«اس-٣٠٠»، تحولات منطقه و بیانیه لوزان

کد خبر: ۵۶۸۸۹
تاریخ انتشار: ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۰:۲۳
بیانیه «لوزان» انرژی‌های سیاسی متعددی را در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای خلق کرد که هرکدام از این انرژی‌های آزادشده، خود موجب تحولات بنیادین در عرصه‌های مختلف شده است. تصمیم «ولادیمیر پوتین»، مبنی‌بر لغو ممنوعیت فروش سامانه دفاع هوایی «اس-٣٠٠»، موضع همراهانه رئیس‌جمهور ایالات‌متحده در این‌باره و بروز ائتلاف هشت کشور عربی برای جنگ با یمن، از جمله پیامد‌های مثبت و منفی این رخداد بوده است. اولین آثار بازخورد منافع بازیگران بین‌المللی در پرتو نتایج بیانیه لوزان و متعاقب دستور هوشمندانه رئیس‌جمهور روسیه مبنی‌بر لغو ممانعت فروش اس-٣٠٠ به ایران، زودتر از شروع شمارش معکوس لغوتحریم‌ها به‌طور رسمی متبلور شد و به‌وضوح ارزیابی دکتر روحانی مبنی‌بر ترک‌خوردن عینی دیوارهای تحریم را نمایان کرد. «پوتین» با اتخاذ رویکرد ناگهانی، چندین هدف را به‌طور همزمان در راستای راهبرد جدید روسیه که به راهبرد توانمندی انقباض ژئوپلیتیک روسیه توسط استراتژیست‌های آن کشور، شناخته‌شده را تعقیب می‌کند: ١- عملی‌کردن ضرورت رسمیت‌یافتن منافع روسیه در تعاملات قدرت‌های جهانی به‌عنوان شریک و نه کارپرداز٢- کسب زودتر از موعد منافع خویش در پروژه مالی اس-٣٠٠ در پرتو خنثی‌سازی آثار منفی تحریم‌های مربوط به بحران اوکراین ٣- بازسازی اعتماد خویش در تعامل با همسایه مقتدر خود، ایران به‌ویژه با هدف فراهم‌سازی بسترهای هرچه بیشتر و به‌موقع در بازاریابی‌های آینده با ج‌.ا.ا ٤- بازآرایی موازنه قوا در تقابل با آرایش‌های جدید آمریکا و ناتو در حوزه‌های اروپای‌شرقی، خاورمیانه و خلیج‌فارس.

رئیس‌جمهور روسیه در بحران اوکراین توانست گام بلندی را در راستای راهبرد توانمندی «انقباض ژئوپلیتیک» خود با جسارت فراوان و بدون توجه به نظم‌های اروپایی بردارد و تاکنون نیز با الحاق جزیره راهبردی کریمه به حوزه قلمرو خود و ایجاد جمهوری‌های خودخوانده در دنیا، در مقابل تمامی فشارها ایستاده است. هرچند این رویکرد فشارها خسارت بیش از ١٥٠ میلیارد دلاری را در بخش سرمایه‌گذاری‌ها و کاهش تنزل ارزش روبل به نزدیک ٥٠ درصد نسبت به ارزش قبلی به‌همراه داشته است و پوتین نیز به تأثیرات آن معترف بوده اما روسیه بر این امر که این کشور دارای ظرفیت‌های متنوع و قابل‌تبدیل است تأکید داشته و دارد. در این میان روس‌ها با توجه به منافع متصور فراوان در حوزه پیوندهای جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی مشترک با اوکراین در زمینه‌های انرژی، خط لوله انتقال گاز اوکراین به اروپا و زیرساخت‌های تولیدی، اقتصادی، صنعتی و مواصلاتی با این کشور، نمی‌توانند به‌راحتی رقابت و کشمکش و تقابل خود را با آمریکا و اروپا نادیده انگاشته و به‌طور طبیعی، بحران مثلث روسیه و اروپا و آمریکا تا نیل به یک سازش، راه ناهمواری را پیش‌روی خود دارد. 

در سه ماه گذشته روسیه و آمریکا و ناتو ده‌ها مانور نظامی و آرایش نیرو و تجهیزات را در اروپای‌شرقی، مرکزی و حوزه بالتیک در مقابل یکدیگر انجام داده‌اند و پروازهای تجسسی طرفین روی اهداف طرف مقابل بیش از هفت برابر، افزایش را نشان می‌دهد. همچنین ١٠ هزار نیروی جدید ناتو و ٥٠ ناو جدید، ٨٠ هواپیما، هلیکوپتر، هزارو ٥٠٠ تانک و خودروهای زرهی در حوزه احتمالی منازعه مستقر شده‌اند. عمده ارتباطات متعارفا آمریکا و روسیه حتی در زمینه فضایی که در بسیاری از مقاطع گذشته منازعه سیاسی فی‌مابین نیز فعال بوده، به رکود و انجماد گراییده است و جریان روس‌گرایی و محبوبیت پوتین به‌طور بی‌سابقه‌ای افزایش یافته است. 

