پليس جن‌گيرها و بازكننده بخت دختران را زمينگير كرد

کد خبر: ۵۹۵۵
تاریخ انتشار: ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۹:۱۲
زني كه با وعده بخت‌گشايي ده‌ها نفر را فريب داده و از آنها كلاهبرداري كرده بود دستگير شد . او در جريان اعترافاتش ترفندهاي تازه‌يي از رمالي را بازگو كرد. سرهنگ ياري، رييس پليس چهارمحال و بختياري با اعلام اين خبر به سايت پليس گفت: اين زن با دريافت مبالغ هنگفت از برخي زنان ، رمالي و فالگيري مي‌كرد و در بازرسي از خانه‌اش چند جلد كتاب آموزش فالگيري و 2هزار كارت تبليغ فال قهوه كشف شد.

اين زن تنها كسي نيست كه با اين ترفند دست به كلاهبرداري مي‌زند و با وجود هشدارهاي پليس رمالان همچنان مشغول به كارند. باز كردن بخت دختران، جن‌گيري، پيش‌بيني زمان مرگ، افزايش مهر و محبت و... اينها فقط نمونه‌هايي از ترفندهاي افراد متقلبي است كه نام فالگير، رمال، جن‌گير و... را براي خود انتخاب كرده‌اند.

آنها معتقد‌ند هرچه حر‌ف‌هاي عجيب‌تر بزنند و وعده كارهاي غريب‌تر را بدهند طعمه‌شان زودتر فريب مي‌خورد و آسان‌تر مي‌توانند او را سركيسه كنند. هر چند اين شگردها تازگي ندارد، اما هر روز افراد زيادي در دام آنها گرفتار مي‌شوند و پول و گاهي زندگي‌شان را از دست مي‌دهند. به تازگي برخي رمالان دست به ابتكارهاي تازه‌تري زده‌اند و برخي از آنها با استفاده از فناوري‌هاي جديد از راه دور به استقبال طعمه‌هاي شان مي‌روند.

جن‌گيري
جن‌گير‌ها و رمال‌ها معمولا افراد غريبه‌يي هستند كه بعد از فريب دادن طعمه‌شان به يك‌باره ناپديد مي‌شوند اما گاهي در بين خودي‌ها هم چنين افرادي پيدا مي‌شود. مصداق آن عروس شارلاتاني است كه چندي قبل توانست با ادعاي ارتباط با اجنه مادرشوهرش را اغفال كند و منزل 400 ميليوني وي را از چنگش بيرون بكشد.

 اين زن بعد از آنكه فهميد فريب عروسش را خورده از او شكايت كرد و پايش را به دادسرا كشاند. او در اين باره گفت: عروسم گفت يك همزاد جني دارد كه همه‌چيز را به او مي‌گويد. او ادعا كرد چون شوهرم بيمار است بايد زودتر دارايي‌اش را به نام من كند.

 او گفت كه اگر شوهرم خانه‌اش را به نام من كند بيماري‌اش برطرف مي‌شود اما در غير اين صورت جن‌ها او را با خود مي‌برند يا او سكته مي‌كند و فوت مي‌شود. من هم كه حرف‌هاي او را باور كرده بودم با شوهرم صحبت كردم و او هم سند خانه را به نامم كرد. مدتي گذشت تا اينكه او گفت همزاد جني‌اش گفته بايد پسرم به‌طور موقت از او جدا شود و چند ماه در يك روستا زندگي كند. در مدتي كه پسرم در روستا بود سهيلا باز هم كار عجيب را از من خواست.

او گفت بايد سند خانه مان را به نام او كنم. من هم كه همه اختيارم دست عروس جن‌گيرم بود اين كار را انجام دادم اما چند روز بعد ديگر از عروسم خبري نبود تا اينكه فهميدم او خانه را فروخته و فرار كرده است.

پيش‌بيني زمان مرگ
يكي از اين نمونه‌هاي عجيب پرونده مرد شيادي است كه با ادعاي پيش‌بيني زمان مرگ زني ثروتمند توانست از او يك ميليارد تومان كلاهبرداري كند. زن ثروتمند ابتدا براي بيماري‌اش سراغ او رفته بود اما مرد شياد با انجام كارهاي عجيب و غريب توانست خيلي زود اعتماد او را به خود جلب كند.

 زن ثروتمند در اين باره گفت: حدود دو سال قبل وقتي براي درمان يك بيماري ساده به پزشك مراجعه كردم، علايم مشكوكي از بيماري سرطان در من مشاهده شد. مدتي كارم شده بود مراجعه به پزشك‌هاي مختلف تا اينكه آنها آب پاكي را روي دستم ريختند و گفتند من سرطان دارم. وقتي پزشكان نتوانستند بيماري‌ام را درمان كنند به پيشنهاد يكي از همسايه هايم به مصرف داروهاي گياهي رو آوردم. شخصي به نام رحمت ادعا مي‌كرد در درمان بيماران با گياهان دارويي تبحر خاصي دارد. يك مرتبه كه رحمت به خانه‌ام آمده بود به‌طور ناگهاني شروع به انجام كارهاي عجيب و غريب كرد. او كه ذكرهايي مي‌گفت و حركات مرموزي انجام مي‌داد گفت بايد من را از موضوع مهمي مطلع كند.

