آیا چین، آفریقا را می‌بلعد؟

کد خبر: ۵۶۲۲۴
تاریخ انتشار: ۲۹ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۸:۵۹
سرازیرشدن سرمایه و نیروی انسانی از چین به آفریقا، یکی از حکایت‌های آفریقا طی دو دهه گذشته بوده است. سؤالی که ذهن بسیاری از محققان را امروزه به خود مشغول کرده، این است که راز هجوم و موفقیت چینی‌ها به قاره آفریقا چیست؟ اهمیت پاسخ‌دادن به این سؤال از آن روی است که طی دو دهه گذشته، ما شاهد ورود سرمایه‌گذارانی از دیگر کشورها هم به این قاره بوده‌ایم، اما چینی‌ها موفق شدند بیشتر از دیگران جای پای خود را در این قاره محکم کنند.

چینی‌ها طی سال‌های گذشته آفریقا را به‌عنوان تأمین‌کننده مواداولیه و خام موردنیازشان شناسایی کرده‌اند. دراین‌راستا سرمایه‌گذاران و کارآفرینان چینی به‌تدریج به‌عنوان یک پتانسیل بالقوه جدید و پیشرو جهت فرآوری و تولید کالاهای ساخته‌شده ساکن این قاره شده‌اند. بررسی‌های میدانی نشان می‌دهد یکی از دلایل اصلی رمز موفقیت چینی‌ها در این قاره این است که آنها متفاوت از دیگران کار می‌کنند. حضور چینی‌ها در مکان‌های دوردست آفریقا مثل نواحی شمال نامبیا، مناطق مس زامبیا، طرح آبرسانی از روخانه نیجر در مالی یا حضور در مناطق فقرزده غنا و... نمونه‌هایی از اقدامات متفاوت و شاید افسانه‌ای چینی‌ها در این قاره را بازگو می‌کند که دیگران به‌آسانی به آن تن نمی‌دهند، همچنین ویژگی دیگر چینی‌ها این است که برای افتخار خود و ملت‌شان زیاد کار می‌کنند، برای بهبود زندگی شخصی‌شان اسراف نمی‌کنند و برخلاف دیگر مهاجران در سراسر جهان، کمتر به‌دنبال تجملات می‌روند. آنها معمولا تعطیلی ندارند. بعد از پایان روز کاری، سراغ اینترنت و چت با دوستانشان می‌روند. همچنین یکی از نقاط قوت چینی‌های قاره دوم، شناخت آنها از محیط است، چون آنها در کشورهای هدف، هم کار می‌کنند هم زندگی.

از طرف دیگر، نوع نگرش چینی‌ها به آفریقا با دیدگاه غربی‌ها هم تفاوت دارد. نگاه غربی‌ها و به‌خصوص آمریکایی‌ها در کنار کارهای اقتصادی و تجاری در قاره آفریقا، همراه با یک احساس مسئولیت در زمینه‌های اجتماعی- فرهنگی و تمرکز بر موضوعاتی همچون مؤلفه‌های دموکراسی و ظرفیت‌سازی است، اما چینی‌ها آفریقا را فقط یک فرصت می‌بینند، آنها مشغول ساخت‌وساز، ایجاد تأسیسات و کار هستند. روش چینی‌ها- که نقطه عطف و محوری‌ای برای حضور و جذابیت آنها محسوب می‌شود- خیلی ساده است: «ما برای توسعه اینجا هستیم». رویکرد آنها مداخله‌نکردن، غیرسیاسی، غیرایدئولوژیک و بر مبنای سود متقابل است. با شیوه چینی، آفریقایی‌ها فکر می‌کنند در مقابل بسیاری از بحران‌ها مقاوم شده و توان ایستادگی پیدا می‌کنند. از نظر آنها کمک‌های متنوع چین باعث می‌شود آفریقا قادر باشد پیامدهای منفی جهانی‌شدن به‌خصوص در بخش‌های اقتصادی را پشت‌سر بگذارد. جذابیت‌های آفریقا برای چینی‌ها هم آشکار است. ٦٠درصد زمین‌های قابل کشت، ولی بدون استفاده دنیا، منابع معدنی بزرگ، منابع اولیه و طبیعی و به نقل از چینی‌ها: طبقه حاکمان فاسد در آفریقا، زمینه را برای ورود آسان و انجام امور موردنظرشان فراهم کرده است. فقر مردم، نداشتن سرمایه و زمین‌های کشاورزی ارزان و حاصلخیز برای تولید انواع محصولات کشاورزی نیز جذابیت‌های این قاره را برای چینی‌ها دوچندان کرده است.
آیا چین دوست آفریقاست؟

