ناگفتههای باقر لاریجانی از برکناری دستجردی
قائممقام وزیر بهداشت در دولت دهم در گفتوگویی تفصیلی میگوید که از سال ۸۸ توصیهها و فشارهایی برای برکناریاش از سوی ریاستجمهوری وجود داشت اما این فشارها در دیماه ۹۱ به برکناری وزیر بهداشت منجر شد.
بخشهایی از این گفتوگو در پی میآید:
در اوایل وزارت خانم دکتر دستجردی، گفتوگویی از شما منتشر شد که گفتید «من وزیر در سایه نیستم». یعنی چنین برداشت میشد که شما تاثیرگذاری زیادی در وزارتخانه دارید.
اینکه از بیرون گفته شود که ایشان تاثیرش در وزارت بهداشت زیاد است، طبیعی بود چون کسی که مسئول سیاستگذاری وزارتخانه است، تاثیرگذار هم هست. در دوره آقای دکتر لنکرانی البته چالش به این شکل نداشتیم، شاید هم بوده و به من منتقل نمیکردند، نمیدانم. اما در دوره خانم دکتر وحید بعد از چند هفته که از شروع کار گذشت، بحثهایی مطرح بود که دکتر لاریجانی در دانشگاه تهران نباشد، در وزارتخانه هم نباشد.
این بحث ها از طرف چه کسی بود؟
از طرف معاون اول رئیسجمهور، خود دکتر احمدینژاد و برخی دوستانشان مطرح میشد. البته خیلی اهمیت نداشت. پس از این حرف و حدیثها توصیه من همواره به خانم دکتر وحید این بود که شما صلاح وزارت بهداشت را ببینید و من هم اگر بتوانم کمکی بکنم، به اسم و رسم هم نباشد، تفاوت زیادی نمیکند. به هرحال تاکید زیادی بود به اینکه بنده تعویض شوم. بعدها گفته شده بود که فشاری به دکتر لاریجانی میآید که تعویض شود، خانم دکتر وحید گفتند که توصیه شده بنده بنویسم فشاری به من نیامده. من به خانم دکتر وحید گفتم هر امری بکنید، تابعم، اما خلاف واقع نمیتوانم بگویم. چون شما چند روز پیش به من گفتید دوستان دولت از شما خواستهاند من کنار بروم. گفتم من نمیتوانم خلاف بنویسم.
همان سال ۸۸ این فشارها مطرح بود؟
بله، همان دو سه ماه نخست حضور در وزارت بهداشت. بعد مجددا این اصرار تکرار شد، خانم دکتر گفتند حالا شما دو سه کلمه بنویسید. گفتم نمیتوانم خلاف واقع بنویسم. نشستیم فکر کردیم با هم، تا یک نفر از دوستانمان گفت خبری در سایتی منتشر میکنیم که منابع آگاه در وزارت بهداشت میگویند فشاری به آقای دکتر لاریجانی نمیآید و ایشان کارشان را انجام میدهد و بعد پرینت همان را بردند به دولت و نشان دوستان دولت دادند و در آن برهه راضی شدند. البته این مساله ادامه داشت و هر چند صباحی رخ میداد. چون برای خودم روشن بود که موضوع چیست، لازم نبود کاری انجام دهم اما خانم دکتر خیلی اصرار داشت که شما به وزارت بهداشت کمک کن. به واقع از نظر اخلاقی، نمیتوانستم رها کنم و بروم. چون قبل از اینکه خانم دکتر این مسئولیت را بپذیرد، با من مشورت کرد که وزارتخانه را بپذیرند یا نپذیرند. من به خاطر صلاح نظام سلامت به ایشان توصیه کردم اگر پیشنهادی شده است، بپذیرید. البته در سال ۸۴، قبل از اینکه آقای دکتر لنکرانی وزارت بهداشت را بپذیرند، از من خواستند که بروم دولت و مصاحبه کنم برای وزارت بهداشت. اما به صراحت گفتم خیلی انگیزهای برای وزارت ندارم و مشغول کارهای علمی هستم و فکر میکنم با درگیری در سطح وزارت، نمیتوانم کارهای علمیام را انجام بدهم. گفتم از افراد دیگری استفاده کنید.
با آقای احمدینژاد حرف زدید؟
آقای دکتر دانشجعفری در ریاست جمهوری از طرف ایشان با من صحبت کردند. من گفتم به ایشان که هر کسی بیاید، آنچه دارم در طبق اخلاص میگذارم. به همین دلیل رابطه من با آقای دکتر لنکرانی چنین چیزی بود. در زمان خانم دکتر وحید هم من همین مشی را داشتم تا هرکسی کمکی بخواهد، انجام دهم. خیلی وقتها آن چیزی که به نظرم میرسید، میگفتم، وزرا هم به صلاح میدیدند یا نمیدیدند، اجرا میکردند یا نه.
