(طنز) «تفکیک» و «ادغام» شیوهای نو در مدیریت!
فرزین پورمحبی نوشت:
در اینکه کشور ما بهترین و پاک ترین مدیران جهان را دارد شکی نیست؛ حتی ما به مرحله ای رسیدهام که می توانیم به اقصی نقاط دنیا مدیرانی پاستوریزه همراه با هاله نور صادر کنیم؛ اگر هم نشد حداقل می توانیم بسته های پیشنهادی آنها را برای اداره اقتصاد جهان به عالم و آدم پست پیشتاز کنیم تا شادی هایمان با آنها تقسیم شود و در این همه خوشبختی تک خوری نکنیم.
از جمله ویژگی های مدیریتی در کشور ما همچون تولید خودرو های ملی امان، بومی بودن آن است. یعنی ما راه و روش خاص و در عین حال جالب توجه خودمان را داریم. بهعنوان مثال یکی از کارهایی که مدیران متعهد و متخصص ما معمولا پس از تکیه زدن بر مسند قدرت می کنند تغییر ساختار و چارت تشکیلاتشان است. مشروحش هم می شود به شرح ذیل:
1- مرحله شخم زدن : در این مرحله مدیر بسته به شرائط روحی ، دماغی و سلیقه ای خود، تصمیم می گیرد اقدامات زیرساختی انجام دهد و سازمان متبوعش را تفکیک یا ادغام کند. مثلا اگر مدیر صدا وسیما باشد شبکه های تلویزیونی را ادغام می کند، اگر شهردار باشد جنسیت ها را تفکیک می کند، اگر آموزش و پرورشی باشد مقاطع تحصیلی را ادغام و تفکیک می کند، اگر در شرکت سهامی شیر باشد پالم را با شیر ادغام می کند، اگر در بانک باشد اختلاس را از نظام بانکی تفکیک کرده و فساد را ریشه کن می کند و اگر هم در قوه مقننه و مجریه و مقننه باشد، این بلاها را بر سر وزارت خانه ها و سازمان برنامه و بودجه و دادسراها و...میآورد و الی آخر.
2- مرحله دادن آب و کود: در این مرحله وقت و تمرکز مسئول مربوطه بیشتر صرف این موضوع می شود که به مراکز ادغام شده یا تفکیک شده اش سر و سامان داده و آنها را بارور سازد تا به این و آن ثابت شود چیزی را که مدیران قبلی در آئینه نمی دیدند او در خشت خام می بیند.
3- مرحله برداشت: در این مرحله مدیر شروع به بهره برداری از دستاوردهایش می کند اما درست در همین زمان دوره مدیریتی وی به اتمام می رسد و بهره مندی از آنها نصیب مدیر بعدی می شود.
4- مرحله خرمن سوزی: در این مرحله مدیر بعدی نه تنها از دستاوردها بهره ای نمی برد، بلکه او نیز مانند مدیر قبلی شروع می کند به شخم زدن و تغییر ساختار و چارت! فقط با این تفاوت که مراحل تفکیک و ادغام این بار عکس مراحل قبلی پی گرفته می شود. یعنی اگر مدیر سابق «تفکیک» کرده بود دستور کار مدیر فعلی «ادغام» می شود و بالعکس!
همانطور که اشاره شد این شیوه مبتکرانه در نوع خود منحصر بفرد، جالب و هیجان انگیز است. اما در عین حال مانند همه روشهای نوین دیگر ایراداتی هم دارد. یکی از آنها این است که مدیر وقت، هیچوقت نمی تواند به وظائف تعیین شده اش برسد، چون در اهم و فی الاهم کردن امورات، اثبات نبوغ خود و خرفتی تیم قبلی در الویت قرار می گیرد.
البته این مورد بهنوعی مزیت هم محسوب می شود؛ چراکه اگر مدیر مورد نظر کاری از پیش نبرد کسی نمی تواند از وی متوقع و شاکی شود، چون اگر به اندازه یک سر سیخ هم منصف باشد باید حق دهد که هیچ مدیری با یک دست نمی تواند چند هندوانه بردارد.
اما منهای هزینه های صرف شده یکی دیگر از ایرادات این طرح آن است که: وقتی مدیری می خواهد تفکیک و ادغام کند، بعضا چیزهایی را با هم ادغام می کند که هیچ سنخیتی ندارند و ایضا چیزهایی را از هم تفکیک می کند که از سر تا دم با یکدیگر سنخیت دارند.
بهعنوان مثال، هنوز هیچ اندیشمندی نتوانسته تشخیص دهد، چرا روزی روزگاری «وزارت راه و ترابری» با «وزارت مسکن و شهرسازی» ادغام شد. شاید ارتباطشان این باشد که تمامی برنامه ها و راه های صاحب مسکن شدن جوانان، تاکنون به ترکستان ختم شده است.
به هر تقدیر طبق چرخه ای که ذکر آن رفت، هم اکنون نوبت به تفکیک این وزرات خانه رسیده و امید است حداقل این بار، همه چیز به سر جای خود برگردد و اگر تفکیکی می شود مثلا این وزارت خانه به وزارت های «راه و مسکن» و «ترابری و شهرسازی» تفکیک نشود؛ تا بلکه برای یک بار هم شده عمر مدیریتی به حدی باشد که سقفی بر سر جوانان و راهی بر سر راه مسافران گسترده شود.
آرزو که بر جوانان عیب نیست!
منبع: ایسنا
گزارش خطا
آخرین اخبار