دختران، بازنده اصلی تعارض در روابط والدین
نتایج یک پژوهش در کشور نشان میدهد که دختران نسبت به پسران، از تعارض در روابط والدین تاثیر بیشتری میگیرند.
نتایج این پژوهش با اشاره به نقش خانواده در پدیدآیی ویژگیهای فردی و اجتماعی کودک، تاکید دارد که چگونگی این تاثیرگذاری، نیاز به پژوهش عمیق و گسترده پیرامون روابط والدین با یکدیگر و فرزندانشان دارند.
این پژوهش، همچنین اشاره به تحقیقات مختلف زیادی دارد که همگی آنها بر تأثیرپذیری انواع رفتارهای فرزندان از تعاملات و ارتباطات میان پدر و مادر صحه گذاشتهاند و طبق نتایج آنها، روابط نامناسب والدین موجب شکلگیری رفتارهای اجتماعی نامناسب ناخواستهای در نوجوانان میشوند که سهم عمدهای در چگونگی روابط آنها با دوستان و همسالانشان و به طور کلی نحوه پاسخهای نوجوانان به موقعیتهای مختلف اجتماعی خواهد داشت.
تحقیقات، همچنین تعارضات بین فردی را مخرب دانسته و کاهش این تعارضات را به عنوان روشی مدیریتی مد نظر قرار دادهاند.
پژوهش حاضر که با همکاری محمد علی یزدانپناه، اصغر حضرتی و ستار کیانی و مسعود اشرفآبادی انجام شده تاکید دارد که فرد در جامعه همیشه در پی کسب حرمت و یافتن جایگاه و نقش اساسی خود است. در صورت تحقق چنین امری سازگاری اجتماعی برای فرد رخ خواهد داد. اما عوامل و موانعی وجود دارند که مسیر سازگاری اجتماعی را مسدود می سازند که بیتردید عوامل منفی ناشی از خانواده در رده نخست قرار دارند. در خانوادههایی که اشکال رفتارهای اجتماعی در آنها نامناسب باشد، فرزندان ناسازگاری پرورش مییابند و اگر این کودکان حتی در محیط خارج از خانه و در میان دوستانشان بتوانند با تحرک خود تا مراحلی با دیگران سازگاری نشان دهند احتمالا هنوز در بسیاری از فعالیتهای اجتماعی ناسازگاری خواهند داشت.
این پژوهش در ادامه به انواع مختلف رفتارها اشاره میکند که از آن جمله «حل مثبت مساله» است که تلاش برای متمرکز شدن بر موضوع مناقشه را در برمیگیرد. سبک حل مساله مثبت دربرگیرنده مجموعهای از پاسخهای روشن، سازنده و غیراجباری است که با هدف درگیر شدن همسر در یک گفتوگو در ارتباط با موضوعات تعارض صورت میگیرد.
«پرخاش در تعارضات» نیز دربردارنده رفتارهایی است که اغلب حالت ناگهانی داشته و عکسالعملهای عاطفی خارج از کنترل را دربرمیگیرند. این سبک تعارض را در شکل منفی نشان میدهد که میتواند متشکل از درگیریهای کلامی یا فیزیکی باشد که با هدف تحمیل انطباق یا کنارهگیری انجام میشوند.
«کنارهگیری» نیز مشتمل بر رفتارهایی مثل خفه شدن و رد هر گونه صحبت اضافی است . این سبک بیشتر با گریز یا اجتناب از موقعیت مسالهساز از طریق پرهیز از تعارض ، خاموش ماندن و دور شدن از همسر است.
بر اساس این تحقیق، «انطباق» نیز مشتمل بر رفتارهایی است که در آن فرد به نظر میرسد تلاش کمی برای اظهار نظرات خود پیرامون مساله دارد. این سبک مشتمل بر رفتارهای اجتنابی است که به صورت مصالحه و پذیرفتن خواستههای طرف مقابل است.
در ادامه، نتایج این پژوهش که بر روی 294 نفر از دانشجویان روزانه سالهای اول و دوم مقطع کارشناسی دانشگاه های تهران و علامه طباطبایی در رشته علوم سیاسی و حقوق که با میانگین سنی 19.6 سال شامل 150 پسر و 150 دختر بوده است نشان می دهد: حل مثبت تعارض توسط والدین با جهتگیری مثبت حل مساله ، حل منطقی مساله و همچنین سازگاری بیشتر فرزندان در ارتباط است. پژوهش های گذشته نیز نتایج مشابهی در این زمینه به دست دادهاند.
