همه موافقان و منتقدان مذاکرات هسته‌اي

کد خبر: ۴۵۵۵۷
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۷:۴۵
محسن مهديان در خراسان نوشت:

مدل رهبري براي هدايت افکار عمومي در مسئله هسته اي چيست؟ علت طرح اين سوال از اين جهت است که بعد از هر سخنراني رهبر انقلاب، گروه هاي سياسي تلاش مي کنند سخنان ايشان را به نفع خود مصادره کنند. تعريف رهبر انقلاب از تيم هسته اي را پيروزي بزرگ جريان متصل به قدرت مي دانند و انتقاد ها را نيز برگ قدرت نمايي مخالفين. البته در اين ميان کساني هم هستند که با درايت و بدون جهت گيري هاي سياسي، راهبرد رهبري در حوزه هسته اي را دنبال مي کنند. قبل از اينکه راهبرد رهبري در حوزه هسته اي مرور شود لازم است نيم نگاهي به جريانات سياسي مخاطب ايشان، داشته باشيم. 4 گروه سياسي در مسئله هسته اي فعال هستند که ترکيب سياسي اين 4 گروه، تحليل رفتاري آنها را در حد زيادي روشن مي کند.

گروه اول؛ تکنوکرات هاي بيرون حاکميت

گروه اول تکنوکرات هاي بيرون حاکميت، اما متصل به بدنه قدرت هستند. شاخص اصلي اين جريان، باور داشتن غرب به عنوان حاکميت بي منازعه بر اقتصاد و سياست در دنياست. جرياني که معتقد است به دهها دليل اقتضايي و تاريخي، نظم نوين جهاني به رهبري آمريکا را بايد پذيرفت. اين جريان در حوزه سياست هاي هسته اي معتقد است که ايستادگي بيش از حد مقابل خواست غرب، خلاف منافع و مصلحت مردم و رفاه شکن است. اين جريان در بدنه قدرت نيز جايگاه مستحکمي دارد. در حوزه اقتصاد مسعود نيلي چنين نگاهي را دنبال مي کند. جهت تقريب به ذهن لازم به يادآوري است که نيلي از مهمترين تهيه کننده هاي پيوست برنامه چهارم توسعه است که در آن پيوست، بر پذيرفتن نظم نوين جهاني به رهبري آمريکا تصريح مي کند. در حوزه فرهنگ نيز سريع القلم و در حوزه هاي سياسي نيز افرادي چون زيباکلام و آشنا را مي شود برشمرد. اين جريان برخي مواضع ظاهري دولت در حوزه هسته اي را مديريت مي کند. هرچند در حوزه عملکرد دولت، گروه دوم هستند که تاثيرگذار و نقش آفرينند.

اثر سياسي گروه اول:

اثر سياسي گروه اول اين است که مردم در فهم موضع اصلي دولت دچار ابهام و ترديد مي شوند که شده اند. از سويي مدل رفتاري و اعتقادي بخش ديگر دولت که همان تيم مذاکره کننده است، تحت تاثير اين جريان مورد نقد بي امان منتقدان قرار مي گيرد. از طرف ديگر نيز عامل موثر در برخي مواضع چالش برانگيز رئيس جمهور محترم محسوب مي شوند.

گروه دوم؛ تکنوکرات هاي متاثر از حاکميت

گروه دوم جريان نزديک به طيف فکري جناب ظريف و تيم مذاکره کننده است. تيم مذاکره کننده اگرچه از حيث فکري جزو تکنوکرات ها محسوب مي شوند و ممکن است در برخي مواضع به گروه اول نزديک باشند اما در برآيند و کليات تفاوت اساسي با گروه اول دارند. برخي معتقدند اين گروه، جريان تعديل شده گروه قبلي هستند و برخي ديگر معتقدند که اين دسته نيز همان نگاه گروه اول را دارند اما به دليل ماموريت شان، در چارچوب ملاحظات اصلي و راهبردهاي کلان نظام حرکت مي کنند. ترکيب اين دو نگاه نيز درست است. يعني اينکه اين جريان هم نگاه تعديل شده نسبت به جريان اول دارد و هم اينکه متعهد به رعايت بازي در ماموريت موضوعه است.

اثر سياسي گروه دوم:

اثر رفتار سياسي گروه دوم را بايد در فرآيند و نتيجه مذاکرات ديد و در همان نقطه بايد مورد نقد و بررسي قرار بگيرد.

