چرا روابط ما مثل سال های اول ازدواج نیست
عشق آن سالها و سردی این روزها!
جام جم نوشت:
مدت هاست که فکر میکنم عشق و علاقه همیشگی بین مانیست. ما بعد از مشکلات زیادی به هم رسیدیم و ازدواج کردیم. تقریبا پنج سال طول کشید تا خانوادههایمان را راضی کنیم، اما هنوز پنج سال از ازدواجمان نگذشته، بدون آن که به زبان بیاوریم، معلوم است دیگر خبری از آن علاقه آتشین بین ما نیست.
هنوز خانوادههای هر کدام از ما، دیگری را به عنوان عضو جدید خودشان نپذیرفتهاند و حرفها و کنایهها ادامه دارد. مشکلات اقتصادی هم آزارمان میدهد. هر دو شاغل هستیم و تا دیر وقت کار میکنیم، اما چیزی که خیلی مرا میرنجاند، از بین رفتن عشق و علاقهای است که باچشم خود میبینم. آنقدر برای هم عادی شدهایم که نمیدانم چرا روزی برای رسیدن به هم اینقدر تلاش کرده بودیم. من نگران زندگیام هستم.نمی خواهم کارمان به جدایی بکشد.
پاسخ مشاور: تنها چیزی که در زندگی شما کم است، کمی آرامش، اندکی هیجان و مقداری فرصت برای ارتباط با هم است. شما تجربه یک هیجان را با همسرتان پشت سر گذاشتهاید، درست یا غلط، یکدیگر را انتخاب کردید و برای تشکیل زندگی مشترک باهم، به قول خودتان پنج سال جنگیدید. نمیدانم دلایل شما آن زمان برای دوست داشتن یکدیگر، چه بوده است، اما آن دلایل هنوز هم وجود دارد. فقط گویا عینکهای شما عوض شده یا سختیهای این باهم بودن، خستهتان کرده است.
در قدم اول سعی کنید، خانوادههایتان را با خود همراه سازید. رفتار محبتآمیز میتواند سرسختترین انسانها را هم منعطف کند. اگر بتوانید همسران خوبی برای هم باشید، به مرور زمان خانوادههایتان متقاعد میشوند که شما را به عنوان عروس و داماد خود بپذیرند و شرایط روحیتان خیلی بهتر خواهد شد. حرف و حدیثهای خانوادههای مخالف نباید به رابطه شما لطمه بزند زیرا از ابتدا میدانستید که این مخالفت وجود دارد. پس تمام تلاش خود را بکنید که با احترام و محبت، آنها را با خود همراه کنید.
اشتغال زیاد شما اگر برای زندگیتان لازم است، در عین حال باید طوری با برنامه پیش بروید که فرصت کافی برای دیدار هم و لذت بردن از باهم بودن را تجربه کنید. هیجان قبل از ازدواج را فراموش کرده و یک هیجان ساده بیافرینید.
عشق و علاقهای که برمبنای درک، گذشت و زمان ایجاد میشود ممکن است مانند یک آتش برافروخته گرمتان نکند و شعلهای مثل شمع داشته باشد، اما اگر با رفتار صحیح تان هدایت شود، آتش همیشگی را در قلب تان ایجاد خواهد کرد که هر چند شوریدگی قبل از ازدواج را ندارد، اما آرامش و رضایت را با خود به همراه خواهد داشت.
فکر نکنید که فقط رابطه شماست که گرفتار سردی شده! شما به دلیل تجربه حس و حال آن زمان، کمی توقعتان با فانتزیهایی همراه است که قابل پیگری در زندگی مشترک نیست. همه ازدواجها به مرور کمی گرفتار سردی میشود.
از اینکه یکدیگر را به دست آوردید، لذت ببرید و سعی کنید باهم حرف بزنید، یکدیگر را آنطور که هستید، بشناسید. شناختی متفاوت از گذشته که یکدیگر را انتخاب کردید زیرا هیجانهای کاذب قبل از ازدواج، ممکن است شناخت اشتباه را به همراه داشته و شما امروز احساس کنید با کس دیگری زیر یک سقف زندگی میکنید.
پس آستینها را بالا بزنید تا همسر واقعیتان را بشناسید و از با او بودن لذت ببرید. این ناامیدی که در کلام شماست به طرف مقابل هم منتقل میشود و خانهتان با این انرژیهای منفی نمیتواند گرم و عاشقانه باشد. برای ایجاد عشق واقعی، تلاش کنید و عجول نباشید.
