جشنواره سی و سوم؛ جشنواره متوسط ها
جشنواره سی و سوم از راه رسیدو به انتهای خودنزدیک شدودوباره بازار حرف و حدیث و گمانه زنیها درسینمای ایران را رونق بخشید.حال درآخرین روزهای جشنواره سی وسوم شایدبتوان نگاه واقع بینانه تری به اوضاع جشنواره امسال داشت؛ نگاهی فراترازبدبینیهای جاری همیشگی وسفیدنماییهای دولتی.جشنواره فیلم فجر مهم ترین رویدادسینمایی کشور است؛جشنوارهای که میتوان آن را ویترین سینمای ایران دانست ودرسالهای اخیر پیشوندبینالمللی را نیز روی نام خودحمل میکرده است.بخشی که امسال با تاخیرچندماهه برگزارخواهد شدو تمرکزامسال جشنواره بیش ازپیش برروی سینمای ایران خواهد بود.
پیش در آمد
وضعیت جشنواره امسال حکایت فیلم «اینجابدون من»بهرام توکلی است،وقتی مادرویرانگرخانواده(فاطمه معتمدآریا)ازمتوسط بودن دفاع میکندودرپاسخ به پسرش (صابر ابر) میگوید،متوسط بودن خوب است(نقل به مضمون)،وحال گویا مسئولان جشنواره تمام تلاش خود رابرای برگزاری جشنواره ای متوسط وبدون حاشیه انجام داده اند.مسئولان فرهنگی دولت یازدهم اتفاقات سال گذشته وجشنواره سی ودوم را به خوبی به یادداشته اندوهمچنان باحاشیههای آن دست وپنجه نرم میکنندوامسال گویاتمام سعی خودراکردهاند که از این موضوع اجتناب ورزند.درحالی که در 7ماه آغاز سال سینمای ایران دوران آرامی را پشت سر میگذاشت(کل بحث آرام بودن سینمای ایران درمقیاس مقایسه باسینمای ایران در سالهای قبل معنی داردوگرنه کیست نداند سینمای ایران بدون اماواگرهایش اصلا بیمزه میشود)،ناگهان با بحث اکران فیلمهای پرحاشیه کل آرامش پیش از توفان سینما بربادمیرود. رکوردکوتاه ترین زمان اکران با تنها دوروز روی پردهبودن فیلم خانه پدری شکسته میشودو فیلمهای قصه هاوعصبانی نیستم و آشغالهای دوست داشتنی همچنان تکلیف اکرانشان مشخص نیست ودر این شرایط مسئولان جشنواره متوسط ترین جشنواره فیلم یک دهه اخیر رابرگزارمی کنند.
سکانس اول
ازهمان زمان که اولین بارقطاری روی پرده نقرهای به سمت تماشاگران نشسته درسالنش حرکت کردوتماشاچیانش راوحشت زده کرد تاکنون سینماجادوی بزرگ زمان خود بوده است.سینما افسونگری است که مخاطبش را میتوانددرخودحل کندوعجیب نیست که در این میان بازیگران و عوامل سینمادر رده بندی محبوب ترینهای مجلات ونشریات قرار میگیرند.اماحکایت امسال جشنواره فیلم فجرواتفاقات آن حکایت غریبی بود.برج میلاد و سالن همایشهای آن در حالی میزبان اهالی رسانه، مطبوعات ومنتقدان و عوامل فیلم هابود که امسال به کرات شاهدحضور دوستداران سینمای ایران داخل سالن بودیم.سینمای رسانه این باربیش از آنکه در اختیار اهالی رسانه و مطبوعات باشد به تصرف دارندگان کارتهای ویژه ومهمان موقت درآمده بودواهالی مطبوعات یادگرفتند از صدای شنیدن کودکان این دارندگان محترم کارتها درسالن نمایش و ابراز احساسات هیجان زده آنان تعجب نکنندو امیدوار باشند سال آینده به اهالی رسانه اجازه حضوردرسینمایی که به نام مطبوعات و منتقدان است داده شود.
