اولین کسی که پشت احمدی نژاد را خالی کرد
ناصر ايمانی در اعتماد نوشت:
از دو سال پاياني رياستجمهوري آقاي احمدينژاد تا به امروز بارها عنوان شده است كه اصولگرايان پـشت رييسجمهور منتخب شان را خالي كردند و هر كسي منافع خودش را بر همكاري و اتحاد با دولت نهم و دهم ترجيح داد. اما در واقعيت اولين كسي از اصولگرايان كه پشت احمدينژاد را خالي كرد شخص محترم آقاي محمود احمدينژاد بود. ايشان از همان روزهاي ابتدايي پيروزي در انتخابات سال ۸۴ تا آخرين روزهاي رياستجمهوري به صراحت اعلام كردند كه با پشتوانه هيچ جريان و حزبي بر سر كار نيامدند و حتي حمايت اصولگرايان از خودشان را نفي كردند.
بنابراين لازم ميدانم كه چند نكته به دوستان و نزديكان آقاي احمدينژاد يادآوري كنم. نكته اول، برخلاف آنچه كه نزديكان آقاي احمدينژاد عنوان ميكنند، اين اصولگرايان نبودند كه احمدينژاد را ترك كردند بلكه اين احمدينژاد بود كه اصولگرايان را ترك گفت.
به بياني ديگر در طول هشت سال گذشته اصولگرايان بر خلاف احمدينژاد و نزديكانش همواره در تلاش براي اتحاد بودند اما در مقابل اين دولت بود كه نميخواست با اصولگرايان بماند؛ لذا نميتوان گفته اخير آقايان و دوستداران رييسجمهور پيشين مبني بر رويگرداني اصولگرايان از احمدينژاد را قبول كرد.
نكته دوم، اگر هم بنا باشد حمايت اصولگرايان از احمدينژاد را بسنجيم يا ارزيابي كنيم، بعيد است كسي بتواند حمايت هشت ساله اصولگرايان از احمدينژاد را انكار كند. جريان اصولگرايي در دولت نهم با صراحت همواره حامي احمدينژاد بود و در دولت دهم نيز اين حمايتها را با سكوت يا سكوت تلويحي در برابر اشتباهات آقاي احمدينژاد ادامه دادند؛ حمايتهايي كه به راستي تاوان سنگيني در عرصه سياست براي اصولگرايان به جا گذاشت و ميتوان از آن به عنوان اشتباه بزرگ اصولگرايان ياد كرد.
اشتباهي كه در همان زمان، چهرههاي برجسته اصولگرايان مستقل بارها به آن اشاره داشته و بارها هشدار دادند كه حمايت از اشتباهات احمدينژاد هزينه سنگيني را بر جريان اصولگرايي وارد ميكند و اين حمايتها را غير قابل دفاع ميخواندند.
نكته سوم، آقاي احمدينژاد نميخواهد اصولگرا باشد چون خودش را چيزي ماوراي جريانهاي سياسي كشور ميداند و حتي اصولگرايي يا اصلاحطلبي را در شأن خودش نميداند. او با رفتار و گفتار خود نشان داد كه جايگاهي به مراتب بالاتر و ماوراييتر براي خود و نزديكانش قايل است.
او اگر نزديك به اصولگرايان بود به اين خاطر بود كه در نظر داشت تا از امتياز و منافع اصولگرايان بدون پرداخت هزينه سياسي و پايبندي به گفتمان و چارچوب اصولگرايي بهره ببرد.
نكته چهارم، آقاي احمدينژاد از ابتداي رياستجمهوريشان تا پايان عمر دولت دهم همواره بر اين تصور و گمان بودند يا دوست داشتند اينچنين از خودشان تبليغ كنند كه هيچ جريان يا حزبي از ايشان حمايت نكرده و حتي به نوعي مخالف او هستند. اين تصور آقاي احمدينژاد فقط به احزاب و جريانهاي سياسي ختم نميشود و ايشان حتي چنين تصور يا ادعايي را درباره مسوولان و مقامات كشوري نيز داشته و دارند.
آقاي احمدينژاد اگر واقعا بر اين نظر هستند كه اصولگرايان پشت او را خالي كردند ميبايست به خيلي از پرسشهاي اصولگرايان درباره حمايت اين جريان از اشتباهاتش پاسخ دهد ولي از آنجايي كه اين گفتهها كه اصولگرايان احمدينژاد را تنها گذاشتهاند از سوي نزديكان و دوستان ايشان هست، در حد اظهارنظر قابل احترام است.