همچنین بر اساس یافتههای به دست آمده سبکهای منفی حل تعارض به عنوان الگویی منفی در شکلگیری رفتارهای ناسازگارانه و روشهای نامؤثر و منفی حل مسائل اجتماعی در فرزندان عمل می کند که مطابق با یافتههای سابق است.
این پژوهش با اشاره به نظریه شناختی اجتماعی تاکید میکند که شخص با مشاهده رفتار افراد دیگر و پاسخ های هیجانی آنها به یک موقعیت ، چنین رفتارهایی را میآموزد. اگر این فرض را قبول کنیم مشاهده تعارض میان والدین و پاسخهای خود فرد به موقعیتهای مشابه می تواند بر اساس این نظریه قابل توجیه باشد.
یکی دیگر از یافتههای تحقیق، نقش جنسیت به عنوان عامل مهم در معناداری روابط میان متغیرهای این پژوهش است . تحلیل دادههای به دست آمده پژوهش نشان داد که روابط به دست آمده در دختران در متغیرهای بیشتری معنادار بوده و احتمالا فرزندان دختر تاثیر بیشتری از روابط والدین دریافت میکنند. یا این که فرزندان پسر در سنین بالاتر مشکلات ایجاد شده در حل مسائل اجتمای و سازگاری را جبران میکنند.
سایر یافتههای پژوهشی هم نشان داده که دختران و پسران به طور متفاوتی در معرض تعارضات والدین قرار میگیرند و تاثیرات این تعارضات بر این دو گروه متفاوت است.
این پژوهش البته تاکید دارد که بر روی گروه خاصی از افراد جامعه که از قشر تحصیلکرده بودهاند صورت گرفته و بنابراین تعمیم نتایج به گروههای دیگر باید با احتیاط صورت گیرد.
در این پژوهش بار دیگر بر نقش مهم خانواده در شکلگیری شخصیت و منش فرزندان مورد تاکید شده و نیاز به ارائه آموزش لازم در زمینه فرزندپروری را برجستهتر کرده است؛ لذا مسوولان باید با برگزاری کارگاههای آموزشی یا از راه رسانهها والدین را نسبت به اهمیت این امر آگاه سازند.
نتایج این پژوهش با اشاره به نقش خانواده در پدیدآیی ویژگیهای فردی و اجتماعی کودک، تاکید دارد که چگونگی این تاثیرگذاری، نیاز به پژوهش عمیق و گسترده پیرامون روابط والدین با یکدیگر و فرزندانشان دارند.
این پژوهش، همچنین اشاره به تحقیقات مختلف زیادی دارد که همگی آنها بر تأثیرپذیری انواع رفتارهای فرزندان از تعاملات و ارتباطات میان پدر و مادر صحه گذاشتهاند و طبق نتایج آنها، روابط نامناسب والدین موجب شکلگیری رفتارهای اجتماعی نامناسب ناخواستهای در نوجوانان میشوند که سهم عمدهای در چگونگی روابط آنها با دوستان و همسالانشان و به طور کلی نحوه پاسخهای نوجوانان به موقعیتهای مختلف اجتماعی خواهد داشت.
تحقیقات، همچنین تعارضات بین فردی را مخرب دانسته و کاهش این تعارضات را به عنوان روشی مدیریتی مد نظر قرار دادهاند.
پژوهش حاضر که با همکاری محمد علی یزدانپناه، اصغر حضرتی و ستار کیانی و مسعود اشرفآبادی انجام شده تاکید دارد که فرد در جامعه همیشه در پی کسب حرمت و یافتن جایگاه و نقش اساسی خود است. در صورت تحقق چنین امری سازگاری اجتماعی برای فرد رخ خواهد داد. اما عوامل و موانعی وجود دارند که مسیر سازگاری اجتماعی را مسدود می سازند که بیتردید عوامل منفی ناشی از خانواده در رده نخست قرار دارند. در خانوادههایی که اشکال رفتارهای اجتماعی در آنها نامناسب باشد، فرزندان ناسازگاری پرورش مییابند و اگر این کودکان حتی در محیط خارج از خانه و در میان دوستانشان بتوانند با تحرک خود تا مراحلی با دیگران سازگاری نشان دهند احتمالا هنوز در بسیاری از فعالیتهای اجتماعی ناسازگاری خواهند داشت.