سکانس دوم
نشستهای خبری شاید از معدود مکان هایی بودکه وقتی واردآن میشدی میدانستی دیگرقطعافقط اهالی مطبوعات، رسانه و منتقدان را در آن خواهی دید(البته که استثنا همیشه وجود دارد)،اما اتفاق عجیب امسال حضور کارگردانانی بود که اصلا حوصله بودن درنشست را نداشتند.اگرسال قبل کارگردانانی چون مهرجویی و کیمیایی اصلا در نشست خبری حاضر نشدندوکیومرث پوراحمد بعد از آنکه آماج حملات ونقدها قرارگرفت سعی کردپاسخ قانع کننده به منتقدانش بدهدامسال تعدادی از کارگردانان ترجیح میدادندتنها حرف بزنند و اصلا توجهی به سوالات نداشته باشند یا اینکه چنان تنها کارگردان زن حاضر در جشنواره در بخش سودای سیمرغ(نیکی کریمی)درمقابل سوالاتی که نقدی به بازیگران یا عوامل یا کارش وارد میکرد سخن مجری ر ا قطع کند و تمام قد از خودش و کارش دفاع کند. هر چند همه نظرات فیلم آخر نیکی کریمی رابسیارضعیف تر ازفیلمهای قبلیاش میدانستنداما این کارگردان دردفاع ازفیلمش کم نگذاشت.این اتفاق تقریبابارهادرمواردمختلف تکرارشدوشاید ازمعدود کارگردانان جوان که خوب شنیدوپاسخ درست دادبتوان ازبهرام توکلی نام برد.
سکانس سوم
جشنواره وبرگزاری آن فوایدی هم دارد.دیدار دوباره کلی از اهالی مطبوعات کنارهم از آن فواید است اماشاید مهم ترش این باشد که برعکس همیشه که اهالی مطبوعات در تلاش برای حرف زدن با بازیگران وکارگردانان وعوامل فیلمها هستند،این بار این عوامل هستندکه بی منت از فیلم هایشان حرف میزنند. بعضی از آنها حرفهای شنیدنی هم دارند. سراغ این کارگردانان و بازیگران که میرفتی از جشنواره و فیلمهایشان میگفتند تا گلههای گاه و بیگاه که داشتند.
بهرام توکلی که فیلمش،من دیه گو مارادونا هستم، کاندیدای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی در جشنواره است درباره اثرش گفت:«من وگروه کار مان را انجام دادیم،امیدوارم فیلم موردتوجه مردم ومنتقدین قرار بگیرد.درست همزمان با ساخت«آسمان زرد کم عمق»این فیلمنامه را درذهنم داشتم امابرای ساخت این فیلم درآن زمان شرایط مهیا نبود.فیلمنامه را چندسالی است که نوشته ام درمسیر این کار،هم فرم و هم فضای جدیدی وجود دارد.»
لیلا زارع، بازیگرفیلم شیفت شب،که نامش درکاندیداهای بهترین بازیگرزن نقش اول بخش سودای سیمرغ دیده میشودهم درباره شخصیتش درفیلمنامه گفت:ناهید زن خانه داری است که زندگیاش دچار بحران میشود و او قصد دارد زندگیاش را از این بحران خارج کند.وقتی از او برای دلایل پیوستنش به این فیلم سوال کردیم، گفت:من قبلا در کنارخانم کریمی بازی کرده بودم وفیلمهایی را هم که خانم کریمی کارگردانی کرده بود دوست داشتم. بنابر این پیشنهاد بازی در فیلم ایشان را فرصت مغتنمی شمردم.لیلا زارع را میتوان از خوشبینها به جشنواره دانست او در پاسخ به سوال «قانون» در رابطه با اوضاع جشنواره هم گفت:فیلمهایی که درجشنواره امسال دیده ام متفاوت از سالهای گذشته بودو اغلب تماشاچیانی که از سالنهای سینما بیرون میآینداز وقتی که برای دیدن فیلم گذاشته اند،راضی به نظرمی رسند.وی با اشاره به تغییر امیدوارانه فضای فیلمسازی در کشور اظهار کرد: احساس میکنم فضای فیلمسازی در کشور متحول شده و میتوان بوی تغییر و بهبود را از اوضاع سینمای ایران شنید.حضور پرتعداد فیلمسازان جوان ونوآور درجشنواره امسال، دلیلی بر همین امیدواری و خوشبینی است.تفاوتی که جشنواره فیلم فجر با جشنوارههای دیگر در منطقه دارد شایداین باشد که جشنواره فیلم فجر بیشتر یک جشنواره داخلی محسوب میشوددرحالی که در جشنوارههای فیلم کشورهای منطقه فیلمسازان از همه جای دنیا از جمله ایران شرکت میکنند.وی افزود:امیدوارم جدا شدن بخش بین الملل جشنواره از بخش داخلی باعث پررونق تر شدن این بخش در سالهای آینده شود و با توجه به جایگاهی که ایران در فیلمسازی داردبتوانیم در آینده میزبان آثار سینمای بین الملل در ایران باشیم.