گروه سوم؛ منتقدان سياسي دولت

گروه سوم منتقدان سياسي دولت هستند و نه منتقدان هسته اي. اين جريان، به هر دليل اين دولت را مناسب براي تصدي و اداره کشور نمي دانند و معتقدند که موفقيت اين دولت به مثابه قدرت گرفتن و تداوم آن در مجلس دهم و دولت دوازدهم است و اين به مصلحت نظام نيست. اين جريان که خلوص نيت نيز ممکن است داشته باشد، نقد سياست هسته اي را يکي از ابزار تضعيف اين دولت مي داند و اگر هسته اي نباشد مسائل ديگري را براي تضعيف اين دولت به کار مي گيرد. اين جريان از ابتداي مذاکرات هسته اي، خروجي اين مذاکرات و رفتار ديپلماتيک هسته اي را "خاک فروشي" و "عزت فروشي" تلقي مي کرد. تعابيري چون "ترکمنچاي هسته اي" و "جام زهر دوم" در ادبيات همين جريان به کار گرفته شد. البته بعد از تذکر هاي صريح رهبري، ظاهر سخنان خود را تغيير دادند و اخيرا کمي نيز گوشه گير شدند. اما همچنان "دلواپس اند".

اثر سياسي گروه سوم:

اثر رفتار سياسي گروه سوم قابل ملاحظه است. علت اول اين است که در نقد خود، تفاوتي بين گروه اول و دوم قائل نمي شوند و اين باعث مي شود هزينه سياسي گروه اول را گروه دوم بدهد که در نهايت بر اصل مذاکرات تاثير خواهد داشت. از طرفي نتيجه رفتاري گروه سوم اين است که در داخل و خارج کشور، تلقي حاکميت دوگانه در مسئله هسته اي ايجاد شود. روشن است که در مسئله حساس هسته اي بايد اجماع لازم در بدنه حاکميتي وجود داشته باشد. نقد بي امان و تند گروه سوم به تيم مذاکره کننده، ممکن است اين تصور را ايجاد کند که ميان دولت و رهبري انشقاق جدي وجود دارد حال آنکه اساسا چنين چيزي وجود ندارد و هيچ عقل سليمي نيز نمي پذيرد که چنين دوگانه اي تشکيل شود. بي شک تيم مذاکره کننده رفتار قابل نقد دارد اما بدون ترديد در اصول همان سياست کلي نظام را دنبال مي کند.

گروه چهارم؛ منتقدان هسته اي دولت

اين جريان نيز از منتقدان اين دولت هستند که تفاوت اساسي با گروه سوم دارند. گروه چهارم موفقيت اين دولت را موفقيت نظام مي داند و معتقد است اين دولت را بايد مورد حمايت قرار داد. خاصه اينکه در حوزه مسائل هسته اي اصل بر حمايت است و نقد نيز بايد رنگ دلسوزانه و خيرخواهانه داشته باشد.

اين جريان حوزه نقد خود را دو بخش مي بيند. يکي گرايش و ايدئولوژي مذاکره کنندگان و ديگري رفتار ديپلماتيک آنها. در بخش اول معتقدند بين گروه اول و گروه دوم قرابت هاي زيادي وجود دارد هرچند معدود اختلافات نيز جدي است و در مجموع از اين حيث باور اين دوگروه به غرب بايد مورد نقد و مداقه اساسي قرار گيرد. اما در بخش رفتار ديپلماتيک که مربوط به گروه دوم مي شود، اعتقاد دارند که مسئله مذاکرات، فراتر از يک جريان فکري و سياسي و حتي دولت است بلکه کل نظام در موضوع مذاکرات دخالت دارند و تاوقتي که اين گروه مذاکره کننده ماموريت ملي دارد و مورد تاييد نظام است، قابل اعتماد است و بايد مورد حمايت جدي قرار گيرد.

اثر سياسي گروه چهارم:

گروه چهارم در اين سبک رفتاري، مدل نقد اين دولت و تيم هسته اي را تنظيم و متعادل مي سازد. هرچند اين جريان صداي بلندي ندارد و در بسياري از موارد به دليل نداشتن برنامه روشن، رفتار زيگزاگي غير قابل دفاع دارد. اما در هر صورت در ميان مدت در جايگاهي غير گروه سوم قرار خواهد گرفت.