این پژوهش در ادامه به انواع مختلف رفتارها اشاره میکند که از آن جمله «حل مثبت مساله» است که تلاش برای متمرکز شدن بر موضوع مناقشه را در برمیگیرد. سبک حل مساله مثبت دربرگیرنده مجموعهای از پاسخهای روشن، سازنده و غیراجباری است که با هدف درگیر شدن همسر در یک گفتوگو در ارتباط با موضوعات تعارض صورت میگیرد.
«پرخاش در تعارضات» نیز دربردارنده رفتارهایی است که اغلب حالت ناگهانی داشته و عکسالعملهای عاطفی خارج از کنترل را دربرمیگیرند. این سبک تعارض را در شکل منفی نشان میدهد که میتواند متشکل از درگیریهای کلامی یا فیزیکی باشد که با هدف تحمیل انطباق یا کنارهگیری انجام میشوند.
«کنارهگیری» نیز مشتمل بر رفتارهایی مثل خفه شدن و رد هر گونه صحبت اضافی است . این سبک بیشتر با گریز یا اجتناب از موقعیت مسالهساز از طریق پرهیز از تعارض ، خاموش ماندن و دور شدن از همسر است.
بر اساس این تحقیق، «انطباق» نیز مشتمل بر رفتارهایی است که در آن فرد به نظر میرسد تلاش کمی برای اظهار نظرات خود پیرامون مساله دارد. این سبک مشتمل بر رفتارهای اجتنابی است که به صورت مصالحه و پذیرفتن خواستههای طرف مقابل است.
در ادامه، نتایج این پژوهش که بر روی 294 نفر از دانشجویان روزانه سالهای اول و دوم مقطع کارشناسی دانشگاه های تهران و علامه طباطبایی در رشته علوم سیاسی و حقوق که با میانگین سنی 19.6 سال شامل 150 پسر و 150 دختر بوده است نشان می دهد: حل مثبت تعارض توسط والدین با جهتگیری مثبت حل مساله ، حل منطقی مساله و همچنین سازگاری بیشتر فرزندان در ارتباط است. پژوهش های گذشته نیز نتایج مشابهی در این زمینه به دست دادهاند.
همچنین بر اساس یافتههای به دست آمده سبکهای منفی حل تعارض به عنوان الگویی منفی در شکلگیری رفتارهای ناسازگارانه و روشهای نامؤثر و منفی حل مسائل اجتماعی در فرزندان عمل می کند که مطابق با یافتههای سابق است.
این پژوهش با اشاره به نظریه شناختی اجتماعی تاکید میکند که شخص با مشاهده رفتار افراد دیگر و پاسخ های هیجانی آنها به یک موقعیت ، چنین رفتارهایی را میآموزد. اگر این فرض را قبول کنیم مشاهده تعارض میان والدین و پاسخهای خود فرد به موقعیتهای مشابه می تواند بر اساس این نظریه قابل توجیه باشد.
یکی دیگر از یافتههای تحقیق، نقش جنسیت به عنوان عامل مهم در معناداری روابط میان متغیرهای این پژوهش است . تحلیل دادههای به دست آمده پژوهش نشان داد که روابط به دست آمده در دختران در متغیرهای بیشتری معنادار بوده و احتمالا فرزندان دختر تاثیر بیشتری از روابط والدین دریافت میکنند. یا این که فرزندان پسر در سنین بالاتر مشکلات ایجاد شده در حل مسائل اجتمای و سازگاری را جبران میکنند.
سایر یافتههای پژوهشی هم نشان داده که دختران و پسران به طور متفاوتی در معرض تعارضات والدین قرار میگیرند و تاثیرات این تعارضات بر این دو گروه متفاوت است.
این پژوهش البته تاکید دارد که بر روی گروه خاصی از افراد جامعه که از قشر تحصیلکرده بودهاند صورت گرفته و بنابراین تعمیم نتایج به گروههای دیگر باید با احتیاط صورت گیرد.
در این پژوهش بار دیگر بر نقش مهم خانواده در شکلگیری شخصیت و منش فرزندان مورد تاکید شده و نیاز به ارائه آموزش لازم در زمینه فرزندپروری را برجستهتر کرده است؛ لذا مسوولان باید با برگزاری کارگاههای آموزشی یا از راه رسانهها والدین را نسبت به اهمیت این امر آگاه سازند.
منبع: ایسنا
گزارش خطا
آخرین اخبار