بحران اسفناک لیبی، درسی برای تاریخ؟
چهار سال پس از انقلاب مردم لیبی و «دخالت بشردوستانه» در این کشور، حاکمیت مرکزی ضعیف و لیبی بین چند جبهه تقسیم شده است. جنگ یازده ماهه میان دولت قانونی در شرق لیبی و دولت خودخوانده در ترابلس، تلاش ها برای بازسازی، احیا اقتصاد و بهبود زندگی مردم را با مشکل مواجه کرده است و در آخرین مورد، می توان مدعی شد که مشکلات لیبی روند مهاجرت غیرقانونی از آفریقا به اروپا را تشدید کرده، مانند هفته پیش که بیش از ۹۰۰ پناهجو در حال عبور از اقیانوس برای رسیدن به سواحل گرم ایتالیا، در آب غرق و آنانی که پیدا شدند، در سردخانه آرام گرفتند.
در بهار ۱۳۹۱، لیبی را «آوردگاه مسئولیت برای حمایت» دانستیم؛ نظریه ای که بنیان قانونی و مشروع حملات هوایی به لیبی و به تبع آن سقوط معمر قذافی را فراهم آورد. در آن مقاله، مدعی شدیم که آینده لیبی و رویکرد جامعه جهانی نسبت به آن، کاربردهای آتی از اصل «مسئولیت برای حمایت» و اعتبار آن را نمایان خواهند ساخت. گرچه عملیات نظامی نسبتا موفق غرب منجر به پیروزی شورشیان و سقوط قذافی شد، ولی امروز، بحران لیبی، نگاه تردیدآمیز نسبت به پیامدهای دخالت بشردوستانه را تشدید می کند. اعلام پیروزی هایی آن روز، به ابراز نگرانی و اظهار پشیمانی تبدیل شده است. باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در گفت وگو با نیویورک تایمز می گوید «عدم پیگیری شایسته پس از پایان عملیات [دخالت نظامی] برای مدیریت انتقال لیبی به یک سیاست مردم سالارانه، احتمالا بزرگترین پشیمانی وی در سیاست خارجی است.»
امروز بحران لیبی ناشی از مشکل دموکراسی نیست. مسئله لیبی، تبدیل شدن به یک دولت شکست خورده است: خشونت ها افزایش پیدا کرده، نهادهای کم اثر لیبی به طور کلی بی اثر شده اند، جنگ داخلی روز به روز ابعاد جدیدتری به خود می گیرد و لیبی به بهشت تروریست های وابسته به القاعده و داعش بدل گشته است. در طول عملیات نظامی در سال ۲۰۱۱، دسترسی مخالفان قذافی به تسلیحات بیشتر شد و بعد از سقوط کامل خاندان قذافی، آن ها از خلع سلاح نیز سر باز زدند.
اکنون، همان ها و دیگر گروه ها با همان تسلیحات با هم در حال نزاع برای کنترل لیبی هستند. چنین نزاعی به لیبی محدود نشد؛ نیروهای امنیتی قذافی با سقوط وی، همراه با تسلیحات خود به مالی گریختند تا شورش خود را آغاز نمایند. شورشی که بلافاصله با تلاش القاعده مغرب همراه شد و حتی به بورکینافاسو و نیجر نیز رسید تا فرانسه را مجبور به دخالت در مالی نماید؛ دخالتی که هنوز در سطح پائین ادامه دارد. تسلیحات سرگردان انبار قذافی در کنار تسلیحات اهدایی کشورهایی همچون قطر حتی در دستان گروه هایی هم چون بوکوحرام مشاهده شده است. ادامه توضیح بحران اسفناک نیازمند مستندات و مباحث بیشتری است، ولی چنین وقایعی نشان دهنده آثار و عواقب ناخواسته «مسئولیت برای حمایت» و یا اجرای ناکافی آن است.
با دخالت نظامی مبتنی بر اصل مسئولیت برای حمایت، دولت قبیله ای لیبی که تنها عامل همبستگی و اقتدار در آن کشور بود، از هم فروپاشید. تلاش ها برای جایگزینی آن بدون توجه به نیازهای بومی و ملاحظات خاص لیبی صورت گرفت. بازسازی امنیتی، اقتصادی، قضایی و اجتماعی لیبی فرآیندی بسیار طولانی، سطحی و در نهایت بی نتیجه در پی داشت که جز در ایجاد چند برنامه وابسته به ملل متحد، ثمره ای نداشت. گرچه اشتباهات دخالت در لیبی متوجه غرب (ناتو و بویژه آمریکا، بریتانیا و فرانسه است) ولیکن باید عدم آمادگی سیاسیون لیبی در همکاری های بین المللی و همچنین نگرش آن ها به منافع جزیی از طریق آدم ربایی برای اخاذی و یا رد احتمال آشتی ملی را نیز در بحرانی شدن وضعیت لحاظ کرد.
در تحلیل دخالت در لیبی، باید اذعان داشت که عملیات نظامی موفقیت آمیز بود. گرچه بسیاری معتقدند عملیات ناتو فراتر از حد اختیارات مشروع و قانونی از سوی شورای امنیت بوده است، اما به «حفظ جان انسان ها» و «سقوط قذافی» منجر شده است. اما دخالت بشردوستانه مبتنی بر اصل مسئولیت برای حمایت، مسئولیت برای بازسازی را نیز ضروری می داند؛ مسئولیتی که با شکست روبه رو شد.
عدم موفقیت دخالت در لیبی و بحران فعلی، ابعاد وسیع تری در تقلیل مشروعیت اصل «مسئولیت برای حمایت» و افزایش بدبینی نسبت به نیات و توانایی دولت های غربی را موجب شده که باید آن را بیشتر تبیین کننده محدودیت های مسئولیت برای حمایت دانست. شاید روزی دیگر، زمانی که جامعه جهانی شاهد تهدیدات گسترده و نقض فاحش حقوق بشر و حق حیات جمعیتی باشد، تجربه لیبی آنان را از نجات و یا دخالت بازدارد. متاسفانه تجربه تاریخی دخالت نظامی، شاهدی برای درس گیری از تاریخ نیست.
منبع: دیپلماسی ایرانی
گزارش خطا
آخرین اخبار