هایده صفی یاری که با تدوین فیلمهای دوران عاشقی، پدر آن دیگری و شیفت شب پرکارترین تدوینگر جشنواره امسال بود و کاندیدای بهترین تدوین برای فیلم دوران عاشقی شده است، درباره حضور پررنگ زنان فیلمساز در جشنواره گفت: این روند را رو به رشد میدانم اما واقعیت این است که چندان معتقد به تفکیک و دسته بندی جنسیتی بین فیلمسازان و کارگردان نیستم اما دوست دارم که زنان در تمام عرصهها سینمایی بدرخشند.این تدوینگر باسابقه سینما عنوان کرد: البته به دلیل اینکه در برخی موضوعات مثل قصه فیلم «شیفت شب» زنان بهتر میتوانند حس و درک موضوع را منتقل کنند، اغلب از من میخواهند که کار تدوین کار را انجام دهم. صفی یاری ادامه داد:به عنوان نمونه وقتی تدوین فیلم «بوسیدن روی ماه » را به من پیشنهاد دادند، کارگردان و تهیه کننده معتقد بودند که این فیلم زنانه است و من بهتر میتوانستم احساس و نگاه شخصیتهای این فیلم را درک کنم.وی درباره معیار خود برای انتخاب تدوین فیلمها نیز گفت: سعی میکنم با فیلمنامه ارتباط برقرار کنم و فیلمنامه را دوست داشته باشم .در واقع به خاطر نزدیکی ام به فیلمنامه کار را قبول کنم.صفی یاری اضافه کرد:البته گاهی ممکن است این احساسم اشتباه کند و گاهی هم ممکن است انتخابم صحیح باشد.البته هر سه فیلمی که در جشنواره دارم دارای قصه خوب و درستی هستند.
صفی یزدانیان کارگردان فیلم سینمایی«در دنیای تو ساعت چند است؟»که با استقبال حاضران و منتقدان مواجه شد و در بخش هنرو تجربه کاندیدای بهترین فیلم شده است نیز در رابطه با کارگردانی و فیلمش گفت:کارگردان پر ایدهای نیستم و همیشه دوست داشتم که ایده «در دنیای تو ساعت چند است؟» را به فیلم تبدیل کنم.یزدانیان گفت: چند سال است که ساختن این ایده را در سر دارم اما باید زمان میگذشت و بزرگتر میشدم تا بتوانم با پختگی کامل این فیلم را بسازم.وی درباره ایده اولیه فیلمنامه «در دنیای تو ساعت چند است؟» بیان کرد: همیشه دوست داشتم که این ایده را به فیلم تبدیل کنم. چند سالی طول کشید تا اینکه علی مصفا به عنوان تهیهکننده، سرمایهگذاران احتمالی را تشویق کرد این فیلم را تولید کنیم.نویسنده فیلم سینمایی «سیمای زنی در دوردست»اظهار داشت:از خلال حرفها،نظرها و ایدههای علی مصفا و لیلا حاتمی و تعبیری که از فیلمنامه داشتند،تغییراتی را در فیلمنامه ایجاد میکردم.شخصا عناصر این فیلم را نوستالژیک نمی دانم بلکه عناصر فیلم موضوعات دیگری از جمله دلتنگی و عدم تطابق ساعتهاست.وی در پاسخ به این سوال که چرا فیلم دو پاره است، توضیح داد: به نظرخودم، فیلم سه پاره است.درسکانس آخر سه دوره زمانی را با دوربین نشان میدهیم و پاره پاره بودن داستان در این سکانس یک جا جمع و به هم نزدیک میشوند.کارگردان فیلم سینمایی «در دنیای تو ساعت چند است؟» در مورد ایده موسیقی این فیلم نیز بیان کرد: چون تم فیلم نگاه ایرانی به غرب است؛ طبعا در موسیقی هم باید این دوگانگی دیده میشد.
