ماجرای مدرسه‌ای با ۷ دانش‌آموز

کد خبر: ۵۴۲۸۹
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۷:۲۴
چمرکوه روستایی است که تنها ۷ دانش آموز و یک معلم دارد. معلمی که هنوز استخدام نشده، حقوق و مزایایی ندارد تنها به عشق دانش آموزانی تدریس می کند که نمی دانند آیا سال آینده امکان تحصیل دارند یا نه!

به گزارش مهر، بهمن سال گذشته بود که در همایش «ایست آب نیست» با حضور وزیر آموزش و پرورش و با موضوع پانزدهمین پرسش مهر رئیس جمهور، دانش آموزی از روستای «چمرکوه» به روی صحنه رفت و شعری با موضوع «مصرف بهینه آب» خواند.

فائزه حاجی نجفی آنقدر زیبا و مسلط شعر را خواند که همه را وادار به تشویق کرد. در پایان شعرخوانی حاجی نجفی، مجری برنامه رو به حاضران در تالار فرهنگ گفت: این دانش آموز نوجوان به راحتی می تواند برنامه ای زنده در تلویزیون را اجرا کند.

فائزه در پاسخ به مجری برنامه گفت: آنچه اجرا کردم و خواندم و آنچه تا کنون آموخته ام را مدیون معلمم هستم. ما حتی هنگامی که سر کلاس می رفتیم نمی دانستیم باید به معلم خود سلام کنیم، اما او به ما همه چیز را یاد داد.

مجری خطاب به معلم که در سالن حضور داشت، گفت: خانم شما سختی کار هم دریافت می کنید؟

فائزه به جای معلمش پاسخ داد: معلم من نه بیمه دارد نه مزایا.

تمام حاضران در سالن خواستار استخدام شدن معلم فائزه شدند، این درخواست حاضران در حالی بود که وزیر آموزش و پرورش در سالن حضور داشت.

قصه فائزه و معلمش شاید برای همه ما جذاب باشد. معلمی که با کمترین چشم داشتی در یکی از روستاهای دورافتاده استان مازندران شاگردانش را تنها نگذاشته و مشغول درس دادن به آنهاست.

فائزه بهانه ای شد تا به سراغ معلمش برویم و از زبان این معلم با دشواری های کارش آشنا شویم.

سیمین کوهستانی ۷ سال سابقه تدریس دارد. در حال حاضر در یکی از روستاهای استان مازندران به صورت نیروی آزاد مشغول به کار است. روستای چمرکوه در استان مازندران که به گفته کوهستانی از نظر امکانات منابع آبی در مضیقه است. معلم فائزه به خبرنگار مهر می گوید صبح ها اگر مردم با صدای بلبل در روستا بیدار می شوند، ما با صدای دبه ها و دعواهای مردم بر سر آب بیدار می شویم. من از نزدیک مشکلات مردم را لمس می کنم.

وی ادامه می دهد: از چالوس به چمرکوه می آیم. چند سالی است که معلم دانش آموزان این روستا هستم. هنگام برگشتن به چالوس از مدرسه تا جاده هفت کیلومتر راه است و دانش آموزانم مرا همراهی می کنند و با ایجاد سروصدا موجب می شوند تا حیوانات وحشی به سمت ما نیایند.  هنگامی که به جاده اصلی می رسم با دست اشاره می کنم تا دانش آموزان به روستا برگردند. من نگران آنان و آنان نگران من هستند. چند هفته پیش پلنگی به یکی از چوپانان حمله کرد و این مشکل می تواند برای من و دیگر دانش آموزان هم پیش آید. ما راز بقا را به صورت زنده در آنجا می بینیم.

روستای چمرکوه تنها ۷ دانش آموز در پایه های مختلف دارد که در این باره معلم این روستا می گوید: ما یک مدرسه نوساز داریم اما به دلیل نداشتن آب، دسترسی به هیچ امکاناتی برایمان میسر نیست.

کوهستانی درباره وضعیت کار خودش می گوید: هر هفته روز شنبه به روستای چمرکوه می روم و در پایان هفته به منزل خودم باز می گردم. مدتی که در این روستا هستم در یکی از اتاق های مدرسه زندگی می کنم. بیمه ندارم و دو سال است که حقوق ناچیزی دریافت می کنم که خرج ایاب و ذهابم هم نمی شود و اگر برایم اتفاقی بیافتد کسی مسئولیتش را برعهده نمی گیرد.

معلم فائزه ادامه می دهد: دانش آموزان کلاس من بسیار با هوش هستند و فائزه دو هزار بیت شعر و بخشی از قرآن را حفظ است. دو دانش آموز پایه هفتم برای حفظ امنیت من شب ها نزد من می مانند و من نیز به آنان قرآن آموزش می دهم.

وی اظهار می کند: هنگامی که با فائزه و فاطمه در همایش «ایست آب نیست» حضور یافتیم انتظار داشتم اتفاق خوبی بیافتد و وزیر آموزش و پرورش مشکلات من و دانش آموزانم را ببیند و اجازه دهند تا از حق خودم دفاع کنم. اما این اتفاق نیافتاد و به فائزه هم اجازه ندادند بسیاری از مسائل را بازگو کند.