مدت هاست که فکر میکنم عشق و علاقه همیشگی بین مانیست. ما بعد از مشکلات زیادی به هم رسیدیم و ازدواج کردیم. تقریبا پنج سال طول کشید تا خانوادههایمان را راضی کنیم، اما هنوز پنج سال از ازدواجمان نگذشته، بدون آن که به زبان بیاوریم، معلوم است دیگر خبری از آن علاقه آتشین بین ما نیست.
هنوز خانوادههای هر کدام از ما، دیگری را به عنوان عضو جدید خودشان نپذیرفتهاند و حرفها و کنایهها ادامه دارد. مشکلات اقتصادی هم آزارمان میدهد. هر دو شاغل هستیم و تا دیر وقت کار میکنیم، اما چیزی که خیلی مرا میرنجاند، از بین رفتن عشق و علاقهای است که باچشم خود میبینم. آنقدر برای هم عادی شدهایم که نمیدانم چرا روزی برای رسیدن به هم اینقدر تلاش کرده بودیم. من نگران زندگیام هستم.نمی خواهم کارمان به جدایی بکشد.
پاسخ مشاور: تنها چیزی که در زندگی شما کم است، کمی آرامش، اندکی هیجان و مقداری فرصت برای ارتباط با هم است. شما تجربه یک هیجان را با همسرتان پشت سر گذاشتهاید، درست یا غلط، یکدیگر را انتخاب کردید و برای تشکیل زندگی مشترک باهم، به قول خودتان پنج سال جنگیدید. نمیدانم دلایل شما آن زمان برای دوست داشتن یکدیگر، چه بوده است، اما آن دلایل هنوز هم وجود دارد. فقط گویا عینکهای شما عوض شده یا سختیهای این باهم بودن، خستهتان کرده است.
در قدم اول سعی کنید، خانوادههایتان را با خود همراه سازید. رفتار محبتآمیز میتواند سرسختترین انسانها را هم منعطف کند. اگر بتوانید همسران خوبی برای هم باشید، به مرور زمان خانوادههایتان متقاعد میشوند که شما را به عنوان عروس و داماد خود بپذیرند و شرایط روحیتان خیلی بهتر خواهد شد. حرف و حدیثهای خانوادههای مخالف نباید به رابطه شما لطمه بزند زیرا از ابتدا میدانستید که این مخالفت وجود دارد. پس تمام تلاش خود را بکنید که با احترام و محبت، آنها را با خود همراه کنید.
اشتغال زیاد شما اگر برای زندگیتان لازم است، در عین حال باید طوری با برنامه پیش بروید که فرصت کافی برای دیدار هم و لذت بردن از باهم بودن را تجربه کنید. هیجان قبل از ازدواج را فراموش کرده و یک هیجان ساده بیافرینید.
عشق و علاقهای که برمبنای درک، گذشت و زمان ایجاد میشود ممکن است مانند یک آتش برافروخته گرمتان نکند و شعلهای مثل شمع داشته باشد، اما اگر با رفتار صحیح تان هدایت شود، آتش همیشگی را در قلب تان ایجاد خواهد کرد که هر چند شوریدگی قبل از ازدواج را ندارد، اما آرامش و رضایت را با خود به همراه خواهد داشت.
فکر نکنید که فقط رابطه شماست که گرفتار سردی شده! شما به دلیل تجربه حس و حال آن زمان، کمی توقعتان با فانتزیهایی همراه است که قابل پیگری در زندگی مشترک نیست. همه ازدواجها به مرور کمی گرفتار سردی میشود.
از اینکه یکدیگر را به دست آوردید، لذت ببرید و سعی کنید باهم حرف بزنید، یکدیگر را آنطور که هستید، بشناسید. شناختی متفاوت از گذشته که یکدیگر را انتخاب کردید زیرا هیجانهای کاذب قبل از ازدواج، ممکن است شناخت اشتباه را به همراه داشته و شما امروز احساس کنید با کس دیگری زیر یک سقف زندگی میکنید.
پس آستینها را بالا بزنید تا همسر واقعیتان را بشناسید و از با او بودن لذت ببرید. این ناامیدی که در کلام شماست به طرف مقابل هم منتقل میشود و خانهتان با این انرژیهای منفی نمیتواند گرم و عاشقانه باشد. برای ایجاد عشق واقعی، تلاش کنید و عجول نباشید.
گزارش خطا
آخرین اخبار