سفر اردوغان به‌تهران درحساس‌ترین‌لحظه‌های خاورمیانه

کد خبر: ۵۴۳۷۳
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۳
"رجب طیب اردوغان امروز بار سفر خود به تهران را می‌بندد که این سفر رسمی دومین سفر او ظرف دو سال است . این در حالی است که نزاع طائفه‌ای و منطقه‌ای بر خاورمیانه در جنگ‌های عراق، سوریه و یمن حکمفرماست و ایران و ترکیه دو جبهه مقابل در این درگیری‌ها هستند."

عبدالباری عطوان در مقاله‌ای در روزنامه رای‌الیوم نوشته است: «سفر رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه به تهران در زمانی بسیار حساس و ناآرام به دلیل تحولات سیاسی و اقتصادی صورت می‌گیرد که باید برای بررسی دقیق‌تر به این تحولات نگاهی بیاندازیم.

نخست اینکه حرف و حدیث‌ها در مورد امکان تشکیل ائتلاف سنی از سوی ترکیه، عربستان و قطر برای مقابله با گسترش نفوذ ایران در منطقه بیشتر شده است.

دومین اینکه این سفر چند روز پس از آن صورت گرفت که بیانیه توافق میان گروه 1+5 با ایران در خصوص برنامه‌های هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران حاصل شد و این توافقی است که به لغو تحریم‌های اقتصادی علیه ایران می‌انجامد و حق ایران در غنی سازی اورانیوم با میزان‌های کمتر و با نظارت بین‌المللی بیشتر و همچنین حفظ تمامی تاسیسات هسته‌ای آن به رسمیت شناخته می‌شود.

سوم اینکه همکاری نظامی آمریکا با ایران درخصوص عراق و سوریه بیشتر شده است و این مساله توجه‌ها را جلب می‌کند که جنگنده‌های آمریکایی حمایت هوایی از حمله ارتش عراق با مشارکت نیروهای بسیج مردمی به عمل آوردند که بیشتر این نیروهای بسیج مردمی را شیعیانی تشکیل می‌دهند که ایران حامی آنها است.

همچنین این مساله قابل توجه است که جان کری، وزیر خارجه آمریکا در مورد این مساله صحبت کرد که کشورش وارد شدن به مذاکرات با بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه را بعید نمی‌داند.

رئیس جمهوری ترکیه ماه گذشته میلادی سخنانی را علیه ایران مطرح ساخت و با این سخنان از تمامی خط‌های قرمز پافراتر گذاشت. این سخنان بی‌سابقه اردوغان، تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ایران را واداشت تا خواهان لغو این سفر اردوغان به تهران شوند.

وزارت خارجه ایران نیز کاردار ترکیه را اظهار کرد و از او خواست تا توضیحاتی را درخصوص این سخنان تحریک آمیز اردوغان ارائه دهد.

سوالی که اینجا مطرح است تصمیم ایران برای لغو نکردن این سفر و در وهله دوم اصرار اردوغان برای انجام این سفر است.

برای پاسخ به این سوال و سوال‌های دیگری که از آن نشات می‌گیرد باید بر چند نکته اساسی تاکید کرد. نخست اینکه اردوغان یک رهبر عربی نیست که سیاست و مواضع خود را براساس اصول انفعالی اتخاذ کند.

دوم اینکه او رئیس جمهوری منتخب است و نهادهای رسانه‌ای و دموکراتی در کشورش وجود دارد که تمام اقدامات او را در نظر دارند. سومی اینکه او به خوبی در این امر مهارت دارد که عرصه سیاست را از اقتصاد جدا کند و او می‌تواند منفعت کشورش را فراتر از تمامی مسائل دیگر قرار دهد.

اردوغان در وهله نخست به عنوان یک شخصیت اقتصادی به تهران سفر می‌کند و به خوبی می‌داند که ایران پس از لغو تحریم‌های اقتصادی غرب و آمریکا پس از دو ماه در ماه ژوئن به یک کشور ابرقدرت منطقه‌ای و یک بازار بزرگ و کشور صادر کننده نفت و گاز بدون مانع تبدیل می‌شود و این مساله فرصت صادرات و واردات گسترده‌ای را برای بازار کشورش تبدیل می‌کند و چه بسا حجم مبادلات تجاری میان این دو کشور که در حال حاضر سالانه حدود 30 میلیارد دلار برآورد می‌شود دست کم ظرف چند سال آتی دو برابر شود.

در واقع اردوغان به عنوان یک تاجری عمل می‌کند که می‌خواهد بازارها را برای شرکت‌های کشورش بگشاید و این منفعت گرایی است که باعث شد او و حزبش سه بار مجددا انتخاب شوند و ترکیه هفدهمین کشور دارای اقتصاد قوی در جهان به شمار آید.

