امپراطوری مهران مدیری در پایان راه؟

کد خبر: ۶۵۴۸
تاریخ انتشار: ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۴
اگر بخواهید نام چند برند را در حوزه تلویزیون ایران در عرض یک دقیقه نام ببرید، شک نکنید یکی از دوسه نام اول که به ذهنتان می رسد مهران مدیری است. می گویید نه؟ امتحان کنید!

 او که تا نوروز 88، شانزده هفده سال در تلویزیون حضور مستمر و موفق داشت، از آن موقع تا به حال روی آنتن نرفته بود تا همین نوروز 93 که در برنامه تحویل سال شبکه 3 اعلام کرد دوست دارد بار دیگر به تلویزیون بازگردد و به غیبت پنجساله اش پایان دهد.

او در تلویزیون 17 سریال طنز - بطور متوسط هرسال یکی- ساخت و ظاهرا اختلافش با تلویزیون بر سر آگهی های سریال تازه اش در سال 88 - قهوه تلخ - موجب شد ناگهان سر از شبکه نمایش خانگی در آورد و طی نزدیک به سه سال قهوه تلخ را به رقیبی جدی برای تلویزیون بدل کند و بازار سیمای عزت الله ضرغامی را به کسادی بکشاند.

این را که مدیری چطور به جایگاهی در تلویزیون ایران رسید که از او به عنوان برند یاد می کنیم، کم و بیش همه میدانند. او با تئاتر شروع کرد. فکر می کنید از چند سالگی؟ سال 53 درحالی که فقط هفت ساله بود در یک نمایش به نام خرگوش بازی کرد. در نوجوانی و جوانی بدون قطع این مسیر را در تئاتر ادامه داد تا گذارش به دکتر قطب الدین صادقی رسید و دو نمایش هملت و سیمرغ در سالهای 69 و 70. او در رادیو هم به گویندگی می پرداخت و شش سال داستان شب می خواند. در تلویزیون هم چند سریال بازی کرده بود که نام آنها در خاطر کمتر کسی مانده. اما همه چیز برای او از نوروز 72 با داریوش کاردان شروع شد و با ساعت خوش ادامه پیدا کرد. مدیری جوان، جمعی از همسالانش را که در دو نمایش دکتر صادقی همبازی بودند جمع کرد و قطعات کوتاه نمایشی که نوگرایی و تازگی در آن ها دیده می شد، نوشتند و کار کردند. ساعت خوش نزد مخاطبان تلویزیون اقبال وسیعی یافت. این اقبال به تیم مدیری سال به سال افزون شد و او به رهبر و مغز متفکر گروهی مستعد بدل شد که بعدها هریک بازیگرانی مطرح در تلویزیون و سینما شدند.

مدیری و تیمش پس از ساعت خوش و محبوبیت عجیب و غریبشان دچار مشکلات و ممنوعیت هایی شدند که دلیلش را هیچوقت کسی نفهمید ولی به تدریج مشکلاتشان کم شد و مدیری راهش را باز کرد.

آنچه باعث تمایز تدریجی مدیری از دیگران می شد و توجه خاص عام را به خود جلب می کرد ایده های تازه و پرداخت خلاقانه به موقعیت های مختلف بود. مدیری کمدی را و لحظات نمایشی طنز را خوب می شناخت، ظرفیت های بازیگرانش و خودش را نیز، تیپ های جذاب خوبی خلق می کرد و مهم تر از همه با سلیقه مخاطبانش آشنا بود و البته هرگز دست کمشان نمی گرفت. سعی می کرد با توجه به بازخوردهایی که از مخاطبان می گرفت در هرشرایطی کیفیت برنامه را بالا ببرد. حتی در برخی سریالهایش پس از چند قسمت ایده اولیه را هم عوض کرد و مسیر سریال را به سمتی دیگر برد. او هربار با یک ایده جدید پیدایش می شد و این برای مخاطبان تلویزیون بسیار جذاب بود. اینها وجه تمایز مدیری با رقبایش بود که خیلی زود عرصه را خالی کردند، نظیر داریوش کاردان.

مدیری در سینما هم تجربه هایی دارد. او سینما را از جای عجیب و غریبی شروع کرد؛ سال 72 و دستیاری طراحی صحنه در فیلم "دیگه چه خبر" تهمینه میلانی! پس از آن بازی در 6 فیلم که اولینش "دیدار"، مهم ترینش "همیشه پای یک زن در میان است" و "دایره زنگی" و آخرینش "پل چوبی" است، کارنامه سینمایی او را تشکیل می دهند.

