از گریبایدوف تا داعش
دیمیتری ترنین، رییس بنیاد پژوهشی «کارنگی اندومنت» مسکو است. پای بیشتر گزارشهای راهبردی اندیشکدههای روسیه درمورد ایران، امضای او و هدایت علمی او به چشم میخورد. در چندین گزارش ارزیابی از وضعیت ایران و روسیه، «ترنین» پیش از هرچیز به قتل «گریبایدوف» در محل خدمتش در تهران دوره قاجار اشاره میکند. این اشاره تاریخی در مقدمه همه گزارشهایی است که قرار است بگوید ایران چه جایگاهی دارد. «دست پیش گرفتن» توصیف خوبی است از استفاده از این واقعه تاریخی برای تحتتاثیر قراردادن برداشت روسها از ایران. با وجود اینکه در نوشتههایش صراحت بیشتری از توضیح ماهیت روابط تهران و مسکو به چشم میخورد و آن را تجاری/موقعیتی و محتاطانه توصیف میکند، در پاسخ به پرسشهای ما خوشبینی بیشتری نشان میدهد و جانب احتیاط را نگه میدارد. «ترنین» پرونده هستهای ایران را آزمون حضور جهانی روسیه تفسیر میکند و در عین حال گمانهزنی ما در مورد نقش روسیه در بحث موشکی را صراحتا رد نمیکند. «ایران از چشم مسکو» و «پرونده هستهای ایران و روسیه» از نوشتههای آخر ترنین در مورد ایران است.
شما در تحلیل روابط ایران و روسیه همیشه از تاریخ متاخر فیمابین شروع میکنید. اشاره به گریبایدوف و داستان کشتهشدنش در ایران و اهمیت او برای همه روسها به واسطه جایگاه ادبیاش. تلویحا شما میگویید که تصویر ایران در بین نخبگان روس مثبت نیست. شاید بتوان در این میان افکار عمومی را هم اضافه کرد؟ اگر نه، چهره ایران در بین روسها معمولا چگونه ترسیم میشود؟
تصویری که ایران در افکار عمومی روسها دارد، خیلی پیچیدهتر از اینهاست. مطمئنا مثل تصویری نیست که از ترکیه به جا مانده است. خاطره جنگهای ایران و روس خیلی از افکارعمومی دور شده است و تقریبا دیگر وجود ندارد. آخرین تصاویر مربوط به ایران، که سابقه تصویر امروز ایران هم هست، این کشور را سرزمین شرقی شگفتانگیزی میداند. حمله١٨٢٩ به سفارت مسکو را هم مردم روسیه توطئه بریتانیا با استفاده از تحریک عدهای از مردم میدانند. بعد از اینکه ایران جزو مناطقی شد که روسیه در آن نسبت به نفوذ اقتصادی و توسعهطلبی سیاسی انگلستان حساسیت داشت، روسها ایران را میدان رقابت اقتصادی- سیاسی مهمی در مقابل لندن میدیدند. این تصویر در هالهای از عطر و طعم شرقی گرفتار شده بود و تا دهه١٩٤٠ ادامه داشت. استالین با ایده گروگانکشی سرزمینی در شمال غرب ایران، روابط را ادامه داد و درنهایت در اقدامی بسیار نادر عقبنشینی کرد. از نیمه دهه ١٩٥٠ تصویر غلبه آمریکا بر ایران بیشتر نمود پیدا میکرد اما در روابط دوجانبه با ترکیه این تصویر تعدیل شد. بعد از انقلاب دو ذهنیت در شوروی در مورد ایران وجود داشت: از سویی خوشحال بودند که آمریکا را بیرون انداختند اما در عین حال میترسیدند انقلاب بازتابی در میان جمعیت مسلمان روسیه پیدا کند. بعد از فروپاشی شوروی - زمانی که روسها امید به ازسرگیری روابط استراتژیک با آمریکا داشتند - آنها موضع سختگیرانهتری در مورد ایران گرفتند و زمانی که روابط میان مسکو و تهران تیره شد، تهران را کنار گذاشتند. در طول زمان، ترسهای روسیه از انتشار بیثباتی از سوی ایران به جمهوریهای سابق شوروی در مرزهای جنوبیاش کم و کمتر شد. رویاروشدن با ایران همیشه برای روسها دشوار بوده است. نظام سیاسی ایران، پیچیدگیها و الزامات خودش را داشته است. کار با رفسنجانی مطلوب و با احمدینژاد نه چندان رضایتبخش بوده است. بعد از ٢٠١٤ که روسیه عملا از آمریکا بریده است، روسیه ایران را پیش از هر چیز یک بازیگر جدی منطقهای و در عین حال شریک دشواری میداند. روحانی قطعا شریکی است که روسها با او همکاری خوبی دارند و خواهند داشت.