اختلافات در دوره خانم دکتر دستجردی کی به اوج رسید؟
اختلافات ادامه پیدا کرد. در حوزه وزارت بهداشت مکرر تکرار میشد. در یکی دو جلسه به صراحت از خانم دکتر وحید خواسته شد که اگر میخواهی بمانی، باید فلانی را کنار بگذارید. به هرحال ابر و باد و مه و خورشید هم دخالت داشت؛ بستگی داشت که هوا خوب بود، هوا بد بود، کم و زیاد میشد. اما در تمام سه سال وزارت خانم دکتر وحید این چالش را داشتیم. چند صباحی ایشان میگفتند در دولت، آقای مشایی پیغام آوردند از آقای رئیسجمهور که اگر فلانی را برکنار نکنید، نمیتوانیم با شما ادامه بدهیم. خود آقای دکتر احمدینژاد هم مفصل با خانم دکتر وحید صحبت کرده بودند که شرط ماندن شما این است که ایشان را کنار بگذارید؛ در اواخر دوره حضور در وزارت بهداشت. واقعش هم من این را حق یک رئیسجمهور میدانم که بخواهد در زمانی یک کسی برکنار بشود یا نشود. من هم به خانم دکتر وحید توصیه میکردم که شما همان مسیر را بروید که به شما میگویند. اما در مساله عزل ایشان، این اصرار به ماندن من، بیارتباط نبود. خانم دکتر وحید میگفتند حتی در یکی از جلسات به ایشان گفته شده بود اگر دکتر لاریجانی را برکنار کنید، مسائل ارزیتان حل میشود.
یعنی این برخورد و اختلاف سیاسی موجب بحران دارو شد؟
من شواهدی را میگویم که به خانم دکتر وحید گفته شده بود. جلسهای هم بود، از من هم خواسته شد که در جلسهای شرکت کنم؛ خانم دکتر سلطانخواه معاون علمی رئیسجمهور از من خواستند بروم دفترشان، در آنجا خانم دکتر مجتهدزاده رئیس مرکز امور زنان ریاست جمهوری و خانم بداغی معاون حقوقی رئیسجمهور هم حضور داشتند. از من خواستند مشکل را یکجوری حل کنید و اگر شما کنار بروید، مشکل خانم دکتر وحید برطرف میشود. من به ایشان عرض کردم که تابع هستم. کار دیگری از دستم برنمیآید. به خانم دکتر وحید هم گفتم آماده استعفا هستم، حتی نامه استعفا را نوشتم و گفتم هر زمانی خواستید، موافقت کنید. گفتم کار دیگری نمیتوانم بکنم. اگر هم میخواهید آقای رئیسجمهور من را عزل کنند، بفرمایید ایشان نامهای بنویسند و من را عزل کنند. مساله مهمی نیست. در یک جلسهای آقای رئیسجمهور به خانم دکتر وحید گفتند اگر نمیخواهید این کار را انجام بدهید، ما ایشان را مستقیم برکنار میکنیم. من از نظر روحی هم آن روزها اذیت بودم؛ وسط جلسه هیات ممیزه دانشگاه بودیم، زنگ زدند خانم دکتر وحید آمدهاند در پایین ساختمان. من بلافاصله فهمیدم که چه خبر است. رفتیم پایین گفتند در جلسه هیات دولت به ایشان گفتهاند چند ساعت وقت دارید دکتر لاریجانی را برکنار کنید.
چهارشنبه ۶ دیماه ۹۱.
بله. به هر حال چنین بحثی بود. من به خانم دکتر سلطانخواه و دوستان دیگر گفتم که واقعیتش این است که خیلی مساله مهمی از منظر من نیست. من چه کار میتوانم بکنم؟ من به هر حال باید مشی خودم را داشته باشم. اگر رئیسجمهور میخواهند من را بردارند، یک کاغذ دستی بنویسند من میروم دنبال کارم. اگر خانم دکتر وحید میخواهند استعفای من را قبول کنند اما نمیتوانم دانشگاه را بدون دلیل قانونی رها کنم. ممکن است مشکلی پیش بیاید. روز پنجشنبه بعدازظهر در دفتر کارم نشسته بودم، تلویزیون اعلام کرد خانم دکتر وحید عزل شدهاند. هر چند از صبح میدانستم این اتفاق میافتد. من خودم را آماده کردم بودم برای استعفا؛ به هر حال وزیری که از نظر اخلاقی اینقدر استواری میکند و نمیخواهد یک رئیس دانشگاهی تعویض شود و حاضر است پست و مقامش را به همین دلیل بگذارد کنار خب من اخلاقا معنی نداشت در آن سمت بمانم. من قبل از آن با اصرار استعفانامهام را از خانم دکتر گرفته بودم. بعد از عزل ایشان، من کاغذ استعفا و پاراف ایشان را گفتم در سایت بگذارند. همان بعدازظهر هم معاونان آمدند، خداحافظی کردیم. یک قدری متاثر هم شدیم و دیگر من دانشگاه نرفتم. این پایان کار ما بود.
