توصیه جدی زیباکلام به روحانی

کد خبر: ۵۳۵۴
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۴:۲۵

صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و فعال سیاسی در گفت‌و‌گو با فرهیختگان، به ضرورت‌های مواجهه دولت آقای روحانی با منتقدان و مخالفان در پنج جبهه اقتصادی، جبهه فرهنگی، جبهه هسته‌ای، یارانه‌ها و رابطه با غرب پرداخته و طی آن خواستار شده است رئیس‌جمهور، اصولگرایان را مجبور به پاسخگویی در قبال سیاست‌های‌شان طی هشت سال گذشته کند.

به گزارش صدای ایران، متن مصاحبه با صادق زیباکلام به این شرح است:

‌به عنوان اولین سوال به نظر می‌رسد مخالفان و منتقدان دولت آقای روحانی سه جبهه علیه ایشان گشوده‌اند. جبهه اقتصادی، جبهه فرهنگی و جبهه هسته‌ای. به هر حال دولت یازدهم در این جبهه‌ها هم با دشواری‌هایی روبه‌رو است و هم به نظر می‌رسد که اصولگرایان و مخالفان دولت روی این سه جبهه دارند خیلی متمرکز می‌شوند.

کاملا درست می‌فرمایید. منتهی من می‌خواهم دو جبهه دیگر هم به سه جبهه شما اضافه کنم. جبهه چهارم در عرصه روابط ایران با غرب است و جبهه پنجم که اخیرا به‌وجود آمده است، مساله یارانه‌هاست.

‌راهکارهای دولت برای مواجهه با مخالفان در این به تعبیر شما پنج حوزه چه راهکارهایی باید باشد؟

در وهله اول این حق مخالفان و منتقدان است که هر مخالفت و انتقادی که می‌خواهند نسبت به دولت کنند و در یک نظام مبتنی بر دموکراسی یا مردمسالاری به هیچ رو نباید جلوی مخالفان و منتقدان گرفته شود.

‌ولی استاد انتقاد با سیاه‌نمایی فرق می‌کند. خیلی از حملات و انتقادهایی که این روزها به دولت آقای روحانی شاهد هستیم بیشتر سیاه‌نمایی است تا انتقاد.

من حرف شما را کاملا می‌پذیرم که خیلی از مطالب مخالفان و منتقدان که به عنوان انتقاد به دولت آقای روحانی وارد می‌شود، نه درست و منصفانه است، نه مصالح و منافع ملی را در نظر گرفته‌اند، نه به نیت اصلاحات و بهتر شدن مطرح می‌شوند و نه هیچ ملاحظه دیگر. فقط منظورشان حمله به دولت و بی‌اعتبار کردن وجهه دولت در نزد مردم است. آیا شما این را قبول ندارید؟

‌من به این می‌گویم سیاه‌نمایی.

به عنوان یک اصل کلی شما نمی‌توانید به انتقادات و ایرادات مخالفان برچسب سیاه‌نمایی بزنید و بگویید که این انتقاد نیست و سیاه‌نمایی است. دولت مکلف است هر انتقادی که به آن وارد می‌شود را بپذیرد و نمی‌تواند بگوید این سیاه‌نمایی و آن یکی انتقاد سازنده است. این حکم کلی شامل دولت آقای روحانی هم می‌شود. من قبول دارم خیلی از حملاتی را که طرفداران آقای احمدی‌نژاد، جبهه پایداری و اصولگرایان تندرو به آقای روحانی می‌کنند، بیشتر برای حمله کردن و بی‌اعتبار کردن دولت است تا انتقاد. بسیاری از مطالبی که می‌گویند تحریف است و بسیاری از مطالبی که می‌گویند اغراق و حتی دروغ است. ولی همه حرفم این است که ما نمی‌توانیم بگویم چون شما دارید تحریف می‌کنید و چون دارید مثل آب خوردن دروغ می‌گویید، حق ندارید حرف بزنید.

