داماد 15روزه: پیوند هر دست مصنوعی برایم ۳۶هزار پوند هزینه دارد

علی تیموری جوان بجنوردی که ۲ دست خود را بر اثر حادثه ناشی از کار از دست داده است با حضور در خبرگزاری تسنیم وضعیت فعلی خود و اتفاقات پیش‌آمده را تشریح کرد.
کد خبر: ۶۳۰۴۷
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۴ - ۲۲:۵۷
علی تیموری جوان بجنوردی که ۲ دست خود را بر اثر حادثه ناشی از کار از دست داده است با حضور در خبرگزاری تسنیم وضعیت فعلی خود و اتفاقات پیش‌آمده را تشریح کرد.

«فرصت اندک برای پیوند دستان داماد 15روزه بجنوردی» تیتری که توجه بسیاری از مردم نوع‌دوست ایران را به خود جلب کرد و باعث شد مردم این داماد 15روزه را ببینند.

22 سال دارد و دانشجوی رشته مشاوره در دانشگاه دولتی بجنورد؛ "علی تیموری پایین‌ده" ساکن شهرک شهید رجایی مشهد، شهری که همه مردم ایران دوستش دارند.

او امروز در پایتخت به سر می‌برد و قرار است در برنامه زنده تلویزیونی از زندگی غیرمعمولی خودش بگوید، نوعی از زندگی که با دیگران متفاوت است. اما قبل از رفتن جلوی دوربین صدا و سیما، میزبان او شدیم تا از علی تیموری و برادر و همسرش درس بگیریم ... درس امید به آینده و اراده ناتمام انسان ... .

دو هفته پس از نامزدی کمر همت را بست تا با کار و تلاش بیشتر، هزینه‌های ازدواجش را تأمین کند و به همین دلیل شغل سخت آرماتوربندی را انتخاب کرد، شغلی سراسر خطر.

تمام مردم ایران با کمک های مادی و معنوی او را بیش از پیش به زندگی امیدوار کرده‌اند ... 300 میلیون تومان برای زندگی ایده‌آل.

"علی تیموری" این‌گونه آغاز می‌کند ...

ششم شهریورماه 93 تاریخ عقد من و همسرم بود، خیلی خوشحال بودم و با همسرم هرروز بیرون می‌رفتیم؛ یک روز صبح سراغ همسرم رفتم و وی را سر جلسه امتحان آزمایشی رساندم و سر کار رفتم.

نیم ساعت آخر کار وقتی در طبقه سوم ساختمان، میل‌گردها را جمع می‌کردم، به‌یک‌باره دنیا برایم تیره‌وتار شد و وقتی چشمانم را پس از 2 روز سپری کردن در کما باز کردم همسر و مادر گریانم را بر بالینم دیدم.

درد زیادی داشت اما نمی‌دانست چه به‌روزش آمده است، کمی که به خود آمد فهمید ماجرا از چه‌قرار است.

کارگرها، دیده بودند پس از جرقه‌ای علی از طبقه سوم به طبقه دوم پرتاب شد. سر و صورت او خونی بود و بدتر از همه دستانش بود که تا آرنج کامل سوخته بود. پس از انتقال علی به بیمارستان، پزشکان تصمیم گرفتند هر دو دست او را قطع کنند.

او در ادامه می‌گوید: وقتی پزشکان از عمل دستانم ناامید شدند تصمیم به قطع کردن دستانم گرفتند. پس از ترخیص در منزل به‌خاطر اثر دارو متوجه ماجرا نشدم اما کم‌کم متوجه حادثه و از این موضوع بسیار متأثر شدم. از همان روز همسرم کنار من بود و ضمن دلداری و دلگرمی امور جاری زندگی را برای من انجام می‌داد.

مادر علی تیموری نیز پیش از این گفته بود: «علی در این مدت برای آنکه روحیه دیگران خراب نشود، بسیار عادی برخورد می‌کرد اما صبح وقتی بالش و رختخواب‌های او را مرتب می‌کردم، متوجه اشک‌های او می‌شدم و این موضوع برای یک مادر خیلی سخت است».

یک سال تا فارغ التحصیلی فاصله دارد و راحت‌ترین کار را درس خواندن می‌داند؛ به‌دنبال کار تولیدی در آینده است و دوست دارد برای خودش کار کند.

"استاد درودی" را معرفی می‌کند، کسی که پای او را به روزنامه و رسانه باز کرد؛ در تاریخ معین علی و آقای اسکندری (خبرنگار) که استاد معرفی کرده با هم صحبت می‌کنند و مشکلات وی را با عکس در روزنامه منعکس می‌کند.

تنها 10 دقیقه از انتشار گزارش «داماد 15روزه» با زنگ‌های مکرر مردم فاصله دارد ... از تمام نقاط ایران ... .

این جوان 22ساله دست مصنوعی و پیوند دست را فقط برای نوشتن می‌خواهد و از قول پزشکان نقل می‌کند که این پیوند در ایران انجام شده اما نگهداری دست مصنوعی مشکل است.

تاکنون 150میلیون تومان کمک جمع‌آوری شده است

علی تیموری می‌گوید: تا به حال با کمک "خیریه همت" 120 میلیون تومان جمع شده و 30 میلیون تومان نیز توسط "استاد درودی" به من کمک شده است و مبلغ لازم برای پیوند یک دست انجام شده. حدوداً 5 میلیون تومان نیز در حساب بانکی جمع‌آوری شده است.

وی می‌افزاید: بر اساس برآورد صورت گرفته به‌ازای هر دست مصنوعی و پیوند 35 هزار پوند نیاز است.

آزمایش‌های لازم توسط او برای پیوند انجام شده و منتظر تأمین کمک‌های مالی برای انجام عمل پیوند است.

همسر علی تیموری انگیزه ادامه زندگی با این شرایط را همراهی و همدلی با وی و عشق و امید به زندگی می‌داند

مجتبی تیموری برادر علی نیز در جمع حضور دارد و می‌گوید: روزی که از بیمارستان تماس گرفتند گفتند دست‌های علی شکسته، با مادرم به بیمارستان رفتیم.

وقتی به بیمارستان رسیدیم مشاهده کردیم که برادرم در "آی‌سی‌یو" است که حتی اجازه ملاقات هم به ما نمی‌دادند. تا اینکه بعد از 2 روز سپری شدن در حالت کما به ما گفتند که 3 عدد از انگشتان وی باید قطع شود.

وقتی برادرم از این واقعه مطلع شد، گفت: "اشکالی ندارد دستانم قطع شود" اما این گفتن با گریه همراه شد و نگران همسر و مادرم بود. در حال حاضر هم طوری زندگی می‌کند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.

پربیننده ترین ها