اصغر فرهادی: اگر «قصهها»ی سیاه است، پس سفید چیست؟
اصغر فرهادی گفت: اگر فیلم «قصهها»ی رخشان بنیاعتماد سیاه است پس فیلم سفید چیست؟
کارگردان فیلم «جدایی نادر از سیمین» که شامگاه گذشته (17 اردیبهشتماه) همزمان با سالروز تولدش در مراسم نکوداشت رخشان بنیاعتماد در پژوهشکده فرهنگ و هنر جهاد دانشگاهی سخن میگفت، بیان کرد: در راه که میآمدم، فکر کردم چه نکتهای را درباره سرکار خانم بنیاعتماد بگویم و به این نتیجه رسیدم که درباره خود او و بعد «قصهها» صحبت کنم.
او گفت: وقتی آثار یک هنرمند را در زمینه تصویر یا موسیقی میبینیم یا میشنویم، تصویری از آن هنرمند در ذهن ما نقش میبندد و این تصویر یک حرمتی پیدا میکند که شاید به خلق کردن و خالق بودن برمیگردد، چون در خلق کردن یک خداییگونه وجود دارد.
این کارگردان ادامه داد: اگر آن خلق کردن در ارتباط با مشکلات اجتماعی باشد، تصویری که از آن هنرمند در ذهن نقش میبندد در کنار آن حرمت و خدایی گونه، با یک نوع منجی بودن هم قرین میشود.
اصغر فرهادی با بیان اینکه «این تصویر به گونهای است که حتی گاهی در هنگام مشکلات هم به آن رجوع میکنیم و میگوییم ای کاش او بود تا این مشکل را حل میکرد»، گفت: اما معدودند هنرمندانی که وقتی از نزدیک آنها را میبینیم، این تصویر مخدوش نمیشود و من تجربه کردهام و هنرمندانی را دیدهام که به خود گفتم ای کاش آنها را از نزدیک نمیدیدم. البته این هم طبیعی است که گاهی تصویر، خیلی زیاد شکل عوض میکند.
کارگردان فیلم «گذشته» و «درباره الی» افزود: با این حال هنرمندان معدودی هم هستند که نه تنها تصویرشان مخدوش نمیشود بلکه دلدادگی به آثارشان جنبه آگاهانه پیدا میکند.
او با اشاره به اینکه یکی از این گونه هنرمندان رخشان بنی اعتماد است، اظهار کرد: او هم در رفتارش و هم در گفتارش شباهت زیادی به آثارش دارد. این موضوع مرا به این نکته میرساند که فیلمهای او ماندگار شده، چون یک صداقت و پاکی در آثارش وجود دارد که برآمده از خود اوست و فاصلهای با آثارش ندارد.
فرهادی با اشاره به اینکه «من نمی توانم تصور کنم یکی از فیلمهای او را کسی جز خودش با این حس و حال میتوانست بسازد» گفت: من این نوع نزدیکی ایشان به آثارشان را ستایش میکنم و آرزو میکنم که جنس کار ما فیلمسازها و کسانی که در عرصه فرهنگ هستیم از این دست باشد.
به گزارش ایسنا، اصغر فرهادی در ادامه صحبتهای خود با بیان اینکه فیلم «قصهها» را دوبار دیده است که اولین بار در خارج از کشور هنگام آماده شدن فیلم برای نمایش عمومی بوده است، ادامه داد: بعد از اولین باری که فیلم را تنها تماشا کردم، بار دیگر خارج از ایران در جایی که داور بودم همراه با چند هنرمند غیرایرانی از کشورهای لهستان، فلسطین، چین و سنگاپور «قصهها» را دوباره نگاه کردم.
او گفت: آن زمان چون فیلم را دیده بودم و حرف و حدیثهایی که در ایران گفته میشد را هم شنیده بودم، مخصوصا کلمه "سیاه نمایی" را که خیلی از آن استفاده میشد و البته آن را بهانهای میدانستم برای رفع مسئولیت عدهای، خیلی دوست داشتم بدانم این داوران غیرایرانی بعد از دیدن فیلم چه واکنشی نشان میدهند.
فرهادی در اینباره اضافه کرد: پس از پایان فیلم داور لهستانی که بازیگر هم بود گفت، «من خیلی دوست دارم به کشور شما سفر کنم» و این برای من جالب بود که او بعد از دیدن فیلم ترغیب به سفر به ایران شده است.