همانطور که شما هم در تحلیلهایتان بارها اشاره کردید، ایران یک همسایه و درعینحال یک رقیب است. دقیقا در جملهای نوشته بودید که «هیچ وقت بین دو کشور عشق واقعی وجود نداشته است». ظاهرا کلید توضیحدهنده اصلی روابط تهران- مسکو نه دغدغههای مشترک امنیتی که روابط سودآور تجاری است. این روابط متناقض را چگونه میتوان توضیح داد؟ از صفت متناقض استفاده کردم به این دلیل که یک طرف این رابطه (ایران) چارچوب استراتژیک همکاری را امنیتی و طرف دیگر بیشتر تجاری میبیند.
با شما موافقم. روسها، ایرانیها را قبل از هر چیز بهعنوان تاجر میبینند، درحالیکه مثلا عادت دارند ترکها را جنگجو یا چیزی شبیه به این ببینند. با این حال تجارت با ایران در همین اواخر هم کار چندان سادهای نبوده است. بوشهر مثال خوبی است. ایران هم مثل روسیه از لحاظ گازی و نفتی، کشوری غنی است. روسیه سوای انرژی هستهای و فروش تسلیحات نظامی چیز دیگری برای ارایه به ایران ندارد. درعین حال هر دوی این موارد هم کالاهای «استراتژیک» هستند. این موضوع روابط تجاری ایران- روسیه را بیشتر خاص میکند. در مقام رقیب نیز تفاوتهایی وجود دارد: بحث تقسیمبندی دریای خزر، دغدغههایی که در مورد برنامههای موشکی یا حتی هستهای وجود دارد، اما در عین حال خط ممتدی هم از همکاریها، از چچن تا ارمنستان و آسیای مرکزی (تاجیکستان) وجود دارد.
در مورد سطح همکاریها شما هم تاکید دارید که شکلی خاص دارد. در میان بعضی از نخبگان ایرانی، روسیه شریکی استراتژیک است. در صحنه بینالمللی هم روسیه را متحد ایران میدانند. اما شما در جایی گفته بودید چنین تصویری از ایران در بین نخبگان روس عجیب و غریب است... .
بیشتر نخبگان روس همچنان غربگرا هستند. محکم درآغوشگرفتن ایران بهعنوان شریکی استراتژیک در فاصله همکاریهای مسکو-اروپا (٢٠١٤-١٩٨٩) غیرممکن بود. الان دوران متفاوتی شروع شده است. با این حال بهبود روابط روسیه-ایران ممکن است دشوار باشد (فاکتور اسراییل را در نظر بگیرید) ولی در هرحال غیرممکن نیست (روابط ترکیه-روسیه بعد از ١٩٩١ قابل بررسی است).
شما همواره بر اهمیت سیاسی مذاکرات بر سر پرونده هستهای ایران برای موقعیت جهانی روسیه تاکید دارید. شما، آن را لحظه آزمون تعهد روسیه به حضور در صحنه بینالمللی مینامید. در شرایط کشمکش روسیه با غرب این پرونده همچنان اهمیت گفتهشده را دارد؟ یا باید گفت روسیه بیشتر این روزها درگیر برقراری موازنه ژئوپلیتیکی در مرزهای غربیاش با غرب است؟
درحالیکه روسیه همچنان به رژیم منع گسترش هستهای متعهد است. گرایشهایش نسبتبه تهران ظاهرا دارد دوستانهتر میشود. روسیه موضع رسمی ایران را پذیرفته است: حق برنامه هستهای در کنار پایبندی به منع گسترش تسلیحات هستهای.