همچنین این مساله توجه را جلب می‌کند که او در تمامی سفرهای رسمی‌اش همراه با هیاتی از بازرگانانی بوده است که تعداد آنها از 100 تن بیشتر بوده و همچنین وزیران متخصص در امور اقتصاد و تجارت خارجی نیز او را همراهی کرده‌اند.

رئیس جمهوری ترکیه به خوبی می‌داند که همگرایی آمریکا و ایران به ضرر ترکیه و اقتصاد آن خواهد بود. همانطور که این مساله را به خوبی درک می‌کند که نمی‌توان بر روی آمریکا به عنوان یک همپیمان تکیه کرد به همین دلیل سیاست انگلیس را که می‌گوید "اگر نتوانستی شکستشان دهی به آنها ملحق شو" در پیش گرفته است.

این همان کاری است که اردوغان می‌خواهد با رفتن به ایران انجام دهد، چرا که نه؟ آیا آمریکایی‌ها پس از 36 سال دشمنی و کوبیدن بر طبل‌های جنگ، با ایران تماس برقرار نکردند؟

با این حال اگر توافقی درخصوص بخش اقتصادی و سفر اردوغان به تهران وجود دارد اما اختلافات بسیاری در عرصه سیاسی میان تهران وآنکارا وجود دارد و چطور مسائل در هم پیچیده‌ای چون پرونده‌های عراق، سوریه و دست آخر یمن مورد بررسی قرار می‌گیرد؟

اردوغان درحال حاضر در مقابل این پرونده‌ها در مقابل چند گزینه دشوار قرار دارد.

گزینه اول این است که به دستی که از سوی عربستان به سوی ترکیه دراز شده است پاسخ مثبت دهد و وارد ائتلافی سنی در مقابله با ائتلاف شیعی ایران شود به ویژه اینکه رویکردی از سوی عربستان وجود دارد که بر روی مصر به عنوان یک عضو اصلی در این ائتلاف تکیه نکند و این مساله‌ای است که گره اختلافات ترکیه و مصر را باز خواهد کرد. اما این گزینه آکنده از خطرات است و چه بسا به وارد شدن جنگ‌هایی با ایران بیانجامد که تاثیر منفی‌ای بر وحدت جغرافیایی جمعیتی ترکیه که دارای ساختار طائفه‌ای سستی است، بگذارد.

گزینه دوم این است که اردوغان خود را از لحاظ نظامی و ایدئولوژیکی از سیاست محورهای طائفه‌ای در منطقه دور کند. گزینه سوم نیز این است که اردوغان از روابط "خوب" خود با عربستان و ایران استفاده کرده و نقش "کبوتر صلح" یا "میانجی" را ایفا کرده و ابتکار عمل‌هایی را برای دستیابی به راه حل‌هایی ارائه دهد.

سفر غافلگیرانه محمد بن نایف، جانشین ولیعهد و شخصی قدرتمند در عربستان سعودی به آنکارا در روز دوشنبه که در کمتر از 48 ساعت از سفر اردوغان به تهران صورت گرفت است چه بسا نقش بسیار گسترده‌ای را در تعیین گزینه‌ای که اردوغان آن را انتخاب خواهد کرد ایفا کند. ما نمی‌دانیم که محمد بن نایف چه پیشنهادهای سیاسی و اقتصادی اغوا کننده‌ای را به رئیس جمهوری ترکیه داده است اما آنچه که می‌دانیم این است که عربستان سعودی وارد جنگی بی‌رحمانه در یمن شده است و نمی‌تواند فقط با حملات هوایی به این جنگ فیصله دهد و تحولات نظامی میدانی حاکی از این است که ائتلاف انصارالله در حال پیشروی است و به همین دلیل عربستان نیاز شدیدی به ترکیه دارد تا کفه ترازوی خود را علیه ایران سنگین‌تر کند.

همچنین عربستان نیاز مبرمی به "میانجی" ترکیه‌ای دارد و این در صورتی است که آنکارا در پیوستن به این ائتلاف درنگ کند.

محمد بن نایف پیشنهادهای مالی و اقتصادی مهمی را به ترکیه خواهد داد تا این کشور را برای ورود به ائتلاف اغوا کند و همچنین ممکن است که این پیشنهادها به دستیابی به راحل سیاسی برای بحران یمن کمک کند تا اردوغان این پیشنهادها را به ایران انتقال دهد.

در حال حاضر توپ در زمین اردوغان است و گزینه نهایی او هرچه که باشد تاثیر زیادی بر هویت منطقه و ماهیت درگیری‌های آن دارد.»
منبع: ایسنا
پربیننده ترین ها