وی ادامه داد: این هنرمند لهستانی درباره انگیزه خود از سفر به ایران توضیح داد که در فیلمهای ایرانی این نکته را دیده که آدمها غصهدار مشکلات دیگران هستند در حالیکه در فیلمهای خودشان یا شاید فیلمهای اروپایی، آدمها غصهدار مشکلات فردی هستند و این تفاوتی بود که او در سینمای ما نسبت به سینمای خودشان میدید. پس آیا فیلمی که غریبهای را ترغیب کرده تا این وجه از مردم ایران را ببیند، میتواند سیاه باشد؟ اگر این فیلم سیاه است پس سفید چیست؟
فرهادی افزود: معتقدم این فیلمها، فیلمهای سفیدی هستند و شاید عدهای به دلیل پیش فرضهایی که از قبل برایشان تعریف شده و نمیخواهند آن را تغییر دهند نگاه دیگری دارند. شاید هم این نوع نگاهها به این دلیل باشد که گاهی آدمهای حقیر چیزهای بزرگ در ذهنشان جای نمیگیرد و باید آن را کوچک کنند تا بفهمند، به همین دلیل بُعد زیبایی را که پشت این فیلمها است فراموش میکنند.
این فیلمساز اسکار گرفته ایرانی در بخش پایانی صحبتهای خود گفت: آیا نشان دادن آدمهایی که گرفتار بدبختیها و فقر و بعضی پلشتیهای جامعه هستند به معنای سیاه نشان دادن خود به دیگران است؟ البته این میتواند باشد اگر آن رابطهها و غمخواری برای دیگران و وجوه دیگر را لحاظ نکنید.برای همین خانم بنی اعتماد من، بابت همه خوبیهای شما تبریک میگویم و منتظرم فیلم بعدی شما را ببینم.
در ادامه این مراسم برخی حاضران پس از تماشای فیلم «قصهها» سخنانی را دربارهی رخشان بنیاعتماد بیان کردند.
لیلی گلستان: بنیاعتماد میگوید تا چارهای شود
لیلی گلستان در ابتدای سخنانش گفت: رخشان بنیاعتماد را بسیار دوست دارم، شاید بیش از آن چیزی که خودش میداند، او یک زن استثنایی است.
این مترجم سخنانش را اینگونه ادامه داد: "رخشان" زنان را از هر طبقهای خوب میشناسد و واقعیتهایشان را میداند و نشان میدهد، آن هم بیهیچ غلو و گزافهای.
او افزود: البته امروزه اسم این واقعیتها را سیاهنمایی گذاشتهاند، سیاهنمایی برای آنهایی که میخواهند واقعیتهای تلخ اجتماع را نبینند تا مبادا ناچار شوند، چارهای برای آن بیاندیشند، تا مبادا ناچار شوند وقتشان را کمی برای اندیشیدن تلف کنند، تا مبادا ناچار شوند به تعهداتشان عمل کنند.
گلستان ادامه داد: رخشان بنیاعتماد به دلیل مستندهای بسیاری که ساخته توانسته با نوع زندگی، کردار و رفتار قشرهای مختلف جامعه آشنا شود. او آدمها را خوب تماشا کرده، خوب به خاطر سپرده و بعد درسش را از این دیدنها و به خاطر سپردنها در فیلمهایش به خوبی پس داده است.
این مترجم همچنین اظهار کرد: رخشان بنیاعتماد با نگاهی مستقیم و خیره چشم در چشم فقر و فلاکت، ظلم و بیعدالتی دوخته است، بدون اینکه پلک بر هم بزند و برای همه آنها دل سوزانده است. این دل سوزاندنها و شرح مصیبها تعهدی است که هر هنرمندی باید داشته باشد؛ تعهدی به جامعه و مملکتش.
لیلی گلستان در ادامه سخنان خود گفت: بنی اعتماد میگوید که ببینید، چاره کنید. میگوید که من میگویم و تو گوش کن، من نشان میدهم و تو ببین. تو، تویی که قدرت چاره کردن این معضل را داری و چاره کردن وظیفه توست، اما کو چشمی برای دیدن و گوشی برای شنیدن.
وی با اشاره به فیلمهایی از رخشان بنیاعتماد گفت: رخشان در «قصهها» در پی یک ایده ناب و درخشان پاشنهها را ور میکشد و به دنبال سرنوشت شخصیتهای فیلمهایش میرود. شخصیتهایی که ساخته دست خودش هستند. میرود تا ببیند کار آن بیچارهها عاقبت به کجا کشیده و دیدید که کارشان به کجاها که نکشیده است، چه در خود فیلم و چه در خارج از فیلم.