‌پس دولت در برابر این گروه که خودتان هم می‌فرمایید تحریف می‌کنند چه‌کار می‌تواند بکند؟

راه مقابله با هتاکی، تحریف و دروغ علیه دولت این نیست که دولت هم بیاید غیرصادقانه برخورد کند یا بیاید جلوی ابراز عقیده مطبوعات و... که تعلق به مخالفان دارد را بگیرد. راه درست و اصولی آن است که دولت خودش با مردم صادقانه و درست سخن بگوید.

‌به نظر شما دولت آقای روحانی از نظر پاسخ به انتقادات و به قول شما صادقانه مسائل و مشکلات را با مردم درمیان گذاشتن چقدر موفق عمل کرده است؟

من کلا معتقدم دولت خیلی در زمینه ارتباطات مردمی موفق نبوده است.

‌چرا؟ یعنی دولت چه کار باید می‌کرد که نکرد؟

دولت کار خاصی نیاز نبود که انجام دهد، بلکه صرفا واقعیت‌ها را با مردم در میان می‌گذاشت.

‌یعنی باید توضیحات بیشتری درباره اینکه طی هشت سال گذشته بر مدیریت کشور اتفاق افتاده است به مردم توضیح داده می‌شد؟

در هر پنج عرصه که خدمتتان عرض کردم یعنی اقتصاد، فرهنگی، هسته‌ای، بین‌المللی و یارانه‌ها دولت آقای روحانی نتوانسته وضعیت نامطلوبی را که اصولگرایان بعد از هشت سال مدیریت‌شان بر کشور بر جای گذاشته‌اند را با مردم در میان بگذارد. یا درست‌تر گفته باشم به مردم بتواند به نحو صحیح و روشنی نشان بدهد که وضع کشور در این پنج حوزه چگونه بوده است.

همین یارانه‌ها که الان مخالفان دارند خیلی روی آن مانور می‌دهند، آقای روحانی همان ابتدا که انتخاب شدند و حتی قبل از انتخاب‌شدنشان باید قرص و محکم برای مردم توضیح می‌دادند که از اول هم تصمیم به پرداخت یارانه به همه 75 میلیون جمعیت کشور به صورت فله‌ای و مستقل از درآمد افراد اشتباه محض بوده است. هیچ کشوری در دنیا نمی‌آید به همه مردمش به‌طور مساوی یارانه بدهد. یعنی به آنکه در ماه چندین میلیون تومان درآمد دارد و آنکه درآمدش در ماه به 500 هزار تومان هم نمی‌رسد هیچ دولتی در دنیا نمی‌آید یکسان ماهی 45 هزار تومان پرداخت ‌کند.

این کار یعنی خودکشی اقتصادی. آقای روحانی باید به مردم توضیح می‌دادند که چهار ماه پرداخت یارانه برابر است با کل بودجه سالانه بهداشت و درمان و خدمات پزشکی.

آقای روحانی باید به مردم توضیح می‌دادند که در جوامع دیگر صرفا به اقشار و لایه‌های بسیار کم‌درآمد یارانه پرداخت می‌شود و مابقی یارانه صرف بهداشت و درمان، آموزش و پرورش، صنایع، کشاورزی، توسعه حمل و نقل، مترو، جاده‌هایی که قاتل مردم کشور هستند، صرف تامین آب و هزار مشکل و مساله دیگر کشور می‌شود. نه اینکه بیاییم بگوییم اینها پول‌های مردم است و آنها را باید به همه مردم بدهیم. کاری که آقای احمدی‌نژاد می‌کرد. اتفاقا اگر آقای روحانی به مردم می‌گفت که پرداخت یارانه باعث شده ما در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی نتوانیم سرمایه‌گذاری کنیم، اگر آقای روحانی می‌آمد به مردم می‌گفت که از آب، برق و بهداشت مردم زده‌ایم، از آموزش و پرورش مردم زده‌ایم که پول یارانه‌ها را بدهیم، مردم می‌فهمیدند و انتظار نداشتند که امروز به آنها یارانه پرداخت شود.

