساب آید. این روزها سیاست‌مداران و ارباب رسانه مرتب از پرنشدن پرانتزهای سند جامع می‌گویند و حول آن گمانه‌زنی می‌کنند، در حالی که تمامی این معماهای حل‌نشده ریشه در یک تصمیم راهبردی درخصوص تفاهم تاریخی در مناسبات قدرت بین دو ضلع اصلی دعوی دارد. 

در چنین شرایطی که صورت‌حساب و فاکتور این معامله و معادله به آن سطح از بزرگی رسیده است که عدم‌معامله تمام محاسبات سیاسی، اقتصادی، امنیتی و ژئوپلیتیک بین اضلاع منازعه را می‌تواند به‌هم بریزد، بنابراین چندان منطقی نخواهد بود که در جزئیات فنی و حقوقی دوطرف با پافشاری بر مطالبات حداکثری خود اصل بازی را باطل کنند.

پذیرش پروتکل الحاقی، محدودسازی غنی‌سازی، بازرسی‌های مدیریت‌شده از تأسیسات مشکوک، چگونگی لغو و تعلیق تحریم‌های اعمال‌شده، پذیرش حقوق پایه هسته‌ای ایران و همکاری عینی طرف غربی برای اعطای تکنولوژی و تأسیسات جایگزین آب سبک مابه‌ازای تغییر کاربری آب سنگین اراک و مهم‌تر از همه تفکیک اساسی بین سؤالات باقیمانده در مورد احتمال وجود برنامه نظامی در این پرونده در سال‌های گذشته با مذاکرات جاری، همگی قطعات پازلی را شکل می‌دهند که تصویر کامل آن قبلا مورد توافق دو طرف قرار گرفته است.

سیاست‌مداران، مذاکره‌کنندگان و تصمیم‌گیران ارشد دو طرف منازعه در این پرونده بر اساس معیار و سنجش سود- زیان و عبور از معادله قدیمی «حاصل‌جمع صفر» وارد این بازی شده‌اند و به همین دلیل با تمام چانه‌زنی و پافشاری‌های خود در نهایت بر معامله‌ای که از قبل پیش‌فاکتور آن را پرداخت کرده‌اند لاجرم باید به نتیجه برسند. در این مرحله از مذاکرات بیش از آنچه بحث شکست مطرح باشد اصل کسب حداکثر امتیاز برای دو طرف در فرجام نهایی حل‌وفصل پرونده هسته‌ای ایران موضوع اصلی را شکل می‌دهد. تمام معضلات و مشکلات پیش‌روی مذاکره‌کنندگان، راه‌حل منطقی و اصولی دارد و به همین دلیل خطوط قرمزی که از سوی دو طرف ترسیم می‌شود قابلیت انعطاف‌پذیری را خواهند داشت. دیپلماسی صلح بر مبنای مصالحه و در بدبینانه‌ترین حالت موقعیت آتش‌بس قابل تعریف است که بر اساس همین منطق و ضرورت، معامله نهایی شکل می‌گیرد. یک دیپلماسی سازنده و منفعت‌گرایانه آنجا مفهوم واقعی خود را پیدا می‌کند که بتواند دست طرف مقابل را برای معامله و مصالحه باز بگذارد و به همین لحاظ چنانچه تا تاریخ نهم جولای توافق حاصل نشود طرف معامله تهران در واشنگتن کمتر از حالا می‌تواند به تعهدات خود عمل کند. هم‌اینک زمان تصمیم‌گیری برای تهران- واشنگتن و حتی اتحادیه اروپایی فرا رسیده است و بر اساس واقعیات جاری این فرصت در بعد از این تاریخ چندان موقعیت مطلوب خود را نخواهد داشت.   
نظر شما
پربیننده ترین ها