برخی از تحلیلگران مکتب «استعمار نو»، به حضور چینی‌ها در آفریقا با بدبینی و تردید نگاه می‌کننند. آنها فکر می‌کنند ممکن است چینی‌ها با این اقدامات‌شان به‌دنبال زمینه‌چینی برای تأسیس یک امپراتوری در آفریقا شبیه به استعمارگران قدیم ولی از نوع جدید آن باشند. این دسته از منتقدان می‌گویند: سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی چین در کشورهای آفریقایی مثبت است، مشروط بر اینکه مهارت، سرمایه، تکنولوژی و استانداردهای بالای خلاقی را برای کشورهای میزبان به همراه بیاورد، ولی هدف چینی‌ها از روابط اقتصادی با آفریقا صرفا استخراج انحصاری و حداکثری مواد اولیه و طبیعی با رعایت حداقل استانداردهای لازم و کسب سود در کوتاه‌مدت است تا چه رسد به اینکه به‌دنبال ایجاد توسعه طولانی‌مدت در کشورهای میزبان باشند. همچنین یکی از بزرگ‌ترین مزیت‌ها و جذابیت‌های سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی ایجاد شغل برای نیروهای بومی است، اما بررسی‌ها نشان می‌دهد شرکت‌های چینی وقتی یک پروژه را به دست می‌گیرند، به بهانه اینکه نیروهای بومی کمی در آفریقا از تخصص و مهارت لازم برخوردار است، از مهندس و تکنسین تا کارگران ساده را از چین وارد می‌کنند. با وجود اینکه به‌نظر نمی‌رسد ادعاهای بدبینانه مطرح‌شده درباره حضور چینی‌ها در آفریقا برای ساخت امپراتوری جدید درست باشد، اما روشن است که آنها به دلیل تراکم بیش‌ازحد جمعیت در محل زندگی‌شان و با هدف پیداکردن فرصت‌های شغلی بهتر، به قاره آفریقا هجوم آورده‌اند و برای اینکه جای ‌پای خود را در این قاره محکم کنند، طی این سال‌ها فقط به‌دنبال کارهای عمرانی و ساخت‌وساز بوده‌اند و تحت پوشش این اقدامات فریبنده، خیل عظیمی از جمعیت خود را در این قاره سکونت داده‌اند. چینی‌ها همچنین وانمود می‌کنند هیچ‌گاه به دنبال سیاست‌های محلی یا موضوعات سیاسی در این قاره هم نیستند. برخی از منابع رسمی در آفریقا، جمعیت چینی‌ها در این قاره را حدود یک میلیون نفر تخمین زده‌اند، اما به‌نظر می‌رسد این آمار واقعی نباشد و با محافظه‌کاری و با هدف کم‌کردن حساسیت‌ها اعلام شده است چراکه در کشور ‌متوسطی مثل موزامبیک، دست‌کم صد هزار چینی زندگی می‌کنند. حضور بسیار گسترده چینی‌ها فقط در کشورهایی که با عنوان «پروژه‌های کلان چین» شناخته شده‌اند (آنگولا، اتیوپی، جمهوری دموکراتیک کنگو) و حضور پررنگ چینی‌ها در کشورهای بزرگی همچون آفریقای جنوبی، زیمبابوه، کنیا، نیجریه، ساحل‌عاج و... مؤید این است که جمعیت چینی‌های قاره دوم بیشتر از آمارهایی است که تاکنون منتشر شده است. درمجموع حتی اگر نخواهیم نسبت به حضور میلیونی این میهمانان که اکنون صاحبخانه هم شده‌اند، بدبین بود، طبیعتا خوشبین هم نمی‌توان بود، چون تردیدی وجود ندارد حکومت‌های آفریقایی در آینده نه‌چندان دور، برای تصمیم‌گیری و چگونگی مدیریت این میهمانان یا شرکای جدید، با مشکلاتی مواجه خواهند شد.
پربیننده ترین ها