استقبال از توافق تاریخی
صادق زیباکلام در سرمقاله شرق نوشت:
سخنی به اغراق نرفته اگر توافق هستهای پیشرو که با ایالاتمتحده و بهتبع آن با اروپا در شرف انعقاد قرار دارد را یک حادثه تاریخی بخوانیم. اگر تسخیر سفارت آمریکا در 13آبان58 و شروع جنگ تحمیلی را در 31شهریور 59، دونقطهعطف تاریخی انقلاب اسلامی بدانیم، بدون تردید توافق هستهای فروردین 94 یک نقطهعطف دیگر در تاریخ انقلاباسلامی بهشمار خواهد رفت.
اگرچه این توافق حسب ظاهر آن صرفا میان ایران و غرب بر سر بحران یا پرونده هستهای ماست اما واقعیت این است که از منظر سیاسی، توافق پیشرو، خیلی بیشتر از موضوع هستهای اهمیت دارد.
آنچه این توافق احتمالی را تاریخی و نقطهعطفی در تحولات سیاسی ایران پس از انقلاب میکند، این است که ایران و آمریکا برای نخستینبار بعد از 36سال با یکدیگر به مذاکره نشستند؛ امری که دستکم تا قبل از این، بسیار بعید به نظر میرسید اگر نگفته باشیم که از نظر برخی جریانات سیاسی و شخصیتها، حتی غیرممکن نیز بهشمار میرفت.
اعتراض گستردهای که در ایران به قدمزدن محمدجواد ظریف و جان کری صورت گرفت، درحقیقت اعتراض به اصل و نفس مذاکره با آمریکا بود. فراموش نکنیم آخرینبار که مقامات دوکشور در حد نخستوزیر، وزرای خارجه و دفاع با همتایان آمریکایی خود ملاقات کردند، چه توفانی در ایران بهراه افتاد. چگونه سفارت آمریکا تسخیر شد، دولت موقت استعفا داد و ایران وارد عرصه و فضایی شد که تا به امروز هم آثار آن تداوم دارد.
از آنروز یعنی 13آبان58 بهبعد، ایران و آمریکا وارد یک وضعیت خصمانه با یکدیگر شدند و باز هم سخنی بهاغراق نرفته اگر گفته شود که تمامی تلاشهایی که در جهت تنشزدایی با آمریکا در طی آن 35سال صورت گرفت، جملگی ناکام ماندند. نهتنها تلاشها به نتیجه نرسید بلکه تلاشگران هم که میگفتند از زاویه منافع ملی وارد این عرصه شدهاند، اتهامات ریزودرشتی دریافت کردند.
اهمیت تاریخی مذاکرات مستقیم میان وزرای خارجه ایران و آمریکا و توافق احتمالی بهدستآمده را میبایستی در پرتو آن 35سال تنش یا همان اصطلاح معروف «دیوار بیاعتمادی» میان دوکشور در نظر گرفت. تا پیش از این، کمتر کسی دستکم در ایران، میتوانست تصور کند که روزی ممکن است مقامات ایرانی و آمریکایی نه بهصورت مخفیانه یا غیرمستقیم بلکه خیلی علنی و مستقیم و در برابر دوربینهای رسانههای جهان، دور یک میز بنشینند و با لبخند و تفاهم با یکدیگر گفتوگو کنند. نهتنها مقامات ایران و آمریکا به مذاکره نشستند بلکه توانستند پیرامون موضوعی که طی 10سال، بیشترین حجم اختلافات، دشمنیها و تحریمها را میان دوکشور از زمان انقلاب بهوجود آورده بود، به توافقاتی هم دست یابند.
صدالبته که جزییات این توافق تاریخی، مهم است و هنوز هم کامل نشده. اما آنچه که بیش از جزییات توافق هستهای اهمیت دارد، نفس نگاه جدیدی است که میان مقامات مذاکرهکننده دو کشور ایران و آمریکا برای نخستینبار به وجود آمده است.