ایران دروازه ورود روسیه به سازمان کشورهای اسلامی بوده است. روسیه در این سطح برای ایران هم لابی میکند؟ وضعیت ایران در سازمان همکاریهای شانگهای همچنان عضوناظر است، این موضع متفاوت راچطور میبینید ؟
فکر میکنم در میانمدت روسیه و چین از عضویت کامل ایران در شانگهای دفاع خواهند کرد. قبل از آن و مهمتر اینکه نیاز است تا تحریمهای سازمانملل رفع شوند. اگر در بهار پیشرو ایران و ١+٥ به توافق برسند، از این منظر کمک بزرگی به روابط خواهد کرد.
روسیه در برقراری روابط استراتژیک با اروپا و ژاپن با بنبست روبهرو شده است و مشمول تحریم است. از سوی دیگر خاورمیانه در آشوب پراکندهای گرفتار شده است. مسکو میخواهد در خاورمیانه سرمایهگذاری بیشتری انجام دهد یا همچنان به استراتژی برو-نرو (GO STOP) در مورد تهران ادامه خواهد داد؟
در شرایط فعلی بهنظر میرسد مسکو واقعا به ایران نیاز دارد و باید نگاه استراتژیکی به روابطش با تهران داشته باشد. تماسهای بیشتر با نخبگان ایرانی برای رسیدن به درک بهتر از ایران لازم است. حتی مهمتر از آن روابط جدید باید بر یک مبنای اقتصادی استوار قرار گیرد. همکاریهایی با مقیاس کلان در حوزه انرژی اتمی میتواند پروژهای باشد که لنگرگاه روابط دوجانبه قرار گیرد.
در مورد همپوشانی مواضع روسیه و آمریکا در خاورمیانه چطور؟ در آینده به گفته شما این روابط استراتژیک میان تهران-مسکو چه تاثیری دارد؟
روسیه و آمریکا اشتراکات منافعی در مورد مسایلی مثل مقابله با افراطگرایی و تندرویهایی مثل داعش دارند. اما هیچگاه امکان این وجود ندارد که در ائتلافی به رهبری آمریکا در هر شکل و در هر حالت، روسیه مشارکتی داشته باشد. همکاریهایی در خطوط موازی وجود دارد که هم ممکن است و هم مطلوب. ایران هم در مبارزه علیه افراطگرایی در کنار هردو کشور است.
برخی منابع روس مدعی شدهاند که توان موشکی ایران منبع تهدیدی برای سرزمین روسیه بهشمار میرود. حتی در جایی خود شما نوشته بودید که موشکهای ایرانی میتوانند تهدیدی برای قلمرو روسیه باشند و اینکه مسکو جدا نگران است... آیا میتوان حدس زد که اتفاقا این روسها بودند که تلویحا مذاکرات را تحتتاثیر چنین مسائلی قرار دادهاند؟
من فکر نمیکنم برنامه موشکی را کسی تهدید مستقیمی علیه روسیه تعبیر کرده باشد؛ بههرحال روسها بهعنوان یکاصل، بیشتر توانمندیها را در نظر میگیرند تا نیات را. یک فهم بهتر استراتژیک میان روسیه و ایران نیازمند این است که چنین توانمندیهایی مورد توجه قرار بگیرد.
با توجه به ظهور گروههایی مثل داعش و بحران اوکراین و مناقشه با اروپا، آیا هنوز کارشناسانی مثل شما میگویند که بحرانهای اخیر تاثیری بر پرونده هستهای ندارد و نخواهد داشت؟
بهنظرم آمریکا بیشتر بهواسطه خطر داعش مایل به همکاری با ایران است و روسیه به واسطه بحران اوکراین و گسست روابطش با غرب. در واقع ایران میان این دو سرطیف کششهایی را ایجاد میکند. یک طرف به دلیلی و طرف دیگر به خاطر مسالهای دیگر. بستر مذاکراتی ایران و ٥+١ تغییر کرده است. یکتوافق جامع میتواند به امضا برسد در عین حالی که ممکن است اقدامات کنگره آن را از مسیر خارج کند.
شانس رسیدن به توافق را تا ماه مارس چقدر ارزیابی میکنید؟
بیش از هرزمان دیگری شانس توافق وجود دارد اما نه بیش از ٥٠درصد. از دید من حتی اگر پایانی برای مذاکرات بهوجود نیامد، مذاکرات را نباید رها کرد. شکست در این وضعیت همه –ایران، روسیه، اروپا، آمریکا و چین - را به عقب برخواهد گرداند.
منبع: روزنامه شرق
گزارش خطا
نظر شما
پربحث ترین عناوین
آخرین اخبار