آقای روحانی باید به مردم می‌گفتند این سیاست که از سوی اصولگرایان به اجرا گذاشته شد سر تا پا غلط است و نه مجلس اصولگرا، نه دولت اصولگرا، نه مطبوعات اصولگرا، نه رادیو و تلویزیون اصولگرا و نه هیچ نهاد اصولگرای دیگری به آن اعتراض نکرد و حالا آن تصمیم غلط دیروز، کشور را در چنین معضلی قرار داده است که حالا مجبور هستیم با کلی دردسر و هزینه مشخص کنیم که چه کسی مستحق گرفتن یارانه هست و چه کسی نیست.

این کار باید چهار سال پیش و قبل از شروع پرداخت یارانه انجام می‌شد. آقای روحانی باید به مردم توضیح می‌دادند که اصولگرایان تندرو یا بسیاری از آنها متاسفانه فقط به فکر کارهای نمایشی، تبلیغاتی و پوپولیستی بوده‌اند و کمتر به دنبال کارهای اساسی و زیربنایی مثل تامین و ذخیره آب رفته‌اند، در حالی که امروز با بحران جدی مثل بحران آب روبه‌رو هستیم و اصولگرایان با سیاست‌های غلط‌شان باعث شدند که محیط زیست کشور به این وضع فلاکت‌بار بیفتد، ایضا بیمارستان‌های دولتی ما اینگونه باشد، ایضا بهداشت و درمان ما اینگونه باشد و قس علیهذا.

‌ولی آقای روحانی اشاره به برخی واقعیت‌ها کردند. دیدیم که اصولگرایان و طرفداران آقای احمدی‌نژاد واکنش تندی نشان دادند و آقای روحانی را متهم به سیاه‌نمایی کردند و اینکه کار مثبتی انجام نداده و فقط دارد احمدی‌نژاد را متهم می‌کند.

آن مقدار که آقای روحانی انجام دادند، ناقص بود و به گونه‌ای بود که اصولگرایان بلافاصله درصدد مظلوم‌نمایی برآمدند و گفتند آقای روحانی دارد یکطرفه به قاضی می‌رود. یا الان در زمینه سیاست خارجی دولت دارد مورد حمله تندروها قرار می‌گیرد که چرا در برابر اتحادیه اروپا نمی‌ایستد، چرا تو گوش خانم کاترین اشتون ننواخته و چرا دارد با لبخند با آمریکا حرف می‌زند و قس علیهذا. در حالی که آقای روحانی باید به مردم توضیح می‌دادند و می‌گفتند که سیاست به اصطلاح تهاجمی در دیپلماسی دولت احمدی‌نژاد باعث شد همه قدرت‌های مهم دنیا علیه ما شوند، اروپا علیه ما شد، ژاپن علیه ما شد، کانادا و استرالیا و هند علیه ما شدند و سایر این دست کشورها که از اهمیت و جایگاه بین‌المللی برخوردار هستند همه علیه ما شده بودند، حتی روابط‌مان با همسایگان‌مان هم تیره و تار شده بود. در عوض در آن سر دنیا با ونزوئلا، بولیوی و... روابط نزدیکی پیدا کرده بودیم و به آن افتخار هم می‌کردیم. خب این همه سرمایه‌گذاری‌ ماجراجویانه در آمریکای جنوبی چه حاصل و دستاوردی برای ما داشت؟ الان ونزوئلا، بولیوی یا زیمبابوه بیشتر به درد ما می‌خورند یا ایتالیا، فرانسه، آلمان، ژاپن و...

‌به نظر می‌رسد در زمینه فرهنگ هم اصولگرایان تندرو به شدت درصدد تهیه آتش علیه دولت هستند.

همین‌طور است. عمده حملات‌شان هم متوجه وزارت ارشاد و آقای جنتی خواهد بود. اجازه بدهید در مورد ارشاد و وزارت آقای جنتی توضیح بدهم. اصولگرایان بنا دارند به بهانه اینکه امسال سال فرهنگ است بیشترین حملات را علیه ارشاد انجام دهند.