دلیل اصرار آقای احمدینژاد به برکناریتان را متوجه نشدید؟
آخرش هم نفهمیدم علت اصرار به عزل من چه بوده است.
شما بارها گفتهاید شخصیت سیاسی نیستید و علاقهای هم به سیاست ندارید اما به خانوادهای تعلق دارید که شهرت سیاسی دارند؛ دو برادر شما رئیس قوه مقننه و قوه قضائیه هستند. برادر بزرگتان سوابق سیاسی پررنگی دارد و اکنون رئیس شورای حقوق بشر قوه قضائیه است. به هر حال چتر سیاسی بر خاندان لاریجانی سایه انداخته است. فکر نمیکنید همین چتر سیاسی و اختلافاتی که آقای احمدینژاد با دو برادر دیگرتان داشت، دلیل اصرار به عزل شما بود؟
خب بدون شک چنین چیزی هست. من که رابطه مستقیمی با آقای دکتر احمدینژاد نداشتم که بحثی پیش بیاید. البته من آدم ضابطه گرایی هم هستم. در مجموعه دانشگاه به یاد ندارم کار خلافی را انجام داده باشم. آنچه که میفهمیدم تلاش میکردم انجام شود. واقع هم این است که خواستههایی هم از سوی برخی بود اما من مسیر خودم را در دانشگاه رفتم. خیلی هم عزل و نصبها را به توصیه کسی انجام ندادم. اینجور آدمی هم نیستم که کاری که توجیه نیستم را انجام بدهم. ممکن است از این حالت خوششان نمیآمده. وقتی از خانم دکتر وحید میپرسیدم ایشان (رئیسجمهور) چه مشکلی دارد که اصرار دارد من بروم تا برطرف کنم اما دلایلی را که خانم دکتر وحید میگفت، به من برنمیگشت.
چه دلایلی بود؟
ظاهرا همین استنباط شما بود.
۳۷-۳۸ روز پس از برکناری خانم دکتر دستجردی، در روز ۱۵ بهمن ۹۱ آن ماجرای تلخ مجلس در استیضاح آقای شیخالاسلامی به وجود آمد. فیلمی که از برادر دیگر شما پخش کردند و ...
برداشت خود خانم دکتر وحید و من این بود که اصرار به تعویض من موضوعی نیست که من بتوانم آن را برطرف کنم. باز هم تاکید میکنم که من هیچ وقت دلیل واقعی عزلم را پیگیری نکردم ممکن است به این هم برگردد که دانشگاه علوم پزشکی تهران یک جوری اداره میشد که مشی مستقلی داشتیم و خیلی هم تغییرات ما متناسب با خواستههای دولت نبود اما آنچه که به نظر من میرسد این بود که یک تفاوت نظری بین ایشان (رئیسجمهور سابق) و بقیه قوا وجود داشت و خیلی نمیتوانستند در قوای دیگر تاثیر بگذارند و در این میان من را مظلوم گیر آوردند. در عین حال خیلی مهم نیست. آنچه که مهم است، این است که مشی ما در دانشگاه تهران مورد قبول اساتید و دانشجویان بود و دانشگاه یک سیر پیشرفت خوبی را در این مدت طی کرد.
شما یک نقل کردید که به خانم دکتر دستجردی گفتند اگر دکتر لاریجانی را برکنار کنید، بحران ارزی دارو برطرف میشود. خانم دکتر دستجردی عزل شد، شما هم استعفا دادید، دکتر طریقتمنفرد آمد، اما بحران دارو حل نشد. واقعا دولت توانایی داشت بحران دارو را حل کند یا ارز بهانهای بود که خانم دکتر دستجردی و شما را از وزارت بهداشت خارج کنند؟
پاسخ این سوال کمی مشکل است چون به هرحال من نمیتوانم همه ابعادش را شرح بدهم اما برداشت من این است که خانم دکتر وحید احساس میکرد اگر این کار را انجام بدهد (برکناری قائممقام وزارتخانه و رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران) اینطور نیست که اتفاقات خوبی بیفتد. به همین خاطر ایشان این تصمیم را گرفت که بنده در دانشگاه و وزارت حضور داشته باشم. ایشان البته فرد شجاع و درستکاری است اما اینکه بعد از عزل خانم دکتر چرا ماجرای دارو حل نشد، باید از دوستان پرسید. چون من از مجموعه وزارت بهداشت و دانشگاه آمدم بیرون و تلاش هم میکردم تا مدتها با مجموعه دانشگاه و وزارت بهداشت تماس نگیرم. اصولا هم آدمی هستم که وقتی دلم را از جایی میگردانم، خیلی دنبال آن گذشته نمیگردم. واقعیت هم این است که اصلا رصد نمیکردم در وزارت بهداشت و در دانشگاه چه میگذرد. به خاطر اینکه نکند این ارتباط من در ذهن بعضیها تاثیر منفی داشته باشد.