لیلی گلستان در پایان گفت: رخشان بنیاعتماد یک زن استثنایی است، قدرش را بدانیم.
سیدمحمد بهشتی: آمدهام شهادت بدهم که...
سیدمحمد بهشتی مدیرعامل سابق بنیاد سینمایی فارابی «با بیان اینکه صحبت کردن بعد از دیدن فیلم «قصهها» سخت است و خدا را شکر که چند دقیقهای گذشته تا حالت نرمال پیدا کردیم» گفت: من به دلیلی پذیرفتم که امشب در این جلسه باشم، آن هم این است که از همان ابتدای کار یعنی پس از پیروزی انقلاب آثار رخشان بنیاعتماد را دنبال میکردم، پس میتوانم یک چیزهایی را شهادت دهم و در واقع به عنوان شاهد در اینجا حاضر شدم.
او با اشاره به صحبتهایی که پیش از این درباره رخشان بنیاعتماد گفته بود، اظهار کرد: میخواهم شهادت دهم، حرفهایی که راجع به خانم بنیاعتماد گفته شد تعارف نیست و همه واقعیت هستند و البته واقعیت بیش از اینهاست.
بهشتی ادامه داد: فیلم «قصهها» آیینه جامعه ماست اما بیش از آن، آیینه وجود رخشان بنیاعتماد است؛ یعنی اگر کسی میخواهد او را بشناسد باید «قصهها» را خوب ببیند.
او افزود: رخشان مثل یک مادر است. اهل پرستاری و مراقبت است و مثل یک مادر زودتر از همه دردها را میفهمد. او مادر اهالی سینما و مادر جامعه ایران است. مادرها زمانی حالشان خوب است که حال همه خانواده خوب باشد.
سیدمحمد بهشتی در ادامه بیان کرد: من بارها دیدهام که رخشان بنیاعتماد، حُسنهایی که در وجود افراد دیگر بوده را به رخ کشیده و بیان کرده است. در حالی که اصولا برای هنرمندان سخت است که از موفقیت دیگران خوشحال شوند.
وی اضافه کرد: نمیدانم شاید این خصلت چیزی شبیه حسد باشد اما رخشان بنیاعتماد این حسد را ندارد و بارها دیدهام که از موفقیت فیلمسازان دیگر خشنود شده است.
سید محمد بهشتی درباره دیگر خصلتهای این فیلمساز گفت: رخشان بنیاعتماد با خودش، سینما و جامعه خودش پیمان بسته و پای این پیمان ایستاده است. او فقط برای کارهایی که انجام داده ارزشمند نیست، بلکه کارهایی نکرده که ارزشمندتر بوده است. او بیتعارف بانو و آبروی سینمای ایران است.
مسجدجامعی: بنیاعتماد؛ پایهگذار سینمای اجتماعی و اخلاقی ایران
در این مراسم احمد مسجدجامعی (عضو شورای شهر تهران) هم حضور داشت که البته پیش از تماشای فیلم جهت حضور در مراسم بزرگداشت سیدمحمود دعایی جلسه را ترک کرد.
او پیش از رفتن و نیز پیش از خواندن پیام سیدمحمد خاتمی خطاب به رخشان بنیاعتماد گفت: اخیرا مطلبی را درباره سینمای اجتماعی ایران مینوشتم که در نگاه اول نوشتم؛ «رخشان بنیاعتماد پایهگذار سینمای اجتماعی ایران» اما بعد از آن نوشتم «پایهگذار سینمای اجتماعی و اخلاقی ایران».
او یادآور شد: ورود و حضور رخشان بنیاعتماد در سینما پیامی دارد که آن هم نوعی بازگشت به چیزهای فراموش شدهای مثل مهر، صداقت، دوست داشتن و دانایی است و در همه این نگرشهای اجتماعی لایههای پنهان و عمیقی وجود دارد که ما را به جوهره انسانی دعوت میکند.
مسجدجامعی بیان کرد: او این نگاهها و حسهای مختلف را صمیمانه و گاهی هم عریان و بیرحمانه بازتاب میدهد و برای این کار هم تلاش زیادی میکند.
