نصرالله: آمریکا قصد تجزیه عربستان را دارد
دبیرکل حزب الله در ادامه گفت وگو با روزنامه لبنانی « السفیر» با تاکید به اینکه جبهه مقابل نظام سوریه فروپاشیده است، تاکید کرد که « بشار اسد» رییس جمهوری کنونی سوریه در انتخابات آینده ریاست جمهوری این کشور نامزد می شود.
« سید حسن نصرالله» در پاسخ به این پرسش که متخصصان تخمین زده اند بازسازی سوریه به 250 میلیارددلار نیاز دارد، چه کسی آن را می پردازد؟ سرنوشت نظام سوریه چه می شود؟ بحث رفتن بشار اسد از قدرت یا ماندنش چه می شود؟ گفت: همه کشورهایی که وضعیت مخالفان در سوریه را نظاره گر هستند ، آماده گفت وگو درباره شروع راه حلی سیاسی برای پایان بحران سوریه نیستند از قطر ، ترکیه ، سعودی و مصر در گذشته تا کشورهای دورتر مانند اروپایی ها و آمریکا، هیچکدام برای شروع یک حل سیاسی آماده نیستند.
اگر در اجلاس سران عرب از راه حل سیاسی سخن گفته می شود و یا کشورهای جهان به ژنو می روند همه ناشی از شکست نظامی معارضان در میدان نبرد بوده است.
تمام مناقشه ها و مذاکرات آنها تنها شخص بشار اسد نیست ، می گویند ابتدا همه نظام سوریه باید تغییر کند و بعد گفت وگو می کنیم اما مطلوب آنها از رفتن نظام سوریه چیست؟ حقیقت آنچه ترکیه و عربستان سعودی و قطر در سوریه می خواهند ، چیست؟ در محاسبات منطقه ای و راهبردی بدنبال چه می گردند؟ باید به موضوع سوریه از این منظر نگاه کرد و باید به موضعیت و مواضع و تاثیرات سوریه در منطقه و نبرد بزرگی که در منطقه جریان دارد، نگاه کرد.
آنها وارد این نبرد شده اند که این واقعیت را تغییر دهند نه اینکه در سوریه دموکراسی و عدالت برقرار و با فساد مبارزه کنند.
این جنگ و همه پول ها و سلاح ها و سروصداها برای تغییر مواضع سوریه و جایگاه آن و طبعا بشار اسد رییس جمهوری این کشور است.
همه این مناقشه ها و دعواها بر سر کل نظام سوریه است و اگر چه راه سختی را در پیش دارند.
پیشنهادهایی درباره ایران به بشار اسد/ او همه را رد کرده است
سید حسن نصرالله در پاسخ به این سئوال که چه پیشنهادهایی به بشار اسد رییس جمهوری سوریه شده است؟ گفت: می دانم که پیشنهادهایی جدی به بشار اسد شده است از جمهل تغییر گرایش سیاسی و قطع روابط دیپلماتیک با ایران ،قطع روابط با جنبش های مقاومت در منطقه ، حل وفصل نهایی و کامل با دشمن اسراییلی اما او همه را رد کرده و بر مواضع خود پایبند مانده است.
این پیشنهادها هم از طرف برخی کشورهای جهان وحتی کشورهای در مطنقه که بظاهر بسیار خشن و تند هستند، ارائه شده است .
جبهه مقابل نظام سوریه فروپاشیده است
دبیرکل حزب الله در پاسخ به این پرسش ، آیا جبهه مقابل نظام سوریه همچنان بر مواضع خود استوار و منسجم است؟ خاطرنشان کرد:تحولاتی که حاصل شده است این را می گوید که جبهه مقابل نظام سوریه از هم پاشیده و ضعیف شده است.
منظورم جبهه ای است که هدف آن ساقط کردن نظام سوریه بود.
1-به اوضاع داخلی مصر اشاره کنیم، برکناری محمد مرسی از ریاست جمهوری و بدنبال آن سرنگونگی اخوان المسلمین از قدرت در مصر پیامدهایی داشت ، عربستان سعودی درکنار مصر جدید ایستاد و ترکیه و قطر ضد این مصر جدید شدند و در بزرگترین جبهه منطقه ای مقابل نظام سوریه متشکل از مصر ، ترکیه ، قطر و عربستان سعودی شکاف ایجاد شد.
شاهد اختلافات فزاینده در مواضع سعودی و قطر ، سعودی و ترکیه ، مصر بعداز مرسی با ترکیه ، مصر و قطر هستیم و این اولین تحول که مشکلات بزرگی را برای این جبهه ایجاد کرده است.
انعکاس این تحول در موضوع سوریه دیده می شود و آنها اگر چه می گویند در این زمینه هماهنگ هستند اما هیچ نشانه ای که مانند گذشته هماهنگ باشند در عملکرد آنها دیده نمی شود.
2- سوریه در اولویت برنامه های اخوان المسلمین قرار داشت واکنون با تحولات در مصر متوجه داخل شده و مصر در اولویت آنها قرار گرفته است.
3-اختلافات بین سعودی و اخوان در سوریه هویدا است و این از نتایج اوضاع منطقه ای است.
4-مشکلات داخلی در ترکیه
5- تحولات در قطر
6- تحولات در عراق ، عراق هم مانند لبنان سیاست خویشتنداری را برگزید اما شاهد اوضاع این کشور هستیم ، استان های سوری همجوار به مرکز بمب گذاری خودروها تبدیل شده که هر روز در این کشور منفجر می شوند و همچنین شاهد درگیری های دولت عراق و گروه داعش هستیم.
شاهد هستیم که مواضع سیاسی عراق در سال گذشته در اجلاس های وزیران خارجه و سران عرب و اجلاس های دیگر بشدت تغییر کرده است و این تازه روی میز و آشکار است.
در خفا و پشت پرده بسیاری از کشورهای عربی با نظام سوریه تماس برقرار کرده و اعلام کرده اند که با این نظام هستند و گفته اند مقاومت و ایستادگی کن ما با تو هستیم. برخی از این کشورها را می شناسم که در ظاهر با مخالفان هستند اما پنهانی با نظام سوریه در تماس هستند و می خواهند که بسرعت شر عناصر مسلح را کوتاه کند.
موضع حمایتی روسیه از سوریه محمکتر شده است
دبیرکل حزب الله در باره وضعیت بین المللی بشار اسد گفت : شکی نیست که فضا برای نظام سوریه و بشار اسد بسیار بهتر از گذشته شده است، میان دو اجلاس یک و دو ژنو را مقایسه کنید و حتی موضع روسیه در یکسال اخیر نسبت به گذشته بسیار محکمتر و قوی تر شده است.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا انتظار می رود بعداز حوادث کریمه تغییر کند ؟، اظهار داشت: بعد از بحران کریمه معتقدم که مواضع روسیه در قبال سوریه محکمتر هم شده است و این کاملا روشن است.
ما وارد مرحله جدید که مثلا جنگ سرد خوانده می شود، شده ایم و روسیه می خواهد که نقاط قوت و تمرکزش را بیشتر کند و براحتی از امتیازات خود دست نخواهد کشید و حتی بحران کریمه برای سوریه بهتربوده است.
اما شاید بشود به موضوع از ناحیه سلبی نگاه کرد و آن اینکه آیا ممکن است نزاع سیاسی آمریکا و روسیه ، آمریکا و غرب را وادار کند که از خطوط قرمز عبور کنند و برای سوریه ایجاد خطر نمایند؟
من معتقدم که بعید است آمریکا و غربی ها به راهکار نظامی متوسل شوند نه بخاطر درگیری با روسیه بلکه بیشتر بخاطر اوضاع اقتصادی و راهبردهای آمریکا در منطقه ، اوضاع داخلی اروپا ؛ همه اینها به آنها اجازه نمی دهد به راهکار نظامی علیه سوریه فکر کنند.
بشار اسد نامزد انتخابات ریاست جمهوری سوریه
سید حسن نصرالله در پاسخ به این پرسش، آیا بشار اسد در انتخابات آینده ریاست جمهوری سوریه نامزد می شود؟ تاکید کرد که طبیعی است که نامزد شود و من معتقدم نامز می شود.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا حزب الله با مخالفان نظام سوریه ارتباط دارد؟ گفت: در گذشته ارتباط برقرار بود و هنوز با برخی از شخصیت ها در میان مخالفان نظام سوریه ارتباط وجود دارد.
اسراییل و آنچه در سوریه جریان دارد
دبیرکل حزب الله لبنان در پاسخ به این پرسش که نقش اسراییل در آنچه در منطقه و سوریه می گذرد ، چیست؟، گفت: از همان ابتدا پیگیری های ما نشان می داد که حالتی از نگرانی در اسراییل وجود دارد
قبل از رخدادهای سوریه ، نگرانی بود اما به مرحله وحشت نرسیده بود ، همایش ها برگزار کردند و از محیط راهبردی و شرایط سخت راهبردی اسراییل در منطقه سخن گفتند و این روند صددرصد به نفع مقاومت و به نفع اسراییل هست یا نه.
می گفتند که یک محوری متشکل از ایران ، عراق ، سوریه ، فلسطین و مصر وجود دارد و با سقوط حسنی مبارک مصر در جایگاه دیگری قرار می گیرد و سپس لیبی و تونس و اینها در ظاهر امر بود و می دیدند که منطقه بطور کامل بسوی این محور گرایش دارد بازهم در ظاهر، در هرصورت حق داشتند که نگران باشند زیرا بسیاری از رهبران احزاب و نیروها و جنبش های موجود در منطقه درحال دستیابی به قدرت در چند کشور منطقه بودند اما اخیرا مواضع آنها تغییر کرده و از دشمنی مطلق با آمریکا به روابط راهبردی و منافع راهبردی با آمریکا رسیده است.
اسراییل در وهله اول دچار نگرانی بسیار شدیدی شده بود حتی در ستاد مشترک ارتش اسراییل خواستار تشکیل تیپ های نظامی ویژه مرزهای جنوبی با مصر شده بودند و همزمان با شروع بحران سوریه قصد داشتند که در ساختار نظامی خود تجدید نظر کنند.
با شروع بحران سوریه ، اسراییل در یک چرخش 180 درجه ای احساس آرامش کرد و مقامات اسراییلی بسرعت گفتند این محوری که از آن می ترسیدیم چندان خطرناک نیست و شبیه خود ما صحبت می کنند.
پیگیری سخنان سیاستمداران ارشد و نظامی ها و نیروهای امنیتی ارشد حتی آنهایی که بازنشسته شده اند بوضوح نشان می داد که اسراییل همه گزینه ها را بجز گزینه ادامه بقای نظام سوریه به ریاست بشار اسد را می پذیرند و با آن کنار می آیند.
آنها می گفتند که نظام سوریه به ریاست بشار اسد نباشد ما با کشور تجریه شده سوریه ، نابودی سوریه ، ادامه جنگ در سوریه تا 20 الی 30 سال هم مشکل نداریم .
اسراییلی ها که با زبان خودشان از گروه های مسلح به عنوان « جهاد جهانی» یاد می کنند، می گفتند جهاد جهانی را به نظام سوریه به ریاست بشار اسد ترجیح می دهیم و این منطق را ارائه می کردند: بسار اسد و نظام سوریه بخشی از محور ایران، عراق ، سوریه ، لبنان و فلسطین است یعنی جنبش های مقاومت و اگر گروه های جهاد عالمی بیایند و بخواهند در سوریه حاکم شوند،
1-جنگ داخلی ما بیان آنها در سوریه ادامه می یابد.
2-ما آنها را در افغانستان تجربه کرده ایم قدرتی برای تشکیل دولت ندارند و در نهایت خطری برای وجود اسراییل محسوب نمی شوند.
3-گروه های جهاد جهانی اولویتشان جنگ با محور(مقاومت) است نه اسراییل ، آنها می خواهند با حزب الله، عراقی ها و ایرانی ها بجنگند حتی جنبش های مقاومت سنی که با آنها بیعت نمی کنند .
اینها سبب خوشحالی و آرامش دشمن صهیونیستی شد و وجودشان باعث تضعیف سوریه و آرامش در اسراییل می شود.
ما از بررسی تحقیقات اسراییلی ها بعداز جنگ سال 2006 و تشکیل کمیته وینوگراد برای پاسخ به این سئوال که راه حل چیست؟ دریافتیم که از آن زمان و حتی قبل از اینکه نامی از « بهار عربی » یا « بیداری اسلامی» و یا « انقلاب های عربی» و یا غیر اینها در میان باشد، اسراییلی ها می گفتند که نمی توانند به چند دلیل وارد جنگ دوم با حزب الله و یا جنگ با ایران شوند.
آنها می گفتند که تنها راه حل فراروی اسراییل این است که حلقه میانی محور مقاومت یعنی سوریه را باید بزنند اما نمی دانستند که چگونه باید جنگ علیه سوریه را شروع کنند و با شروع بحران سوریه در این خصوص به آرامش دست یافتند
افزایش روز به روز نگرانی اسراییل
دبیرکل حزب الله در پاسخ به این پرسش ، آیا بعداز 3 سال هنوز این آرامش در اسراییل وجود دارد؟ تصریح کرد: امروز اسراییلی ها هنگام بررسی محیط راهبردی پیرامون اسراییل برخلاف دو سه سال گذشته می گویند که دیگر با مصر مشکلی ندارند، سوریه و فلسطین در نتیجه درگیری های داخلی اوضاع بسیار سختی دارند و محور مقاومت با مشکلی بزرگ مواجه است اما اگر چه امت های عربی و اسلامی از فلسطین گاهی غافل شده اند اما همواره فلسطین در سخنرانی ها و اجلاس ها حضور دارد ، امروز فلسطینی مشکلات زیادی از جمله در غزه وجود دارد.
اجازه دهید بگوییم که سردی در روابط بین حماس و محور مقاومت با ایران و حزب الله وقطع کامل روابط با سوریه همه اینها موثر بوده است.
بطور کلی اسراییل هنگامی که به منطقه می نگرد و به اصطلاح خودش به محیط راهبردی می نگرد به این نتیجه می رسد که نسبت خطرها و تهدیدها در مقایسه با سه سال گذشته کمتر شده است اما اینگونه نیست .
اکنون اسراییل در منطقه با یک مشکل بزرگ و واقعی به نام ایران مواجه است که هرگونه تفاهم ، نزدیکی و حل اختلافات آن با غرب به نگرانی این رژیم می افزاید و همواره آمریکایی ها تلاش می کنند که به آن قوت قلب بدهند و به آن اطمینان ببخشند.
اسراییل هرگاه جهان از پرونده هسته ای سخن می گوید ، خواستار بررسی قدرت موشکی ایران می شود.
1-در خصوص مقاومت لبنان ، هنگامیکه اسراییل از موانع سخن می گوید ، ادعا می کند که تحولات در سوریه بشار اسد را ترغیب کرده تا به حزب الله سلاح بدهد و این ادعا را به دلیل ترس از ایجاد توازن قوا در منطقه بیان می کند و می گوید این خط قرمز است و اجازه تحقق آن را نمی دهیم و این بهانه ها را برای توجیه همه اقدامات خود بیان می کنند که اصلا صحیح نیستند.
2- صحیح است که اسراییل ممکن است حضور حزب الله در سوریه را عاملی تحریک کننده بداند اما بیشتر نگران افزایش قدرت و سطح کارشناسی و تجربه های رزمی حزب الله است.
نگاه اسراییل به الجلیل است
دبیرکل حزب الله گفت که اسراییل همه آنچه را در القصیر گذشت از الف تا یای آن را با جزئیات می داند و بخوبی آن را آنالیز کرده است اما هیچ شکی وجود ندارد که حزب الله در هر جایی که نیاز باشد حاضر می شود از القصیر تا القلمون یا دمشق و اینها در کنار نیروهای ارتش سوریه است.
اکنون اسراییل بطور کامل تجربیات حزب الله در سوریه را کنترل و نظارت می کند تا اگر روزی با لبنان وارد جنگ شد بتواند از آنها استفاده کند.
اسراییل بشدت نگران پیروزی محور مقاومت در سوریه است و آن را بسیار روشن می بیند و از پیروزی مقاومت بارها سخن گفته اند، انها نگران پیروزی بشار هستند و همه اینها روابط اسراییل با گروه های مسلح در استان قنیطره سوریه را تفسیر و توجیه می کند و اینکه چرا به آنها کمک های پزشکی می کنند.
داستان از کمک های پزشکی فراتر رفته و اسراییلی ها به صراحت از مسلح کردن و آموزش دادن عناصر مسلح سخن می گویندو حتی برخی حملات هوایی اسراییل در حمایت از این عناصر صورت می گیرد.
دبیرکل حزب الله تاکید کرد که حزب الله همان جایی که باید باشد ، حاضر می شود و هست.
دبیرکل حزب الله لبنان در بخش دیگری از گفت وگوی تفصیلی با روزنامه لبنانی « السفیر» با بیان اینکه علت شکست انقلاب ها در بیشتر کشورهای عربی نداشتن رهبری و برنامه بوده است، گفت : براساس اطلاعاتی که دارم ، آمریکا سرگرم بررسی تجزیه عربستان سعودی به چند کشور است.
طرح آمریکا برای تجزیه عربستان سعودی به چند کشور/ انقلاب های بدون برنامه و رهبری
سید حسن نصرالله در پاسخ به این پرسش، آیا بهار عربی به نفع اسراییل بود؟، گفت: من معتقدم در جهان اسلام و عرب و حتی در غرب یک قرائت واحد وجود ندارد، هرگاه به اطلاعاتی دست می یابیم ، این اطلاعات احیانا متناقض هستند اما ما در حزب الله بهار عربی را بارها براساس اطلاعات و روابط خودمان مورد بررسی قرار دادیم و همه این انقلاب ها در ابتدا یک حمایت و زمینه حقیقی مردمی داشته است.
اما همه این انقلاب ها را گروه هایی سیاسی ، فاسد ، ضعیف در سطوح معنوی و شخصیتی مصادره کردند و این فضا انقلاب های مردمی را در برگرفت.
مردم در این کشورها بدلیل اوضاع داخلی مانند فساد، ظلم ، دیکتاتوری ، زندان ها ، نبود آزادی ها ، گرسنگی ، فقر و محرومیت به تنگ آمده و انقلاب کرده اند اما در بخشی بزرگ از این کشورها که با اسراییل درگیر هم هستند وضع فرق می کند مثلا برخ از دوستان درتونس گفتند که جنگ 2006 بر جوانان تونسی و انقلاب آنها تاثیر گذار بوده است و امروز شاهد خشم ملت های عرب علیه سازمان های عرب در قبال موضوع فلسطین هستیم و امروز ملت های عرب احساس شکست ، ذلالت و بی هویتی می کنند.
تعبیراتی که ناشی از جنگ سال 2006 از لبنان این کشور کوچک فراتر رفت و مقاومت به عنوان الگوی قدرت برای اقدام و موفقیت تبدیل شد.
دریافتیم که در تونس ، مصر و لیبی، انقلاب ها از ابتدا مردمی بود اما ناگهان سروکله برخی سازمان ها و کشورهای مانند آمریکا ، فرانسه ، غربی ها و جامعه جهانی و کشورهای منطقه پیدا شد و این انقلاب ها را مصادره کردند.
عربستان سعودی از ابتدا و روز اول علیه همه جنبش های مردمی در تونس ، مصر، بحرین بود اما همراه با مخالفان نظام سوریه شد.
انقلاب های بدون برنامه و رهبری
سید حسن نصرالله با تاکید به اینکه کشورهای منطقه ای و بین المللی ابتدا خیلی مردد و سردرگم شدند و نمی دانستند که چه در حال رخ دادن است و مثلا وزارت خارجه ، وزارت دفاع (پنتاگون)و دستگاه امنیتی آمریکا (سیا) هرکدام یک نظر خاصر خود را داشتند.
یک نظریه دومی وجود دارد که ما با آن موافق نیستیم اما خیلی طرفدار دارد و آن اینکه این انقلاب ها برنامه ریزی آمریکا و اسراییل هستند ، این نظر درست نیست به این دلیل که این انقلاب ها ابتدا مردمی بوده اما بعد تحت سیطره احزاب و گروه ها و جنبش ها قرار گرفته اند.
آمریکا یک دولت استعماری و قدرتی بزرگ است که در نهایت گزینه های مختلفی را پیش روی دارد اما بازهم سردرگم ماند و چون یک دولت عملگرا و مصلحت سنج است و به هیچ اصول و ارزشی پایبند نیست، بدنبال منافع خود در ارتباط با همه کشورها حتی تونس ، مصر ، لیبی ، ایران ، عراق وسوریه است.
هنگامی که آمریکا برمبنای منافع خود حرکت کردند، این نظریه بیرون آمد: این گرایش ها و گروه ها، جنبش ها و احزاب که می خواهند بعداز فروپاشی دولت های سابق کشورهایشان را اداره کنند، چه هستند خواه این جنبش های اسلامی را قبول داشته و یا نداشته باشند باید با آنها هماهنگ و همراه شد و طبعا من تحفظ دارم که بگویم « اسلام سیاسی».
سید حسن نصرالله در پاسخ به این پرسش که چرا تحفظ دارید؟ گفت: من می گویم جنبش های اسلامی زیرا اسلام سیاسی و غیرسیاسی نداریم. این توصیف دقیق نیست و قابل بررسی می باشد. می توانیم بگوییم جنبش ها ، احزاب و گروه های اسلامی نه اسلام سیاسی.
در هر صورت ، یک نظریه واقعی در جهان عرب وجود دارد، جریان اسلامی و یا احزاب جریان اسلامی که از احزاب بسیار فعال و گسترده تشکیل می شوند و قدرت کافی برای تشکیل یک جایگزین را دارند.
معتقدم که آمریکایی برایشان مانعی و مشکلی وجود ندارد در هر نقطه از جهان اسلام که یک جنبش به نام اسلام حکومت کند و همینطور اسراییل ، برای آنها مشکل و مانع وجود ندارد که زنان محجبه باشند و نمازهای واجب 5 گانه را بجا آورند ، به حج و عمره بروند اما مهم موضع آنها در خصوص اسراییل است ، نظر شان در باره نفت است، سئوال می کنند که با منابع کشورتان چه می خواهید بکنید، موضع شما در قبال آمریکا و طرح هایش برای نفت چیست؟
اگر با طرح های آمریکا بودید، خوش آمد می گویند واگر ضد آمریکا بودید باید مجازات شوید.
تجزیه سعودی به چند کشور
دبیرکل حزب الله در پاسخ به این پرسش ، در خصوص اسراییل چه طور؟ گفت: درخصوص اسراییل ، منافع آن روشن است، منافع آن تکه تکه و تجزیه شدن کشورها ، جنگ ها وکشتار بیشتر و فرقی نمی کند که مذهبی ، طایفه ای، فکری ، خانوادگی ، عشیره ای، قبیله ای ، نژادی و منطقه ای باشد. برای اسراییل مهم این است که گروهی ، گروه دیگری را بکشد و این روند در سراسر جهان اسلام و عرب ادامه داشته باشد.
اما آیا اسراییل توسط دستگاه های جاسوسی و امنیتی خود مانند « موساد» این اقدامات را در جهان عرب و اسلام انجام می دهد؟، بنده می گویم خیر زیرا چنین قدری را ندارد، گاهی نوعی مبالغه در قدرت امنیتی اسراییل می شود اما تجزیه کشورهای عربی و اسلامی به نفع آن و حتی آمریکا است و باید اطلاعات و اخبار دراین زمینه بررسی بیشترشود. و تجریه کشورهای منطقه قطعا به سیطره آمریکا در منطقه و مصادره امکانات و ظرفیت های آن خدمت می کند و آنها را به پایگاه های نظمی در منطقه برای آمریکا تبدیل می کند و اسراییل یعنی منافع آمریکا.
من سه سال قبل و حتی قبل از آنچه بهار عربی خوانده می شود، می دانستم که برخی دولت های منطقه ای و عربی در حوزه تقسیم و تجریه کشورهای عربی بزرگ نقش دارند و آمریکایی ها بطور جدی سرگرم آن هستند و فرانسوی ها و انگلیسی ها هم نقش دارند اما براساس اطلاعاتی که دارم و منبع آن یک طرف خلیج (فارسی) است ، آمریکا تصمیم دارد و سرگرم بررسی آینده عربستان سعودی است و حتی ضرورت تقسیم و تجزیه آن به چند کشور بررسی شده است.