اما در تلویزیون پس از آنکه سالهای سال مدیری نان تلویزیون را خورد و تلویزیون نان مدیری را، ماجرای اختلاف بر سر قهوه تلخ پیش آمد و سال 88 مدیری از تلویزیون جداشد به این امید که حالا برند است و مردم هرجا مدیری هست حاضرند پول خرج کنند. پس قهوه تلخ آمد و مردم هم استقبال کردند اما اختلاف او و تهیه کنندگانش -برادران گلیان- با صداو سیما باعث حذف همگیشان از تلویزیون شد که هنوز هم ادامه دارد.

همین باعث شد حضور مدیری در شبکه نمایش خانگی ادامه دار شود. بدقولی تهیه کنندگان قهوه تلخ در اهدای جوایز گوناگون و آپارتمان هایی که قرار بود هر هفته به برندگان اهدا شود و مشکلاتی از این دست موجب شد میان مدیری و تهیه کنندگانش فاصله بیفتد. از اینجا به بعد و از اواخر قهوه تلخ، دوران افول مدیری آغاز شد.

با این اتفاقات او ناچار شد بساط قهوه تلخ را جمع کند و خود دست به کار تهیه مجموعه ای دیگر- ویلای من- شود تا بتواند بدهی ها و تعهداتی را که از چشم او دیده می شد، جبران کند. این بدقولی اما ضربه سهمگینی به اعتبار مدیری وارد کرد و همانطور که مردم سری آخر قهوه تلخ را نخریدند، روی فروش ویلای من تاثیر فاحشی گذاشت. در این میان مدیری در یکی دیگر از تولیدات نمایش خانگی -قلب یخی- هم بازی کرد که ادامه ناکامی هایش به حساب می آید.

او در اواخر دوران اوج و البته در دوران افول خوانندگی را هم بارها تجربه کرد و چند تیتراژ خواند ولی مهم ترین کارش همکاری با گروه کوبه ای دارکوب است.

همین تازگی ها اما مدیری بار دیگر تلاش کرد با جمع کردن تمام بازیگران ریز و درشتی که تاکنون با او کار کرده بودند، "شوخی کردم" را بسازد؛ مجموعه ای که هم اکنون نیز درحال تولید و توزیع است اما دیگر خبری از استقبال گسترده مردم نیست.

مدیری که به دیده شدن و تحسین شدن عادت داشت حالا دارد مثل یک برنامه ساز عادی برنامه می سازد و اساسا بسیار کمرنگ و معمولی دیده می شود.

او با حضور ناگهانی اش در برنامه سه ستاره در شبکه سه از تمایلش برای حضور مجدد در تلویزیون گفت و از تعداد اندک مخاطبان شبکه نمایش خانگی در مقابل جمعیت انبوه مخاطبان تلویزیون گله کرد. میل مدیری برای دیده شدن دوباره، دارد خودش را نشان می دهد ولی بعید است عزت ضرغامی اجازه دهد در دوران مدیریت او مهران مدیری به سیما بازگردد. او در سال هایی که تلویزیون بحرانی ترین روزهای خود را سپری می کرد و خرد وکلان با تلویزیون قهر کرده بودند، صحنه را خالی کرد و این برای ضرغامی گران تمام شد.

البته شانس بزرگ مدیری آن است که به احتمال فراوان ضرغامی سال آخر مدیریتش بر صداو سیما را می گذراند و مدیری امیدوار است با رفتن او و جایگزینی احتمالی رحمانی فضلی یا چهره ای نظیر او بتواند به تلویزیون بازگردد و روزهای اوجش را دوباره تجربه کند. هرچند به نظر می رسد این بار با توجه به ریزش قابل توجه دوستدارانش، کار دشواری پیش رو داشته باشد.

در کنار این ریزش یادمان نرود، او دوران اوجش را با همکاری پیمان قاسم خانی تجربه کرد و بعد از جدایی از او تبدیل به یک مدیری معمولی شد. شب های برره، پاورچین و نقطه چین نقاط اوج کارنامه مدیری اند که طبعا تکرارموفقیتشان کار مشکلی است. و یادمان نرود طی سه چهارسال اخیر سریالهای ترکیه ای شبکه های ماهواره ای بازار را قبضه کرده اند و بازگرداندن مخاطبان پای تلویزیون ایران کار بسیار دشواری است.

درباره او شایعات زیادی هم سر زبانهاست. از دستمزدهای نجومی بگیر تا مخارج آنچنانی و از حیواناتی که نگاه می دارد تا علاقه مندیها و سرگرمی های دیگرش.

حالا باید منتظر ماند و دید تکلیف ضرغامی چه می شود و درصورت بازگشت مدیری به تلویزیون آیا مخاطبان میلیونی دوباره گرد برنامه های این سوپراستار 47 ساله گرد می آیند؟ تا رسیدن به پاسخ به این سوال راه کوتاهی درپیش است.
پربیننده ترین ها