فیروزه صابر: معتقدیم بنیاعتماد کارآفرین حوزه فرهنگ است
عضو هیأت مدیره انجمن زنان مدیر کارآفرین نیز در این مراسم با تشکر از کسانی که در برپایی این بزرگداشت تلاش کرده بودند، گفت: ما معتقدیم رخشان بنیاعتماد کارآفرین حوزه فرهنگ است، حوزه فرهنگ چالش بیشتری دارد چون سهم تأثیرگذاریاش در اجتماع بیشتر است.
وی با بیان اینکه در حوزه فرهنگ موضوع سیاستهای کلان کشور ضریب تأثیر بالایی دارد درباره انتخاب رخشان بنیاعتماد به عنوان کارآفرین حوزه فرهنگ گفت: رخشان در دهه 60 که پرچالشترین و بحرانیترین دهه در دهههای اخیر بویژه برای زنان بوده است، تصمیم گرفت که از حوزه تلویزیون خارج شود و در عرصه سینما به عنوان اولین کارگردان سینمایی اولین فیلم خود را با نام «خارج از محدوده» بسازد و این ریسک بزرگی در آن سالها بود.
صابر اضافه کرد: نظر ما در انجمن این است که او هنر و مسائل اجتماعی را در هم تنیده کرد و اینکه نقش زن را در طیفهای مختلف به تصویر کشید اما این تصویر را فقط در حد آسیب، محدودیت و چالش متوقف نکرد بلکه از درون روزنهها، امید و استواری زن متعالی را نشان داد و به نظر ما این کار رخشان بنیاعتماد یک نوآوری بود.
وی با اشاره به اینکه در پس همه اینها ویژگی دیگر رخشان بنیاعتماد هم اهمیت زیادی دارد، گفت: آن ویژگی مشی و منش اوست و اینکه اخلاق برایش اولویت دارد. به همین دلیل انجمن زنان مدیر کارآفرین وظیفه خود دانست که در اردیبهشتی که به نام بانوی اردیبهشت سینمای ایران است از این هنرمند تقدیر کند.
در بخش پایانی سخنرانیهای این مراسم نکوداشت؛ باران کوثری که در کنار مادربزرگش بود با تلاش زیادی که برای غلبه بر احساساتش داشت، با لحنی صمیمانه گفت: اینطور نیست که نخواهم صحبت کنم، فقط بلد نیستم درباره مامانم حرف بزنم. اگر حرف بزنم جنس مادری مامانم را کوچک میکنم.
او با اشاره به اینکه از بیرون خانواده ما جالب و جذاب به نظر میرسد، افزود: هر چقدر این جذابیت از بیرون زیاد است از درون زندگی کردن با این دو عزیز (رخشان بنیاعتماد و جهانگیر کوثری) هیجانانگیز است. من 30 ساله هستم و طبیعتا باید مستقل باشم اما باید دیوانه باشم که جدا از این دو زندگی کنم.
باران کوثری: بلد نیستم درباره مامانم حرف بزنم
باران کوثری همچنین اظهار کرد: من در خانه زندگی کردن را یاد میگیرم و در تنهاییهایم فکر میکنم که چه کار بزرگی در زندگی قرار است، انجام دهم که چنین دو عزیزی را در زندگی دارم.
این بازیگر سینما خطاب به مادرش گفت: ممنونم از اینکه هستی و از طرف خودم و ملت تشکر میکنم که در دورانی که ما زندگی میکنیم، هستی.
وی همچنین از مادربزرگش هم برای چنین جواهری تشکر کرد.
در پایان این مراسم هم هدایا و لوحهای تقدیری از طرف انجمن زنان مدیر کارآفرین و مادران صلح به رخشان بنیاعتماد تقدیم شد و جهانگیر کوثری هم روی سن حاضر شد.
پذیرایی این مراسم،کیک تولد اصغر فرهادی بود.
در این مراسم که پیام سید محمد خاتمی رئیس جمهور سابق کشورمان توسط احمد مسجد جامعی (عضو شورای شهر تهران) خطاب به رخشان بنیاعتماد قرائت شد، برخی دیگر از چهرههای هنری، سیاسی و اجتماعی از جمله سید محمد بهشتی، مصطفی معین (وزیر سابق علوم)، سهیلا جلودارزاده (مشاور وزیر معدن، صنعت و تجارت)،کولایی، حبیب رضایی، باران کوثری، جهانگیر کوثری، امیر اثباتی، فرید مصطفوی، کوهیار کلاری، رویا تیموریان، مسعود رایگان، نغمه ثمینی، جعفر پناهی، لیلی گلستان، کامران شیردل و نیز برخی اساتید حوزه مطالعات زنان حضور داشتند.