دختران جوان در دام خواستگار شیطان صفت

کد خبر: ۴۶۱۲۲
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۳
عصر 28 دی ماه سال جاری سارا دختر جوان 21 ساله وقتی از مسیر روزانه‌اش پیاده به خانه بر می‌گشت علی را دید جوان 25 ساله‌ای که مدتی پیش از او خواستگاری کرده بود.

این پسر آشنا وی را دعوت کرد تا سوار خودرویش شده و با هم به سمت خانه‌شان بروند. سارا که نمی‌دانست چه توطئه شیطانی‌ای طراحی شده است سوار خودروی علی شد. چند دقیقه‌ای نگذشته بود که در مسیر علی لحظاتی کوتاه پا روی ترمز گذاشت و ناگهان مردی در صندلی عقب  کنار سارا نشست.

علی با خونسردی گفت که محمد دوستش است. هنوز چند دقیقه‌ای نگذشته بود که محمد به سارا حمله می‌کند و او را طوری کتک می‌زند که دختر جوان بیهوش می‌شود. سارا وقتی چشم باز می‌کند خود را در دفتر کاری می‌بیند. علی و محمد با وجود التماس‌های این دختر وی را تسلیم نیت شوم خود می‌کنند و سپس از وی فیلم می‌گیرند. محمد با تهدید به مرگ سارا می‌گوید باید سکوت کند وگرنه فیلم را پخش خواهد کرد سپس او را رها می‌کنند و سارا با چهره‌ای رنگ پریده و گریان به خانه برمی‌گردد.

مادر سارا که خود بیمار است وقتی او را می‌بیند متوجه می‌شود که سارا به دردسر افتاده است اما سارا در اتاقش را می‌بندد و به هیچ‌کس نمی‌گوید که چه اتفاق وحشتناکی برایش افتاده است. چند روز بعد سارا بدون اطلاع خانواده‌اش جست‌وجو می‌کند و می‌تواند مغازه محمد را که محل فروش داروهای نیروزا برای پرورش اندام است پیدا کند و در ملاقات با او سعی می کند فیلم شیطانی را از آنها پس بگیرد. سارا که خیلی ترسیده بود باز به دام محمد و علی می‌افتد آنها وقتی دست به سرقت کارت عابربانک او می‌زنند سارا با صدای بلند به اعتراض می‌پردازد که همزمان پلیس که در حوالی پاساژ تجاری بود به سمت آنها رفته و می‌شنود که محمد به سارا بدهی دارد و آنها می‌خواهند با هم سازش کنند. 

چند روز بعد سارا نگران و مضطرب با تماس‌های مکرر از علی و محمد می‌خواهد که فیلم را پس دهند تا اینکه محمد با طرح نقشه شیطانی دیگر سارا را به سمت خود کشانده و باز او را ربوده و به همراه علی هدف نیت سیاه قرار می‌دهند سارا این‌ بار که تصور می‌کرد محمد و علی او را خواهند کشت با ترفندی پا به فرار می‌گذارد و بلافاصله با پدرش تماس می‌گیرد.

خانواده سارا که باور نداشتند دخترشان از سوی خواستگارش قربانی توطئه‌ای شوم شده است خود را به پلیس رسانده و از این حادثه پرده برمی‌دارند.

پس از پیگیری های پلیسی، پرونده این اقدام سیاه پیش‌روی 5 قاضی دادگاه کیفری استان البرز قرار گرفته است و بزودی علی و محمد محاکمه خواهند شد.

گفت‌وگو با دختر گریان

سارا گریه می‌کند، انگار هر ثانیه کابوس می‌بیند.

چند سال سن داری؟

21 سال.

علی را چند وقت بود که می‌شناختی؟

نزدیک به یک ماه

او را نخستین‌بار کجا ملاقات کردی؟

در خیابان نزدیک خانه‌مان.

چرا به او اعتماد کردی؟

او خودش را خواستگار من معرفی کرده بود و با مادر من نیز صحبت کرده بود اصلاً فکرش را نمی‌کردم که قصد شومی در ذهنش باشد.

الان چه وضعیتی داری؟

اصلاً حالم خوب نیست و دیگر امیدی به زندگی ندارم از شدت ضربه سر و صورتم نمی‌توانم تکان بخورم و از لحاظ روحی بسیار آشفته و نگرانم چرا باید من اسیر این دو مرد شیطان‌صفت می‌شدم. نمی‌دانم چرا دادگاه زودتر آنها را محاکمه نمی‌کند تا من کمی آرام بگیرم.

چه صحبتی با همسن و سال‌های خودت داری؟

هیچ‌وقت در هیچ شرایطی بدون مشورت و اطلاع خانواده بخصوص پدر و مادر فریب افراد شیاد را نخورند من حماقت کردم که اطمینان کردم کاش هیچ‌وقت سوار خودروی علی نمی‌شدم از خودم خجالت می‌کشم. از پدر و ماردم خجالت می‌کشم. عاقبت یک لحظه سهل‌انگاری من باعث شده به این روز بیفتم. از پلیس و دستگاه قضایی می‌خواهم زودتر این‌گونه شیادان را دستگیر کنند.

بنابراین گزارش مادر سارا نیز عاجزانه از دستگاه قضایی خواستار رسیدگی سریع به پرونده دخترش است او این امید را دارد که مقامات قضایی با محاکمه این دو مرد شیطان‌صفت آرامش را به خانواده‌اش برگردانند.
پربیننده ترین ها