گریستوفر هیل: لزوم واقعگرایی در خاورمیانه/ زمان بهبود رابطه با ایران است
کریستوفر هیل مینویسد: دولت اوباما متهم به این شده است که بیش از اندازه دنبال توافق است. اما اگر این ادعا درست باشد نشانه ای از تعهد اوباما به شعارش در کمپین سال 2008 است: مذاکره با دشمنان آمریکا و پیدا کردن زمینههای مشترک با آنها.
خاورمیانه در هفت دهه گذشته، منطقه آسانی برای روسای جمهور ایالات متحده نبوده است. از لحاظ تاریخی حمایت از اسرائیل و حق حیاتش در مرزهای قابل دفاع به صورت تنش آمیز و متعادل در مقابل نیاز به دفاع از خطوط انتقال نفت و حفاظت از منابع انرژی جهان، قرار دارد. اما مشکلاتی که دولت های قبلی ایالات متحده با آنها روبه رو بودند در مقایسه با چالش هایی که خاورمیانه امروز با آنها روبه رو است، رنگ می بازد.
اسرائیل همچنان همان وضعیت را دارد، اما تبدیل به متحدی مشکل زا شده است. سخنرانی بنیامین نتانیاهو در جلسه مشترک کنگره در ماه مارس که به دعوت مخالفان داخلی رئیس جمهور باراک اوباما صورت گرفت، یک مسئله کلیدی در سیاست خارجی است که به خوبی دو قطبی شدن حزبی عمیق و از کار افتاده در آمریکا را نشان می دهد.
در حالی که اطمینان یافتن از انتقال مطمئن دخایر نفتی و خطوط انتقال بسیار پیچیده تر شده است، ایالات متحده باید با چالش های عربی شطرنج بازی کند. بدتر از این زمانی است که باید چشم بسته بازی کند، یعنی هنگامی که شکاف قابل توجهی میان واقعیت های منطقه ای و درک سیاستگذاران از آنها وجود دارد.
وقتی بهار عربی در چهار سال پیش آغاز شد، ایالات متحده به طور غریزی از تغییر حکومت در لیبی، سوریه و مصر حمایت کرد، در حالی که از نظم قانونی جدید در عراق حمایت کرد. نتیجه آن سرنوشتی هشدارآمیز برای آنهایی بود که مشتاق تغییر حکومت بودند. هرچند برخی از رهبران ناخوشایند از قدرت برداشته شدند، اما عواقب بعد از آن بدتر بوده است. تاثیر اصلی تغییر حکومت، تقویت هویت قبیله ای و تضعیف چشم انداز نجات یافتن دولت-ملت ها شده است.
در حال حاضر مذاکرات رده بالا با ایران در زمینه برنامه هسته ای، موجب پیچیده تر شدن مسائل عربی شده است. دولت اوباما متهم به این شده است که بیش از اندازه دنبال توافق است. اما اگر این ادعا درست باشد نشانه ای از تعهد اوباما به شعارش در کمپین سال 2008 است: مذاکره با دشمنان آمریکا و پیدا کردن زمینه های مشترک با آنها.
مسئله مهم کمبود جایگزین مناسب برای توافق است. با این همه، ایران جامعه ای به شدت تقسیم شده میان آنهایی است که می خواهند کشورشان به عنوان یک عضو جامعه جهانی به رسیمت شناخته شود و آنهایی که معتقدند جایگاه بین المللی کشورشان با داشتن برنامه تسلیحات هسته ای بهتر است.
برای بسیاری از آمریکایی ها نمایش ایران یک منازعه دوجانبه است، همچون مذاکرات هسته ای با اتحاد جماهیر شوروی. از بعضی از جهات اصرار سنای ایالات متحده مبنی بر ایفای نقش در زمینه تایید توافق هسته ای می تواند بازتاب نوعی تفکر معطوف به آینده باشد: مطمئناً اگر توافق سالت و استارت از لحاظ قانونی قرار بود معاهده ای میان دو کشور باشد، همانند توافق با ایران می شدند.
اما توافقی که در حال مذاکره با ایران قرار دارد چند جانبه است و تمام اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل به علاوه آلمان در آن نقش دارند. کار اوباما این است که مطمئن شود مردم آمریکا می فهمند که تقدیر توافق تنها درباره ایالات متحده نیست.
تمام طرفین مذاکرات تنها کشورهایی نیستند که در نتیجه آن سهیم هستند. جهان عرب به طور فزاینده ای درباره توافق هسته ای مضطرب است. افزایش درگیری شیعه و سنی همراه با نفوذ ایران شیعه درکشورهای عمدتاً عرب سنی، تا حد زیادی موجب افزایش شک و تردید منطقه درباره هرگونه توافقی شده است.
بی اعتمادی میان ایرانی ها و اعراب حتی از شکاف میان شیعه و سنی هم قدیمی تر است. دید اعراب به مذاکرات هسته ای فراتر از کنترل تسلیحات است. در حالی که دنیای عرب در ناآرامی به سر می برد، آیا ایالات متحده می تواند به دنبال چارچوب استراتژیک جایگزینی در منطقه همانند همکاری جدید با ایران باشد؟
به طور گسترده، مواجهه با داعش و ثبات در عراق، سوریه، لیبی و یمن نیازمند تلاش های دیپلماتیک ایالات متحده است. این امر به معنای آرام کردن ترس های سعودی، بازسازی روابط با مصر و بهبود رابطه با ایران است. این موارد اولویت هایی است که براساس واقعیت های منطقه تعیین شده اند.
منبع: دیپلماسی ایرانی
گزارش خطا
آخرین اخبار