 او گفت در خواب ديده كه شخصي به او گفته من به زودي خواهم مرد و تا آن زمان بايد تمام اموالم را وقف كنم و هنگام مردن هيچ دارايي نداشته باشم. او حتي روز و ساعت دقيق مرگم را اعلام كرد و گفت روز بيست و چهارم مردادماه راس ساعت دو بعدازظهر از دنيا خواهم رفت. او تاكيد كرد هيچ كس نبايد از تاريخ مرگ من مطلع شود. من هم كه به رحمت و گفته‌هايش اعتماد كامل داشتم حرف‌هايش را قبول كردم وهمه دارايي‌ام را كه شامل 10 باب مغازه در پاساژي حوالي ميدان ونك، آپارتماني 300 متري واقع در تهرانپارس و يك دستگاه پژو پرشيا بود به نامش زدم و از همه اقوام و دوستانم خداحافظي كردم. وصيت‌نامه‌ام را نيز نوشتم اما در روز 24 مرداد هيچ اتفاقي برايم نيفتاد. آن زمان بود كه فهميدم سرم كلاه رفته است.

باز كردن بخت دختران
معمولا يكي از مشتريان پر و پا قرص فالگيرا و رمالان، دختران دم بخت هستند. آن دسته از دختراني كه از همه راه‌هاي عادي براي ازدواج مايوس شده‌اند، معمولا سري هم به دخمه برخي رمالان مي‌زنند تا اين راه را هم براي ازدواج امتحان كنند.

 راهي كه معمولا براي آنها پر خطر است و در خوشبينانه‌ترين حالت باعث مي‌شود چند هزار تومان از آنها كلاهبرداري شود. يكي از اين دختران دم بخت فردي به نام شيوا بود كه فريب زني را خورده بود كه ادعا مي‌كرد مي‌تواند بختش را باز كند.

 او در اين باره گفت: سنم بالا رفته و مساله نداشتن خواستگار مناسب خانواده‌ام را به‌شدت درگير كرده بود تا اينكه روزي يكي از همسايه‌ها كه مي‌ديد مادرم به‌شدت نگران ازدواج من است زن دعانويسي را معرفي كرد و گفت كه او بختم را باز كند. ما هم چند روز بعد سراغ زن رمال رفتيم.

او كه خانه عجيب و غريبي داشت به من گفت: دشمنانم بخت مرا بسته‌اند. اما او با نيروهاي غيبي در تماس است و براي آنكه برايم دعاي بخت‌گشايي بنويسد بايد 350 هزار تومان بدهم. من هم با زحمت اين پول را براي بخت‌گشايي تهيه كردم و چند دست‌نوشته‌ از او گرفتم اما حالا 6 ماه از اين ماجرا مي‌گذرد و هنوز هيچ خواستگاري ندارم.

افزايش مهر و محبت
يكي ديگر از ترفندهايي كه دعانويسان و رمالان از آن براي سوءاستفاده از افراد ساده لوح استفاده مي‌كنند، وعده افزايش مهر و محبت بين همسران جوان است. كم نيستند افرادي كه حاضر‌ند ميليون‌ها تومان براي افزايش مهر و محبت هزينه و چنين پول‌هايي را دو دستي تقديم دعانويسان كنند.

 يكي از اين افراد مرد است كه علاوه بر پرداخت ميليون‌ها تومان پول حتي حاضر شده بود موي سر مادرزنش را در خواب بچيند تا طلسم زندگي‌اش بشكند اما هيچ كدام از اين كارها فايده‌يي برايش نداشت و سرانجام از همسرش جدا شد.

او در توضيح اين ماجرا گفت: مرد رمال بعد از شنيدن حرف‌هايم چيزهايي را با روان نويس سبز رنگ روي يك تكه كاغذ نوشت و آن را داخل يك بطري آب معدني انداخت و مقداري از آب را روي سر و سينه‌ام ريخت و گفت بقيه را هم وقتي به خانه رفتم بخورم. من هم اين كار را انجام دادم و در قبالش 10 ميليون تومان به او دادم تا بلكه مشكلاتم حل شود اما نشد.

او مي‌گفت: بايد همسرم را به خانه ببرم اما همسرم راضي به اين كار نبود و سهراب هر روز وردهايش را به من مي‌داد تا داخل وسايل و غذاي او بيندازم و همين موضوع گهگاه به درگيري بين ما منجر مي‌شد. او يك بار از من خواست مقداري از موي سر مادرزنم را برايش ببرم تا طلسم زندگي‌ام شكسته شود. با آنكه با مادرزنم رابطه خوبي نداشتم اما با هزار و يك بدبختي به خانه شان رفتم و زماني كه او در خواب بود مويش را قيچي كردم و به سهراب دادم.

او هم آن را داخل يك جعبه گذاشت و گفت با دعايي كه برآن مي‌خواند روز به روز مهر و محبت بين من و خانواده همسرم بيشتر مي‌شود اما اين وعده او هم دروغ از آب در آمد و رابطه ما روز به روز بدتر از گذشته شد تا اينكه چند روز قبل فهميدم همسرم مهريه‌اش را اجرا گذاشته و مي‌خواهد هر طور كه شده از من جدا شود. مرد رمال در اين مدت توانسته بود از من 350 ميليون تومان پول بگيرد.
پربیننده ترین ها