کوهستانی افزود: در یکی از سفرها که وزیر آموزش و پرورش به استان مازندران آمده بود فیلمی از وضعیت روستا تهیه کردم و به همراه نامه ای به دست آقای فانی رساندم، اما هیچ بازخوردی از ایشان دریافت نکردم.

معلم فائزه انتظار دارد پس از هفت سال تدریس در سیستم آموزش و پرورش استخدام شود و در این باره می گوید: من امتحان خودم را پس دادم و چند سالی است که در این روستا مشغول تدریس هستم. اگر شغلم را دوست نداشتم هیچ گاه این همه سختی نمی کشیدم.

وی با بیان اینکه چهار سال است به روستای چمرکوه آمده است، اظهار کرد: زمانی که وارد کلاس شدم دانش آموزان من سلام و احوال پرسی را بلد نبودند. اما به آنها ارتباط گرفتن را آموختم و اکنون حتی می توانند سخنرانی هم بکنند و دیگر با چند سال پیش قابل مقایسه نیستند. برخی از خانواده های روستا اجازه نمی دادند فرزندان دخترشان وارد پایه هفتم شوند. اما با اصرار من آنان به تحصیل ادامه دادند.

کوهستانی بیان کرد: دو دانش آموز دختر من دچار بیماری سوءجذب معده هستند و حتی با قورت دادن آب، دچار حالت تهوع می شوند. من با هزینه شخصی خودم آنان را نزد پزشک آوردم و در نهایت مدیر کل آموزش و پرورش استان با مشاهده وضعیت دانش آموزانم، هزینه را پرداخت کرد.

وی با درخواست از وزیر آموزش و پرورش تاکید کرد: آقای فانی پس از حضور ما در همایش «ایست آب نیست» یک سفر مشهد به همراه دانش آموزان برای ما در نظر گرفتند. من از همین جا می گویم که بزرگترین هدیه و تشویق برای من، رسیدگی به وضعیت دانش آموزان است.

خالی از لطف نیست گزارش را با شعر فائزه حاجی نجفی به پایان برسانیم.

" این را من خوب می فهمم آب طلای ناب است

گویند تشکیل شده زمین از آب، آن هم به صورت ۷۵ درصد نایاب

من دیده ام یک درصدش را منتها در روستای ما

روستای ما آب ندارد

زندگی ما از این نعمت شده بسیار کم رنگ

هکتارها زمین در اینجا بایر مانده چرا که آبی نمانده

کشاورز را می بینم خسته تر از گذشته، بیل به دوش چشم انتظار آسمان

تا قطره آبی بچکد، شاید که محصولش شود شاد شاد

ننه کوکب و مشتی طوبی چادر به سر نماز بارون می خونن

از خدا می خوان گریه کنه آسمون بارون بیاد فت و فراوون

آب ها فراوانند اما امروز شدند کمیاب

مسئولش کیست؟

من، تو، او یا ما، شما، ایشان

اسراف نکنید آب را بسپار به هم خویشان

آن قدیم ها می گفتند آب را گل نکنیم در فرودست انگار کفتری می خورد آب

یا که در بیشه دور سیره ای پر می شوید

آن دوره سهراب بود

آبی بود، بیشه ای بود، سیره ای بود

پس امروز چه شد آن آب؟ گل آلودش هم شده بسیار نایاب

چه گوارا بود آن آب

چه زلال بود آن رود...

کشور ما آب ندارد، چون نوار بیابانی دارد

ای آب گره کارت چیست؟ هان فهمیدم من حالا، مصرف آب بالا...

هموطن ایرانی!

غیرت به خرج بده تا بینهایت بده

هر وقت آبی مصرف می کنید، فکرت باشد این شاید کمی آن سو تر

آبی نمانده در زمین

فرهنگ مصرف آب همونی که شده بود نایاب، گام اول مصرف درست آبه

مگه نگفتیم آب طلای نابه!

چیک چیک آب جلوش باید گرفته شه هدر نره حروم نشه

وای که اگه حروم بشه چی میشه؟

همون روند پیشه!

اگه که مسواک می زنی به فکر دندوناتی

با یک لیوان آبم می شه دهن رو شست

ماشینتو تو یه حیاط با شیرآب  می شوری

به کارواش هیچ نیازی تو ندار ی

ساعت ها شیر آبو باز میذاری

با یه سطل آب هم میشه ماشین رو شست

ببند شیر آبو فرهنگ آبو شستو با خودش برد

به فکر ترتمیزی تو حیاطی ساعت ها شیر آبو باز میزاری

با یه سطل آب و تی هم میشه تر تمیزی کرد

ببند شیر آبو فرهنگ آبو شستو با خودش برد

نشست هر فرهنگی تو خونه و خانواده است

خونه و خانواده فرهنگ دارشه همه چی سر جاشه

مصرف صحیح آب هم ایشالا سر جاشه

اگر تو به هوش باشی به گوش باشی یه قطرشو هدر ندی"



پربیننده ترین ها