علاقه چین به تعامل با ایران

کد خبر: ۴۶۳۱۶
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۸:۳۰
علت عمده سفر آقای وانگ یی، وزیرخارجه چین به ایران، هماهنگی با مقامات ایرانی برای سفر «شی جین پینگ»، رییس‌جمهوری خلق چین است که قرار است به‌زودی به ایران سفر کند و این سفر از همین منظر بسیار مهم است.  رییس‌جمهوری سابق چین در مدت ١٠‌سالی که رییس‌جمهور بود؛ حتی یک‌بار به ایران سفر نکرد. آخرین سفر رییس‌جمهوری چین به ایران، به سفر «جیانگ زمین» در دولت آقای خاتمی بازمی‌گردد. 

اما سفر وزیر خارجه جمهوری خلق چین و برنامه‌ریزی برای سفر رییس‌جمهوری این کشور در این شرایط نشانه اهمیت‌یابی تهران در منطقه است که کاملا مشهود است. اکنون برای چین داشتن رابطه نزدیک‌تر با ایران از اهمیت بالایی برخوردار است. اگرچه در این سال‌ها رابطه اقتصادی دو کشور گسترش یافته و براساس آمارها ٤٢میلیارددلار رابطه اقتصادی بین دو کشور وجود دارد اما هنوز اشکالاتی نسبت به آن مطرح است که عمده‌ترین آن، موضوع دامپینگ است. چینی‌ها علاقه‌مند هستند که در حوزه نفت با ایران کار کنند اما سابقه خوبی در این حوزه نداشته‌اند. برخی پروژه‌های اقتصادی در ایران را رها کرده‌اند که حتی منجر به این شد که آقای زنگنه، وزیر نفت، برخی از این پروژه‌ها را به‌خاطر بدقولی چینی‌ها کنسل کند. ایران نشان داد که دنبال داشتن رابطه برابر با چینی‌هاست. در همین شرایط برنامه‌ریزی برای سفر رییس‌جمهوری چین به ایران نشان از علاقه چین به داشتن رابطه با ایران دارد. طبق اعلام صندوق بین‌المللی پول، در ماه دسامبر، یعنی آخرین‌ماه سال میلادی گذشته، چین به قدرت اقتصادی اول جهان تبدیل شد‌ه‌ و از ایالات‌متحده‌آمریکا نیز پیشی گرفته ‌است.

اکنون تولید ناخالص داخلی چین ١٧تریلیون‌و٦٠٠میلیارددلار است و تولید ناخالص داخلی آمریکا ١٧تریلیون‌و٤٠٠میلیارددلار است. اگرچه چین هنوز به قدرت تمام‌عیار اقتصادی جهان تبدیل نشده ‌است اما تجربه نشان داده که همه آنها که در دوره‌ای به قدرت تمام‌عیار جهانی تبدیل شده‌اند، براساس اقتصاد پیش رفته‌اند. با نگاهی به آنچه در مورد آمریکا و تبدیل‌شدن آن به ابرقدرت اقتصادی بعد از جنگ‌جهانی‌دوم رخ داد، پیش‌بینی می‌شود چینی‌ها برای تبدیل‌شدن به ابرقدرت اقتصادی تمام‌عیار، با سرعت بیشتر و در مدت کوتاه‌تری این روند را طی کنند. از زمان به‌قدرت‌رسیدن آقای «شی» در چین از سال٢٠١٢، سیاست محکمی برای پذیرش چین به‌عنوان یک قدرت بزرگ در دنیا دنبال می‌شود، که مثل قبل با «چراغ‌خاموش» دنبال نمی‌شود. اکنون چین به‌دنبال جایگاه و منزلت خود در جهان و درتلاش است با کشورهای عمده درحال‌توسعه رابطه داشته باشد. ایران به‌صورت بالقوه جزو کشورهای درحال‌توسعه است و چین نشان داده که علاقه‌مند به این رابطه است. اینگونه تحولات را باید از دید قدرت‌یابی ایران و چین و محاسباتی که در این شرایط انجام گرفته، دید. از سوی دیگر به نقش چین به‌عنوان یک عضو ١+٥ در جریان مذاکرات هسته‌ای انتقاداتی وارد می‌شود، این‌ موضوع را باید از این منظر دید که با وجود بدل‌شدن چین به قدرت بزرگ اقتصادی، این کشور هنوز در دیپلماسی گام‌هایش را متناسب با رابطه‌اش با ایالات‌متحده‌آمریکا تنظیم می‌کند.

چین و ایالات‌متحده‌آمریکا، ٦٥٠میلیارددلار مراوده اقتصادی دارند و ایالات‌متحده بزرگ‌ترین شریک اقتصادی آن کشور است پس چین باید از تعامل با آمریکا نهایت استفاده را بکند، از همین‌رو، چین دنبال این نیست که در این جریان نقش برجسته‌ای را دنبال کند. به همین دلیل در مورد ایالات‌متحده‌آمریکا ملاحظاتی دارد. علاوه‌براین، منطقه خاورمیانه، اولویت چین نیست و اولویت این کشور عمدتا منطقه شرق آسیاست. از همین‌رو تلاش‌هایی می‌کند تا وضع موجود در آن منطقه را به‌نفع خودش تغییر دهد. از همین‌رو مشکلاتی با کشور ژاپن و حتی کشورهای کوچک‌تری مثل ویتنام و فیلیپین پیدا کرده ‌است. اولویت ایالات‌متحده‌آمریکا نیز شرق‌آسیاست اما اکنون به‌دلیل چالش‌هایی که در منطقه خاورمیانه ایجاد شده، فعلا تمرکز خود را از این اولویت برداشته‌ است. با قدرت‌یابی «شی» در مقام ریاست‌جمهوری، سیاست حرکت با چراغ خاموش تغییر یافته و حتی نوسازی نظامی هم شده ‌است. اگرچه رابطه اقتصادی ایران و چین در این سال‌ها رشد بالایی داشته اما انتقادهای فراوانی هم به آن وارد است، از قبیل دامپینگ (پرکردن بازار به‌وسیله اجناس نامرغوب و با قیمت غیرواقعی) پایبند‌نبودن به تعهدات و واردکردن لطمه به بخشی از اقتصاد است. امیدواریم در دولت جدید سیاست‌ها به‌گونه‌ای پیش رود که اینگونه مشکلات رفع شود نه‌آنکه به قول آقای روحانی، برای انبوهی از مردم چین شغل ایجاد کنیم! نباید از یاد برد که قدرت‌یابی ایران در منطقه، چین را راغب کرده که تعامل بیشتری با ایران داشته‌ باشد.
نظر شما
پربیننده ترین ها