در این میان آلمان‌ها و فرانسوی‌ها به‌دلایل تاریخی و اقتصادی به‌ویژه آثار و نتایج عبرت‌آموز از جنگ‌جهانی اول و دوم که همواره این دو کشور به‌عنوان بازنده جنگ، منافع را نصیب قدرت‌های فراآتلانتیکی همچون آمریکا و انگلیس دیده‌اند، به‌درستی به جایگاه روسیه در نظم و امنیت اروپا پی برده‌اند. آنها سعی دارند با دیپلماسی پرهزینه برای خود در قالب «تفاهم مینسک»، روند منازعه اوکراین را در چارچوب «تحرک نورماندی» سروسامان بخشند که عملا تاکنون یک گام به جلو و یک گام به عقب برداشته‌اند. روسیه در صحنه خاورمیانه به‌جز سوریه، آن‌هم به‌دلیل نیاز به حفظ پایگاه راهبردی خود در «طرطوس»، عمدتا در دیگر تحولات خاورمیانه نقش نظاره‌گری و نهایتا کسب منافع موضعی و مصالحه را با اخذ پاره‌ای امتیازات دنبال می‌کند. همان‌طور که در تحولات لیبی و عراق و اخیرا در یمن، ملاحظه شد، با اعطای رأی ممتنع در شورای امنیت، به برنامه نظامی ائتلاف هشت کشور عربی مشروعیت داده و حاضر به اعمال رویه اخلاقی در قبال متجاوزان علیه مردم یمن و مقابله با فاجعه انسانی درحال‌گذار از خلال حملات وحشیانه سعودی نشدند. نگارنده و برخی تحلیلگران اگرچه نسبت به رویکرد جدید پوتین خوش‌بین هستیم اما درخصوص رویکرد روسیه درقبال لغو ممنوعیت اس-٣٠٠ در دو سطح باید تحولات آن‌را مورد راستی‌‌آزمایی قرار داد. در سطح اول باید منتظر بود که آثار و پیامدهایی که منافع روسیه از قبل این دستور با دیگر بازیگران به‌دنبال آن بوده، تا مرحله اجرا به کجا منتهی می‌شود و در سطح دوم اینکه این قرارداد درصورت عملی‌شدن آن چه تأثیر فوق‌العاده‌ای بر تقویت پدافند و امنیت ملی ج.‌ا.ا به‌همراه داشته و دارد. در آن صورت است که می‌توان آثار ملموس آن را به‌عینه مشاهده کرد. در خاتمه ذکر یک نکته ضروری است. آنچه در این میان حائزاهمیت است، این بوده که هرروز که از رخدادهای متأثر از «بیانیه لوزان» می‌گذرد، لایه‌های پنهان رویکرد حساب‌شده دستگاه دیپلماسی کشور در مدیریت و شناخت صحیح اهداف و ظرفیت‌های بازیگران و قدرت‌های بین‌المللی به‌ویژه در راستای چگونگی تقابل و تعامل با همدیگر و بهره‌مندی از مؤلفه‌های هم‌گرایی و واگرایی هرکدام از قدرت‌ها نسبت به انتخاب انگیزه‌ها و اولویت‌های خویش به‌درستی شناخته می‌شود. 

این رویکردها ما را یکی پس از دیگری به نقشه راهمان نزدیک‌تر کرده و ثمرات بیشتری را به ارمغان آورده و خواهد آورد. 

این رویکرد نشان می‌دهد آنچه در صحنه بین‌المللی در قالب رخدادهای متأثر از رویکردهای قدرت‌های تک‌قطب‌گرا یا چندقطب‌گرا می‌گذرد، استحکام‌پذیر نبوده و همواره همچون رمل در حال گذار است. همچنین سیال‌بودن منافع قدرت‌های بزرگ در برابر یکدیگر و جدی‌بودن تعارض‌های منافع آنان در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی مختلف و متنوع را تبیین می‌کند. مدیریت دستگاه دیپلماسی کشور با شناخت به‌موقع و ماهوی این ظرفیت‌ها و با تبدیل تهدیدها به فرصت‌های گفتمان سنجیده، عملا ضمن خنثی‌کردن تمام تهدیدات توهمی، ظرفیت‌های تفاهم و سازه‌انگاره‌های مقبول را برای کشور و نظام در قالب بیانیه لوزان به ارمغان می‌آورد.
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار