گلایه خانوادههای جانباختگان حادثه جمهوری
نسرین فروتنی 44ساله و آذر حقنظری 60ساله دو جانباخته حادثه آتشسوزی کارگاه خیاطی در خیابان جمهوری تهران در روز یکشنبه بودند. صحنه دلخراش سقوط این دونفر از ارتفاع بلند ساختمانی که در شعلههای آتش میسوخت را از آن روز تاکنون، میلیونهانفر در عکسها و فیلمهای ضبطشده از حادثه دیدهاند.
این حادثه اگرچه فقط دو جانباخته بر جای گذاشت، اما چندین خانواده را به عزا نشاند و احساسات میلیونها نفر را جریحهدار کرد. اما پرده از بخش مهمی از مشکلات شهر تهران و ضعفهای مدیریتی آن هم برداشت. ضعفهایی که اگر در این حادثه خود را نشان نمیداد حالا این دو زن زنده و در کنار خانوادههای خود بودند.
به همین دلیل است که حالا خانوادههای داغدار این دو نفر تاکید میکنند که از نظر آنها عامل اصلی مرگ عزیزانشان کوتاهی آتشنشانی تهران است و بههمین دلیل از این سازمان شکایت خواهند کرد.
آذر حقنظری 10سال پیش از شوهرش جدا شده بود، دوفرزند داشت یکپسر و یکدختر، دخترش خارج از ایران است و او در منطقه 10 تهران در خیابان قصرالدشت با پسر و عروسش زندگی میکرد. او تا سهماه پیش در کارگاه خیاطی محل حادثه به کار مشغول بود اما پس از آن اینجا را ترک کرده بود. در روز حادثه برای پیگیری حقوق معوقه خود به محل حادثه میرود که آتشسوزی به وقوع میپیوندد.
محسن اکبرزاده فرزند 32ساله او در رابطه با آنچه در روز حادثه به وقوع پیوست اینگونه توضیح میدهد: «در اولین لحظات شروع آتشسوزی مادرم با من تماس گرفت و با ترس و لرز گفت محسن کارگاه آتش گرفته و همهجا را دود گرفته است، هرجا هستی خودت را به من برسان، کمکم کن. تلفن قطع شد و من با سرعت خودم را به آنجا رساندم، دیدم که دود سیاه و زبانههای بزرگ آتش از پنجرههای ساختمان بیرون میزند، یک عده از پنجره بیرون را نگاه میکردند و درخواست کمک داشتند، دو خانم هم از نردههای پنجره بیرون آمده بودند. مردم هم جمع شده بودند و ماشینهای آتشنشانی در پای ساختمان در حال آمادهشدن بودند.
از مردم شنیدم که ماشین آتشنشانی اولی که رسیده بود نردبانش باز نشد. کمی بعد من متوجه شدم یکی از زنهایی که از پنجره بیرون آمده مادر خودم است. با گریه و بغض فریاد میزدم که کمکش کنید، اما صدایم به جایی نمیرسید. کمی بعد خانم فروتنی سقوط کرد، مادر من اما بیشتر از پنجدقیقه خودش را نگه داشته بود و تحمل کرد.
اما در همین فاصله یکی از آتشنشانها شروع کرد به آبپاشی، بهجای آنکه شیلنگ آب را به سمت شعلههای آتش بگیرد آن را به طرف مادرم گرفته بود و او را خیس میکرد، در صورتیکه آتش در سمت دیگر ساختمان بود. در نهایت مادرم نتوانست بیشتر از این خودش را نگه دارد و او هم سقوط کرد.» (بغض میان حرفهایش میپرد و بعد گریه میکند)
اکبرزاده کمی بعد بغضش را کنترل میکند و ادامه میدهد: «مگر مادر پیر من چقدر توان داشت که خودش را در آن ارتفاع نگه دارد، آتشنشانها هم بهجای آنکه به او کمک کنند به او آب پاشیدند، اگرچه من خودم شاهد این ماجرا بودم اما این فقط حرف من نیست، در فیلمهایی که از روز حادثه گرفته شده بهوضوح این مساله مشخص است. آب ماشینهای آتشنشانی پر از کف بود و همهجا را لیز کرد، بدون شک لیزشدن قسمتهایی که مادرم خودش را با آنها گرفته بود نقش اصلی را در سقوط او داشت. علاوه بر این باید پرسید چرا آنها نردبان درست و تشک نجات نداشتند، چرا نحوه درستآبپاشیدن در موقعیت حساسی مثل این حادثه را بلد نبودند.»
فرزند مرحوم آذر حقنظری در ادامه به «شرق» میگوید: «همان روزی که حادثه رخ داد به کلانتری محل رفتم و شکایتی از آتشنشانی و صاحب کارگاهی که حادثه در آن به وقوع پیوست تهیه و تنظیم کردم، قطعا برای آنکه خون مادرم پایمال نشود تا هر جایی که امکان داشته باشد این شکایت را پیگیری خواهم کرد. امیدوارم رسانهها هم نه برای مادر من که به خاطر پیشگیری از وقوع چنین حوادثی و برای حفاظت از جان بقیه شهروندان که جان خود را در چنین حوادثی از دست ندهند ما را در این قضیه همراهی کنند.»
دیگر مقتول این حادثه نسرین فروتنی نیز چندسال پیش از همسرش جدا شده بود و در طبقه بالای خانه پدریاش تنها زندگی میکرد. او تنها یک دختر داشت، دختری متولد سال 1371 که به دلیل ابتلا به اختلال ذهنی از مدتها پیش در یکی از مراکز بهزیستی نگهداری میشود. او هنوز از مرگ مادر خود در حادثه دلخراش روز یکشنبه اطلاع ندارد. خانم فروتنی دیپلم خیاطی داشت و به همین دلیل از هشت سال پیش تاکنون در این کارگاه خیاطی به کار مشغول بود.
خانه محل زندگی خانواده فروتنی در شهرک مطهری کیانشهر تهران است، دیروز نیز مراسم سومین روز درگذشت او با حضور اعضای خانواده و همسایگان در مسجد «بابالحوائج» این شهرک برگزار شد.
حاج امید فروتنی پدر نسرین فروتنی و بازنشسته نیروی انتظامی هفت فرزند داشت، سهپسر و چهاردختر، حادثه روز یکشنبه اما یکی از دخترانش را از او گرفته است. بقیه اعضای خانواده و دیگر اعضای فامیل در سومین روز مرگ عزیزشان در خانه کوچک او جمع شدهاند. بنرها و دسته گلهای ابراز همدردی سرتاسر کوچه محل زندگی آنها را پر کرده است، از پنجرههای ساختمان صدای گریه و زاری میآید.
همه اعضای خانواده سیاه پوشیدهاند، از چشمهای قرمز و پفکردهشان میتوان شب و روزهای پر بغض و گریهای که داشتهاند را حدس زد. مجید فروتنی برادر بزرگتر نسرین شروع به صحبت میکند و اول از همه میگوید: «من و خواهر و برادرانم اولین خواهشی که از شما داریم این است که در این قضیه ما را تنها نگذارید.»
بعد درباره روز حادثه اینطور توضیح میدهد: «روز حادثه و در هنگام آتشسوزی یکی از همکاران نسرین با ما تماس گرفت و ماجرا را توضیح داد، اما نگفت که به صورت دقیق چه اتفاقی افتاده است، ما هم بلافاصله برای پیگیری ماجرا دست به کار شدیم، اما هیچکس نبود که به ما خبر بدهد او را کجا بردهاند، کدام بیمارستان، کدام درمانگاه ما خودمان پرسان پرسان اینسو و آنسو سراغ گرفتیم و در نهایت هشت، 9 ساعت بعد از ماجرا از اصل داستان و اتفاقی که برای خواهرمان افتاد مطلع شدیم. بعد هم که شرح ماجرا را از همکارانش شنیدیم.»
او در ادامه میگوید: «شنیدم که مسوولان آتشنشانی و شهرداری گفتهاند که در این حادثه خود مقتولان مقصر بودهاند و عجله کردند و... باعث تعجب است، به جای آنکه بهدلیل کوتاهیهایی که در این حادثه کردهاند عذرخواهی کرده و از خانوادههای داغدار دلجویی کنند تقصیر را به گردن خود آنها میاندازند، اما واقعا آیا نیاز به گفتن دارد که در هنگام وقوع آتشسوزی هر فرد عاقلی تلاش میکند خود را از شعلههای آتش دور کند، خواهر من و مرحوم حقنظری هم همین کار را کردند، شعلههای آتش از سمت در ورودی کارگاه شروع شده بود و هر لحظه بیشتر میشد، آنها هم برای در امانماندن از آتش این کار را کردند، آتشنشانی به جای این چیزها باید پاسخگو باشد که چرا نردهبان آنها در مهمترین لحظهای که به آن نیاز است باز نشد، باید جواب بدهند که چرا تشک نجات نداشتند تا در لحظه سقوط آنها را نجات بدهند.»
حمیدرضا فروتنی برادر دیگر نیز به بحث ورود میکند و با تاکید میگوید: «اینکه گفته شود آتشنشانی مجهز است و بهترین امکانات را دارد و در مانورهای خود از هزار جور وسیله استفاده میکند به چه دردی میخورد وقتی در هنگام وقوع حادثههایی مثل این آتشسوزی نتواند کاری بکند، چرا جان شهروندان و مردم برای مسوولان ارزش چندانی ندارد.»
او همچنین در پاسخ به سوال «شرق» مبنی بر اینکه آیا تصمیمی به پیگیری حقوقی این ماجرا دارید یا خیر اینگونه پاسخ میدهد: «صددرصد موضوع را پیگیری میکنیم، این سه روز که به مراسم تشییع جنازه و کفنودفن و ختم مشغول بودیم، اما حتما در روزهای آینده از آتشنشانی به دلیل کوتاهی در اتفاقی که افتاده است شکایت خواهیم کرد، به اعتقاد من اگر جلوی این حادثهها گرفته نشود در آینده باز هم برای دیگر شهروندان از این دست اتفاقها خواهد افتاد. با شکایت جان از دسترفته خواهر ما بر نخواهد گشت، اما میخواهیم برای هیچ خانواده دیگری چنین حادثهای رخ ندهد.»
علاوه بر این وقتی هم از پسر مرحوم آذر حقنظری و هم از برادران و خواهران مرحوم نسرین فروتنی درباره اینکه آیا کسی از مسوولان شهرداری یا آتشنشانی یا جاهای دیگر در این چند روز برای دلجویی یا ابراز همدردی پیرامون حادثه با شما تماس گرفتهاند پرسیدم، پاسخ هر دو خانواده منفی است
این حادثه اگرچه فقط دو جانباخته بر جای گذاشت، اما چندین خانواده را به عزا نشاند و احساسات میلیونها نفر را جریحهدار کرد. اما پرده از بخش مهمی از مشکلات شهر تهران و ضعفهای مدیریتی آن هم برداشت. ضعفهایی که اگر در این حادثه خود را نشان نمیداد حالا این دو زن زنده و در کنار خانوادههای خود بودند.
به همین دلیل است که حالا خانوادههای داغدار این دو نفر تاکید میکنند که از نظر آنها عامل اصلی مرگ عزیزانشان کوتاهی آتشنشانی تهران است و بههمین دلیل از این سازمان شکایت خواهند کرد.
آذر حقنظری 10سال پیش از شوهرش جدا شده بود، دوفرزند داشت یکپسر و یکدختر، دخترش خارج از ایران است و او در منطقه 10 تهران در خیابان قصرالدشت با پسر و عروسش زندگی میکرد. او تا سهماه پیش در کارگاه خیاطی محل حادثه به کار مشغول بود اما پس از آن اینجا را ترک کرده بود. در روز حادثه برای پیگیری حقوق معوقه خود به محل حادثه میرود که آتشسوزی به وقوع میپیوندد.
محسن اکبرزاده فرزند 32ساله او در رابطه با آنچه در روز حادثه به وقوع پیوست اینگونه توضیح میدهد: «در اولین لحظات شروع آتشسوزی مادرم با من تماس گرفت و با ترس و لرز گفت محسن کارگاه آتش گرفته و همهجا را دود گرفته است، هرجا هستی خودت را به من برسان، کمکم کن. تلفن قطع شد و من با سرعت خودم را به آنجا رساندم، دیدم که دود سیاه و زبانههای بزرگ آتش از پنجرههای ساختمان بیرون میزند، یک عده از پنجره بیرون را نگاه میکردند و درخواست کمک داشتند، دو خانم هم از نردههای پنجره بیرون آمده بودند. مردم هم جمع شده بودند و ماشینهای آتشنشانی در پای ساختمان در حال آمادهشدن بودند.
از مردم شنیدم که ماشین آتشنشانی اولی که رسیده بود نردبانش باز نشد. کمی بعد من متوجه شدم یکی از زنهایی که از پنجره بیرون آمده مادر خودم است. با گریه و بغض فریاد میزدم که کمکش کنید، اما صدایم به جایی نمیرسید. کمی بعد خانم فروتنی سقوط کرد، مادر من اما بیشتر از پنجدقیقه خودش را نگه داشته بود و تحمل کرد.
اما در همین فاصله یکی از آتشنشانها شروع کرد به آبپاشی، بهجای آنکه شیلنگ آب را به سمت شعلههای آتش بگیرد آن را به طرف مادرم گرفته بود و او را خیس میکرد، در صورتیکه آتش در سمت دیگر ساختمان بود. در نهایت مادرم نتوانست بیشتر از این خودش را نگه دارد و او هم سقوط کرد.» (بغض میان حرفهایش میپرد و بعد گریه میکند)
اکبرزاده کمی بعد بغضش را کنترل میکند و ادامه میدهد: «مگر مادر پیر من چقدر توان داشت که خودش را در آن ارتفاع نگه دارد، آتشنشانها هم بهجای آنکه به او کمک کنند به او آب پاشیدند، اگرچه من خودم شاهد این ماجرا بودم اما این فقط حرف من نیست، در فیلمهایی که از روز حادثه گرفته شده بهوضوح این مساله مشخص است. آب ماشینهای آتشنشانی پر از کف بود و همهجا را لیز کرد، بدون شک لیزشدن قسمتهایی که مادرم خودش را با آنها گرفته بود نقش اصلی را در سقوط او داشت. علاوه بر این باید پرسید چرا آنها نردبان درست و تشک نجات نداشتند، چرا نحوه درستآبپاشیدن در موقعیت حساسی مثل این حادثه را بلد نبودند.»
فرزند مرحوم آذر حقنظری در ادامه به «شرق» میگوید: «همان روزی که حادثه رخ داد به کلانتری محل رفتم و شکایتی از آتشنشانی و صاحب کارگاهی که حادثه در آن به وقوع پیوست تهیه و تنظیم کردم، قطعا برای آنکه خون مادرم پایمال نشود تا هر جایی که امکان داشته باشد این شکایت را پیگیری خواهم کرد. امیدوارم رسانهها هم نه برای مادر من که به خاطر پیشگیری از وقوع چنین حوادثی و برای حفاظت از جان بقیه شهروندان که جان خود را در چنین حوادثی از دست ندهند ما را در این قضیه همراهی کنند.»
دیگر مقتول این حادثه نسرین فروتنی نیز چندسال پیش از همسرش جدا شده بود و در طبقه بالای خانه پدریاش تنها زندگی میکرد. او تنها یک دختر داشت، دختری متولد سال 1371 که به دلیل ابتلا به اختلال ذهنی از مدتها پیش در یکی از مراکز بهزیستی نگهداری میشود. او هنوز از مرگ مادر خود در حادثه دلخراش روز یکشنبه اطلاع ندارد. خانم فروتنی دیپلم خیاطی داشت و به همین دلیل از هشت سال پیش تاکنون در این کارگاه خیاطی به کار مشغول بود.
خانه محل زندگی خانواده فروتنی در شهرک مطهری کیانشهر تهران است، دیروز نیز مراسم سومین روز درگذشت او با حضور اعضای خانواده و همسایگان در مسجد «بابالحوائج» این شهرک برگزار شد.
حاج امید فروتنی پدر نسرین فروتنی و بازنشسته نیروی انتظامی هفت فرزند داشت، سهپسر و چهاردختر، حادثه روز یکشنبه اما یکی از دخترانش را از او گرفته است. بقیه اعضای خانواده و دیگر اعضای فامیل در سومین روز مرگ عزیزشان در خانه کوچک او جمع شدهاند. بنرها و دسته گلهای ابراز همدردی سرتاسر کوچه محل زندگی آنها را پر کرده است، از پنجرههای ساختمان صدای گریه و زاری میآید.
همه اعضای خانواده سیاه پوشیدهاند، از چشمهای قرمز و پفکردهشان میتوان شب و روزهای پر بغض و گریهای که داشتهاند را حدس زد. مجید فروتنی برادر بزرگتر نسرین شروع به صحبت میکند و اول از همه میگوید: «من و خواهر و برادرانم اولین خواهشی که از شما داریم این است که در این قضیه ما را تنها نگذارید.»
بعد درباره روز حادثه اینطور توضیح میدهد: «روز حادثه و در هنگام آتشسوزی یکی از همکاران نسرین با ما تماس گرفت و ماجرا را توضیح داد، اما نگفت که به صورت دقیق چه اتفاقی افتاده است، ما هم بلافاصله برای پیگیری ماجرا دست به کار شدیم، اما هیچکس نبود که به ما خبر بدهد او را کجا بردهاند، کدام بیمارستان، کدام درمانگاه ما خودمان پرسان پرسان اینسو و آنسو سراغ گرفتیم و در نهایت هشت، 9 ساعت بعد از ماجرا از اصل داستان و اتفاقی که برای خواهرمان افتاد مطلع شدیم. بعد هم که شرح ماجرا را از همکارانش شنیدیم.»
او در ادامه میگوید: «شنیدم که مسوولان آتشنشانی و شهرداری گفتهاند که در این حادثه خود مقتولان مقصر بودهاند و عجله کردند و... باعث تعجب است، به جای آنکه بهدلیل کوتاهیهایی که در این حادثه کردهاند عذرخواهی کرده و از خانوادههای داغدار دلجویی کنند تقصیر را به گردن خود آنها میاندازند، اما واقعا آیا نیاز به گفتن دارد که در هنگام وقوع آتشسوزی هر فرد عاقلی تلاش میکند خود را از شعلههای آتش دور کند، خواهر من و مرحوم حقنظری هم همین کار را کردند، شعلههای آتش از سمت در ورودی کارگاه شروع شده بود و هر لحظه بیشتر میشد، آنها هم برای در امانماندن از آتش این کار را کردند، آتشنشانی به جای این چیزها باید پاسخگو باشد که چرا نردهبان آنها در مهمترین لحظهای که به آن نیاز است باز نشد، باید جواب بدهند که چرا تشک نجات نداشتند تا در لحظه سقوط آنها را نجات بدهند.»
حمیدرضا فروتنی برادر دیگر نیز به بحث ورود میکند و با تاکید میگوید: «اینکه گفته شود آتشنشانی مجهز است و بهترین امکانات را دارد و در مانورهای خود از هزار جور وسیله استفاده میکند به چه دردی میخورد وقتی در هنگام وقوع حادثههایی مثل این آتشسوزی نتواند کاری بکند، چرا جان شهروندان و مردم برای مسوولان ارزش چندانی ندارد.»
او همچنین در پاسخ به سوال «شرق» مبنی بر اینکه آیا تصمیمی به پیگیری حقوقی این ماجرا دارید یا خیر اینگونه پاسخ میدهد: «صددرصد موضوع را پیگیری میکنیم، این سه روز که به مراسم تشییع جنازه و کفنودفن و ختم مشغول بودیم، اما حتما در روزهای آینده از آتشنشانی به دلیل کوتاهی در اتفاقی که افتاده است شکایت خواهیم کرد، به اعتقاد من اگر جلوی این حادثهها گرفته نشود در آینده باز هم برای دیگر شهروندان از این دست اتفاقها خواهد افتاد. با شکایت جان از دسترفته خواهر ما بر نخواهد گشت، اما میخواهیم برای هیچ خانواده دیگری چنین حادثهای رخ ندهد.»
علاوه بر این وقتی هم از پسر مرحوم آذر حقنظری و هم از برادران و خواهران مرحوم نسرین فروتنی درباره اینکه آیا کسی از مسوولان شهرداری یا آتشنشانی یا جاهای دیگر در این چند روز برای دلجویی یا ابراز همدردی پیرامون حادثه با شما تماس گرفتهاند پرسیدم، پاسخ هر دو خانواده منفی است
منبع: روزنامه شرق
گزارش خطا
آخرین اخبار