برای نخستینبار بعد از انقلاب، مقامات دو کشور حاضر شدهاند سخن هم را بشنوند و به دغدغهها پاسخ دهند. وقتی آمریکاییها میگویند ما نگران برنامههای هستهای ایران هستیم، ایران اعلام میکند چه گامهایی میتواند در جهت اعتمادسازی جهانی بردارد، در عین حال، توان هستهای بومی ایران حفظ شود. متقابلا آمریکاییها هم با علامتهایی که میفرستند نشان دادند نه به دنبال براندازی نظام ایران و نه حتی خواهان تضعیف ایران هستند و نه دعوای بنیادی دیگری با ما دارند. آنها میگویند مشکل آنها واقعا همان نگرانیای است که از جانب توانمندیهای هستهای ایران احساس میکنند.
در فضای مثبت جدید به وجود آمده، دو طرف گامبهگام به سمت برداشتن اختلافات و تلاش در جهت حصول توافق میروند. میماند پرسشی که دیر یا زود و بعد از اعلام رسمی توافق در تهران و واشنگتن به تدریج مطرح خواهد شد؛ اینکه اگر ایران و ایالات متحده بتوانند در جهت اعتمادسازی و در راستای نوعی تنشزدایی حرکت کنند و بر سر موضوع دشوار و پیچیده هستهای به سمت تفاهم بروند، چرا در سایر زمینهها این رویکرد به کار گرفته نشود؟ اتفاقا به واسطه نگرانی از طرح چنین پرسشی است که تمام کسانی که به کمتر از محو جمهوری اسلامی ایران رضایت نمیدهند، به دستوپا افتادهاند تا جلوی توافق تاریخی را بگیرند. 47سناتور آمریکایی، نتانیاهو، جمهوریخواهان تندرو و برخی کشورهای منطقه که امیدوار بودند تقابل هستهای ایران و غرب همچنان ادامه یابند، نگران شدهاند؛ چرا که میدانند این توافق ممکن است سرآغاز فصل جدیدی میان ایران با غرب شود.
سخنی به اغراق نرفته اگر توافق هستهای پیشرو که با ایالاتمتحده و بهتبع آن با اروپا در شرف انعقاد قرار دارد را یک حادثه تاریخی بخوانیم. اگر تسخیر سفارت آمریکا در 13آبان58 و شروع جنگ تحمیلی را در 31شهریور 59، دونقطهعطف تاریخی انقلاب اسلامی بدانیم، بدون تردید توافق هستهای فروردین 94 یک نقطهعطف دیگر در تاریخ انقلاباسلامی بهشمار خواهد رفت.
اگرچه این توافق حسب ظاهر آن صرفا میان ایران و غرب بر سر بحران یا پرونده هستهای ماست اما واقعیت این است که از منظر سیاسی، توافق پیشرو، خیلی بیشتر از موضوع هستهای اهمیت دارد.
آنچه این توافق احتمالی را تاریخی و نقطهعطفی در تحولات سیاسی ایران پس از انقلاب میکند، این است که ایران و آمریکا برای نخستینبار بعد از 36سال با یکدیگر به مذاکره نشستند؛ امری که دستکم تا قبل از این، بسیار بعید به نظر میرسید اگر نگفته باشیم که از نظر برخی جریانات سیاسی و شخصیتها، حتی غیرممکن نیز بهشمار میرفت.
اعتراض گستردهای که در ایران به قدمزدن محمدجواد ظریف و جان کری صورت گرفت، درحقیقت اعتراض به اصل و نفس مذاکره با آمریکا بود. فراموش نکنیم آخرینبار که مقامات دوکشور در حد نخستوزیر، وزرای خارجه و دفاع با همتایان آمریکایی خود ملاقات کردند، چه توفانی در ایران بهراه افتاد. چگونه سفارت آمریکا تسخیر شد، دولت موقت استعفا داد و ایران وارد عرصه و فضایی شد که تا به امروز هم آثار آن تداوم دارد.