‌شما فکر می‌کنید سیاست دولت و ارشاد چگونه باید باشد؟

اولین مطلبی که آقای روحانی یا آقای جنتی وزیر ارشاد باید به مردم بگویند آن است که در مقابل هر یک ریالی که بودجه ارشاد است چه میزان بودجه فرهنگی به یک دوجین نهاد، بنیاد، سازمان و... می‌رسد که حتی یکی از آنها هم زیر نظر دولت نیست و معلوم نیست با میلیاردها تومان بودجه فرهنگی که سالانه چندین برابر بودجه وزارت ارشاد است این نهادها و بنیادهای به اصطلاح فرهنگی چه کار می‌کنند. مقصودم این است که فقط در عرصه یارانه‌ها، اقتصاد و... نیست که دولت آقای روحانی می‌تواند خیلی استوار و منطقی از خود دفاع کند و اتفاقا اصولگرایان را به موضع دفاع بکشاند.

در مورد فرهنگ هم آقای روحانی می‌تواند به خیلی از ضعف‌ها و ناکارآمدی‌های اساسی اصولگرایان ظرف هشت سال گذشته در عرصه سینما، شعر، حجاب و بسیاری از عرصه‌های دیگر اشاره کند.

و درخصوص مذاکرات هسته‌ای؟

در مورد مذاکرات هسته‌ای بنده معتقدم بهترین و اصولی‌ترین دفاعی که از روند توافق ژنو و اساسا توافق‌های کلی که با غربی‌ها انجام خواهیم داد دولت آقای روحانی می‌تواند از اصولگرایان بخواهد خیلی ساده برای مردم توضیح دهند که در مقابل این همه هزینه گزاف و کمرشکن که ظرف 10 سال گذشته برای مسائل هسته‌ای داشته‌ایم و در برابر سیاست تهاجمی که آقای احمدی‌نژاد داشت دستاوردها و نتایج مثبت آن برای اقتصاد و تولید ناخالص ملی کشور چه بوده است؟ آیا غیر از آن است که سیاست‌های دوران آقای احمدی‌نژاد همه دنیا را در برابر ما قرار داد؟ آیا حاصل دیگری جز سیاست رادیکال و تندرو برای کشور و منافع ملی به بار آورد.

‌به نظر می‌رسد شما بیشتر اعتقاد به حمله به اصولگرایان تندرو دارید تا دفاع از سیاست‌های دولت یازدهم.

من اسمش را حمله نمی‌گذارم. من اسمش را می‌گذارم سوال از کسانی که هشت سال قدرت را در دست داشتند و هر سیاستی که خواستند به اجرا گذاشتند و هر کاری خواستند در سیاست داخلی، خارجی، دانشگاه‌ها، و هر بخش دیگری کردند. همه حرف من این است که آقای روحانی از آنها بخواهد در قبال سیاست‌های هشت سال گذشته پاسخگو باشند.

آخر نمی‌شود یک مجموعه‌ای ظرف هشت سال تحت عنوان اصولگرایی در مجلس و دولت حضور داشتند و حالا انگار نه انگار که آنها بودند که کشور را از نظر اقتصادی، بین‌الملل، فرهنگی، مهاجرت جوانان و تحصیلکرده‌ها، اخراج و ممنوع‌التحصیل کردن هزاران دانشجو، بازنشستگی و ممنوع‌التدریس کردن اساتید، استخدام اساتیدی که معلوم نیست با کدام ضابطه، ملاک و معیار به استخدام دانشگاه درآمده‌اند، مواجهه کشور با بحران آب و هر بخشی که روی آن دست می‌گذاری همین اصولگرایان به هیچ روی درخصوص این مشکلات حاضر نباشند پاسخگو باشند.

به نظر من آقای روحانی باید از اصولگرایان بخواهد در قبال سیاست‌های‌شان در هشت سال گذشته پاسخگو باشند.

پربیننده ترین ها
آخرین اخبار