از دو سال پاياني رياستجمهوري آقاي احمدينژاد تا به امروز بارها عنوان شده است كه اصولگرايان پـشت رييسجمهور منتخب شان را خالي كردند و هر كسي منافع خودش را بر همكاري و اتحاد با دولت نهم و دهم ترجيح داد. اما در واقعيت اولين كسي از اصولگرايان كه پشت احمدينژاد را خالي كرد شخص محترم آقاي محمود احمدينژاد بود. ايشان از همان روزهاي ابتدايي پيروزي در انتخابات سال ۸۴ تا آخرين روزهاي رياستجمهوري به صراحت اعلام كردند كه با پشتوانه هيچ جريان و حزبي بر سر كار نيامدند و حتي حمايت اصولگرايان از خودشان را نفي كردند.
بنابراين لازم ميدانم كه چند نكته به دوستان و نزديكان آقاي احمدينژاد يادآوري كنم. نكته اول، برخلاف آنچه كه نزديكان آقاي احمدينژاد عنوان ميكنند، اين اصولگرايان نبودند كه احمدينژاد را ترك كردند بلكه اين احمدينژاد بود كه اصولگرايان را ترك گفت.
به بياني ديگر در طول هشت سال گذشته اصولگرايان بر خلاف احمدينژاد و نزديكانش همواره در تلاش براي اتحاد بودند اما در مقابل اين دولت بود كه نميخواست با اصولگرايان بماند؛ لذا نميتوان گفته اخير آقايان و دوستداران رييسجمهور پيشين مبني بر رويگرداني اصولگرايان از احمدينژاد را قبول كرد.
نكته دوم، اگر هم بنا باشد حمايت اصولگرايان از احمدينژاد را بسنجيم يا ارزيابي كنيم، بعيد است كسي بتواند حمايت هشت ساله اصولگرايان از احمدينژاد را انكار كند. جريان اصولگرايي در دولت نهم با صراحت همواره حامي احمدينژاد بود و در دولت دهم نيز اين حمايتها را با سكوت يا سكوت تلويحي در برابر اشتباهات آقاي احمدينژاد ادامه دادند؛ حمايتهايي كه به راستي تاوان سنگيني در عرصه سياست براي اصولگرايان به جا گذاشت و ميتوان از آن به عنوان اشتباه بزرگ اصولگرايان ياد كرد.
اشتباهي كه در همان زمان، چهرههاي برجسته اصولگرايان مستقل بارها به آن اشاره داشته و بارها هشدار دادند كه حمايت از اشتباهات احمدينژاد هزينه سنگيني را بر جريان اصولگرايي وارد ميكند و اين حمايتها را غير قابل دفاع ميخواندند.
نكته سوم، آقاي احمدينژاد نميخواهد اصولگرا باشد چون خودش را چيزي ماوراي جريانهاي سياسي كشور ميداند و حتي اصولگرايي يا اصلاحطلبي را در شأن خودش نميداند. او با رفتار و گفتار خود نشان داد كه جايگاهي به مراتب بالاتر و ماوراييتر براي خود و نزديكانش قايل است.
او اگر نزديك به اصولگرايان بود به اين خاطر بود كه در نظر داشت تا از امتياز و منافع اصولگرايان بدون پرداخت هزينه سياسي و پايبندي به گفتمان و چارچوب اصولگرايي بهره ببرد.
نكته چهارم، آقاي احمدينژاد از ابتداي رياستجمهوريشان تا پايان عمر دولت دهم همواره بر اين تصور و گمان بودند يا دوست داشتند اينچنين از خودشان تبليغ كنند كه هيچ جريان يا حزبي از ايشان حمايت نكرده و حتي به نوعي مخالف او هستند. اين تصور آقاي احمدينژاد فقط به احزاب و جريانهاي سياسي ختم نميشود و ايشان حتي چنين تصور يا ادعايي را درباره مسوولان و مقامات كشوري نيز داشته و دارند.
آقاي احمدينژاد اگر واقعا بر اين نظر هستند كه اصولگرايان پشت او را خالي كردند ميبايست به خيلي از پرسشهاي اصولگرايان درباره حمايت اين جريان از اشتباهاتش پاسخ دهد ولي از آنجايي كه اين گفتهها كه اصولگرايان احمدينژاد را تنها گذاشتهاند از سوي نزديكان و دوستان ايشان هست، در حد اظهارنظر قابل احترام است.
گزارش خطا
آخرین اخبار