از آنروز یعنی 13آبان58 بهبعد، ایران و آمریکا وارد یک وضعیت خصمانه با یکدیگر شدند و باز هم سخنی بهاغراق نرفته اگر گفته شود که تمامی تلاشهایی که در جهت تنشزدایی با آمریکا در طی آن 35سال صورت گرفت، جملگی ناکام ماندند. نهتنها تلاشها به نتیجه نرسید بلکه تلاشگران هم که میگفتند از زاویه منافع ملی وارد این عرصه شدهاند، اتهامات ریزودرشتی دریافت کردند.
اهمیت تاریخی مذاکرات مستقیم میان وزرای خارجه ایران و آمریکا و توافق احتمالی بهدستآمده را میبایستی در پرتو آن 35سال تنش یا همان اصطلاح معروف «دیوار بیاعتمادی» میان دوکشور در نظر گرفت. تا پیش از این، کمتر کسی دستکم در ایران، میتوانست تصور کند که روزی ممکن است مقامات ایرانی و آمریکایی نه بهصورت مخفیانه یا غیرمستقیم بلکه خیلی علنی و مستقیم و در برابر دوربینهای رسانههای جهان، دور یک میز بنشینند و با لبخند و تفاهم با یکدیگر گفتوگو کنند. نهتنها مقامات ایران و آمریکا به مذاکره نشستند بلکه توانستند پیرامون موضوعی که طی 10سال، بیشترین حجم اختلافات، دشمنیها و تحریمها را میان دوکشور از زمان انقلاب بهوجود آورده بود، به توافقاتی هم دست یابند.
صدالبته که جزییات این توافق تاریخی، مهم است و هنوز هم کامل نشده. اما آنچه که بیش از جزییات توافق هستهای اهمیت دارد، نفس نگاه جدیدی است که میان مقامات مذاکرهکننده دو کشور ایران و آمریکا برای نخستینبار به وجود آمده است.
برای نخستینبار بعد از انقلاب، مقامات دو کشور حاضر شدهاند سخن هم را بشنوند و به دغدغهها پاسخ دهند. وقتی آمریکاییها میگویند ما نگران برنامههای هستهای ایران هستیم، ایران اعلام میکند چه گامهایی میتواند در جهت اعتمادسازی جهانی بردارد، در عین حال، توان هستهای بومی ایران حفظ شود. متقابلا آمریکاییها هم با علامتهایی که میفرستند نشان دادند نه به دنبال براندازی نظام ایران و نه حتی خواهان تضعیف ایران هستند و نه دعوای بنیادی دیگری با ما دارند. آنها میگویند مشکل آنها واقعا همان نگرانیای است که از جانب توانمندیهای هستهای ایران احساس میکنند.
در فضای مثبت جدید به وجود آمده، دو طرف گامبهگام به سمت برداشتن اختلافات و تلاش در جهت حصول توافق میروند. میماند پرسشی که دیر یا زود و بعد از اعلام رسمی توافق در تهران و واشنگتن به تدریج مطرح خواهد شد؛ اینکه اگر ایران و ایالات متحده بتوانند در جهت اعتمادسازی و در راستای نوعی تنشزدایی حرکت کنند و بر سر موضوع دشوار و پیچیده هستهای به سمت تفاهم بروند، چرا در سایر زمینهها این رویکرد به کار گرفته نشود؟ اتفاقا به واسطه نگرانی از طرح چنین پرسشی است که تمام کسانی که به کمتر از محو جمهوری اسلامی ایران رضایت نمیدهند، به دستوپا افتادهاند تا جلوی توافق تاریخی را بگیرند. 47سناتور آمریکایی، نتانیاهو، جمهوریخواهان تندرو و برخی کشورهای منطقه که امیدوار بودند تقابل هستهای ایران و غرب همچنان ادامه یابند، نگران شدهاند؛ چرا که میدانند این توافق ممکن است سرآغاز فصل جدیدی میان ایران با غرب شود.
گزارش خطا
آخرین اخبار