تاثیر مذاکرات‌هسته‌ای برآینده‌سیاسی هیلاری کلینتون

کد خبر: ۵۴۰۸۴
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردين ۱۳۹۴ - ۲۱:۳۹
شاید فقط یک تصادف تاریخی باشد که سه بازیگر کلیدی در تلاش های دیپلماتیک در مورد پرونده هسته ای ایران کاندیدهای دموکراتیک ریاست جمهوری سال های 2004، 2008، 2012 و احتمالا 2016 هستند. اما بلندپروازی های درهم تنیده آنها باعث شکل گیری پس زمینه ای دراماتیک برای داستان ناتمام هسته ای شده است.
 
باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، جان کری، وزیر خارجه و هیلاری کلینتون، وزیرخارجه سابق این کشور همگی می توانند مدعی بخشی از آنچه روز پنج شنبه در لوزان سوئیس باشند؛ زمانیکه آمریکا و ایران چارچوب توافقی را برای تعدیل توانمندی هسته ای ایران طراحی می کردند.
 
اوباما و کری باید این مذاکرات را با توجه به تکمیل آن در ماه ژوئن مورد ارزیابی قرار دهند. اوباما باید تلاش کند هرگونه توافق نهایی را به مخالفان جمهوری خواه و برخی دموکرات ها در داخل – و اسرائیل در خارج- بقبولاند و تردیدها در خاورمیانه، از جمله از سوی متحد سعودی خود را از بین ببرد.
 
زمانیکه تحریم های اقتصادی علیه ایران اعمال شد، کلینتون در دولت بود. او حامی مذاکرات بود و در مورد شانس موفقیت آن با احتیاط صحبت می کرد. حال وی به عنوان شخصی که آمده راه اندازی کمپین انتخاباتی می شود، باید کناری بایستد و هوشیار باشد که در صورت پیروزی انتخابات 2016، خواه ناخواه آنچه از زمان خروجش از دولت طی دو سال اخیر رخ داده را به ارث خواهد برد.
 
اوباما و کلینتون در دوره هایی دارای منافع مشترک و در دوره هایی اختلافات جدی بر سر ایران داشته اند. مهمترین اختلاف نظر در تابستان 2007 رخ داد، زمانیکه آنها به عنوان دو رقیب دموکراتیک انتخابات در مورد چگونگی رویکردشان در مقابل کشوری که از زمان بحران گروگانگیری 1979 هیچ رابطه ای با آن نداشته اند، اختلاف داشتند. 
 
زمانیکه جان کری جانشین کلینتون شد، روند صلح خاورمیانه را اولویت کاری خود قرار داد اما موفقیت چندانی در این زمینه کسب نکرد. پیشنهادات در مورد مذاکرات جدید میان اسرائیل و فلسطین بی نتیجه بود و روابط اسرائیل و آمریکا نیز با تقابل آشکار اوباما و بینامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به پائین ترین سطح خود در تاریخ دو طرف رسیده است.
 
حال میراث کری به عنوان وزیر خارجه آمریکا تا حدودی وابسته به دستیابی به توافق نهایی با ایران طی تابستان سال جاری و پایبندی ایران به مفاد این توافقنامه است. 
 
کلینتون در میانه این ماجرا قرار دارد. وی در سال 2008 به عنوان نامزد ریاست جمهوری آمریکا اعلام کرد که از کاهش رویکرد دیپلماتیک در قبال ایران استقبال می کند و با تمایل اوباما برای ملاقات با همتای ایرانی خود به عنوان رئیس جمهور مخالفت کرد.
 
او در مقام وزیر خارجه تلاش کرد حمایت بین المللی برای تحریم های سازمان ملل علیه ایران را توسعه دهد. و البته از نزدیک در دیپلماسی محرمانه ای که منجر به مذاکرات مستقیم میان دو کشور شد، شرکت داشت.
 
اما اگر کلینتون در سال 2008 به جای اوباما پیروز انتخابات ریاست جمهوری می شد، چه اقداماتی در قبال ایران و اسرائیل صورت می داد؟ چه اقدامی در قبال مذاکرات مستقیمی که در دوره وزیری خود از آن حمایت کرده بود، صورت می داد؟ آیا این مسئله را مانند اوباما و کری به طور مداوم پیگیری می کرد؟ آیا امتیازاتی که آمریکا در چارچوب توافق به ایران داده را می داد؟ مخالفت های صریح نتانیاهو را چگونه مدیریت می کرد؟ 
 
واکنش وی به چارچوب توافق طی هفته گذشته، حمایتگرانه و آمیخته با تردید بود. وی این توافق را «یک گام نخست مهم» خواند و گفت که دستیابی به یک توافق جامع تا ماه ژوئن «کاملا حیاتی است اما آسان نخواهد بود.»
 
شاید وی هیچ انتخابی جز همراهی با اوباما و کری که تلاش می کنند این قمار دیپلماتیک را به نتیجه برسانند، نداشته باشد اما کمپین انتخاباتی کلینتون- و ریاست جمهوری احتمالی وی- را آنچه در آینده رخ می دهد و چگونگی واکنش وی به این شرایط، شکل خواهد داد.
منبع: فرارو
پربیننده ترین ها