و اما نسبت رهبري با اين" 4 گروه سياسي-هسته اي" چيست و چگونه مسئله را مديريت مي کنند؟

رهبري و گروه اول؛

گروه اول در حال حاضر جزو تيم اصلي مشاوران رئيس جمهور محترم محسوب مي شوند و جناب رئيس جمهور در مواردي که تحت تاثير اين تيم مشاوره قرار گرفتند، مواضع چالش برانگيز داشته اند. به نظر مي رسد مي توان اشاره رهبري به اصل روشن «غيرت» را بيش از ديگران به اين گروه اختصاص داد. رهبري در مورد اين جريان فکري و پايگاه مختصر اجتماعي آن ها به اصل روشن " غيرت" اشاره کرده اند. غيرت مسئله فرا هسته اي و فرا سياسي است. غيرت در درون فطرت آدم هاست. افراد با هر جريان سياسي حاضر نيستند "غيرت و عزت شان" زير سوال رود. رهبري با طرح مسئله غيرت، "اجتماعي سازي اين تفکر" را بي اثر کردند.

رهبري و گروه دوم؛

اما درباره مديريت گروه دوم مي توان اين طور تحليل کرد که در قبال اين گروه 2 سياست وجود دارد. سياست اول به صورت طبيعي توصيه ها و راهبردهاي غيرعلني ايشان به تيم مذاکره کننده است. علنا نيز راهبرد حمايت مشروط را پي گيري کرده اند.

سياست رهبري در قبال تيم مذاکره کننده، به طور مشخص حمايت قاطع و در عين حال نقد هاي کارکردي و رفتاري است. حمايت ايشان، پروژه حاکميت دوگانه را بي اثر کرد و نقد نيز باعث شد راه نقد مدبرانه و دلسوزانه باز بماند.

از طرفي اتخاذ اين ترکيب دو وجهي، يک پيام روشن براي داخلي ها و خارجي ها داشت و اينکه مواضع مردم و نظام آن چيزي نيست که صرفاً در پاي ميز مذاکره مطرح مي شود. در مذاکرات طبيعي است که اصول ديپلماتيک بايد رعايت شود اما مطالبات مردم و رهبري فراتر از اين مذاکرات است. اين همان راه منطقي و عقلايي است که اتفاقاً طرف غربي نيز در تقسيم کاري برنامه ريزي شده يا نشده، بين دولت آمريکا و مجلس سنا و رژيم صهيونيستي دنبال کرده است.

رهبري و گروه سوم و چهارم؛

دراين باره بايد گفت رهبري در حمايت قاطع از تيم هسته اي و تلاش آن ها، مدل تهاجمي گروه سوم را تغيير و تعديل کردند. از سويي با نقد به هنگام در کنار حمايت ها، مدل مدنظر خود در نقد دلسوزانه را هماره با رعايت عزت و مصلحت تبيين داشتند.در مدل نقد رهبري چند ملاحظه اساسي وجود دارد.

يکم: اين تيم مورد حمايت نظام است و همان سياست هاي نظام را دنبال مي کند و زير سوال بردن کلي آنها، زير سوال بردن سياست کلي نظام است.

دوم: در نقد اين دولت لازم نمي بينند از اخبار محرمانه هسته اي استفاده کنند. از سوي ديگر نقد ايشان با تاکيد بر فهم و توقع مردم و ادبيات عامه فهم است. به طور نمونه رهبري در نقد مسئله مذاکرات دومرحله اي، رويکرد دولت که چندين بار از سوي مسئولان داخلي و خارجي علني شده بود را مورد نقد قرار دادند. نکته مهم اين است که در اين نقد نيز به اصل بديهي توجه به سابقه بدعهدي غربي ها اشاره کردند و اينکه مردم به قول اين دولت باور ندارند. اين سبک نقد تکيه بر باور و فهم و ادبيات مردمي دارد.

سوم: مواجهه رهبري با مسئله هسته اي يک نکته بسيار آموزنده براي جريان منتقد دارد و آن اينکه در برخورد با موضوع هسته اي نبايد فقط به تحليل هسته اي اکتفا کرد. امروز مسئله هسته اي کشور، تنها يک مسئله فني نيست. بايد موضوع هسته اي را اجتماعي و سياسي و حتي فرهنگي ديد.

توجه همه جانبه و چند بعدي به مسئله هسته اي است که مي تواند تحليل جامع ايجاد کند. اگر رفتار ديپلماتيک و هسته اي نظام، تنها از حيث فني مورد توجه قرار گيرد بد فهمي ايجاد مي کند و نتيجه آن آدرس غلط دادن به مردم است.


پربیننده ترین ها
آخرین اخبار