امیرحسین آرمان که امسال با دو فیلم در جشنواره حضور داشت نیز وقتی در رابطه با دلیل پرکاریاش در سالهای اخیر و فیلمسازانی که اخیرا با آنان کار کرده است از وی پرسیدیم،گفت:فیلمسازی و نتیجه کارگردانی معیار تفاوت کار فیلمسازان است و هر فیلمساز سبک و روش خاص خود را دارد.بازیگر فیلم داره صبح میشه با اشاره به اینکه جشنواره سی و سوم فیلم فجرجشنواره خوب وبدون حاشیهای است، اظهار کرد:جشنواره سی و سوم فیلم فجر نسبت به سالهای گذشته بسیار آرام درحال برگزاری است وحس خوبی به مامی دهد؛سالهای گذشته حاشیههای بسیاری وجود داشت که این حاشیه هابه روندبهبودجشنواره کمک نمی کردوخوشحالم از اینکه جشنواره امسال جشنواره بی حاشیهای است.آرمان در توضیح اینکه دو فیلمی که درجشنواره دارد چه تفاوت و چه ویژگی دارند، بیان کرد:شخصیتی که من درفیلم شیفت شب بازی کردم کاملا بانقشی که درفیلم«داره صبح میشه»یلدا جبلی ایفا کردم ، متفاوت است.درواقع میتوانم نقطه اشتراک هردو این فیلمها راکارگردانی کارتوسط دوکارگردان زن عنوان کنم اما ازنظرویژگی نقش هردوکاملا ازهم متفاوت هستند.
ابوالحسن داودی که بافیلم رخ دیوانه درجشنواره حاضر بودوفیلمش در 10 رشته نامزددریافت سیمرغ بلورین شده است بااشاره به استقبال ازفیلمش گفت:خوشحالم که فیلم ماتا این حدعلاقهمند پیدا کرده است.این فیلم از مسائل روز جامعه نشأت میگیردوحاصل ۶ سال استراحت اجباری است که باعث شدبرای ساختن فیلم وقت زیادی بگذارم.
سکانس چهارم
گروهی معتقدهستندهیات انتخاب بابت کنارگذاشتن تعدادی از فیلمها باید عذرخواهی کنداما سوال اینجاست که کجای دنیااصلاهیات انتخاب توضیحی راجع به انتخاب فیلم هایش ارائه میدهدکه حالا عذرخواهی کندوسوال مهم تر این است که در کدام جشنواره این مقدار از اعتراض نثار هیات انتخاب میشود؟ این سوال نه ازمعترضان که از مسئولان فرهنگی باید پرسیده شود که درتمام سالهای گذشته با انتخابهای بسا نادرست خودباعث به وجود آمدن موجی از ناامیدی و عدم اطمینان به انتخابهای خود شدند.
سکانس پنجم
قطار جشنواره به ایستگاه آخر خود نزدیک میشود.ایستگاهی که در آن سه فیلم رخ دیوانه ، من دیه گو مارادونا هستم ودوران عاشقی هر کدام با نامزدی در 10 رشته مختلف پیشتاز هستند اما همه این تلاشها نمیتواند فقدان وجود نام هایی که سالهاست سینمای ایران در انتظار آنان است را پرکند. جشنواره امسال را باید جشنواره سینماگران جوان دانست. تعداد بالای فیلم اولیها و همچنین کارگردانانی با تجربه فیلمسازی کمتر از انگشتان یک دست امسال فرمان جشنواره را در دست خود داشتند.فیلمهای آپارتمانی کمتر شده بود و بخشی از فیلمها نه در تهران که در مناطق دیگری از ایران تولید شده بود که میتوان هر دوي این اتفاقات را اتفاقات مهمی دانست.
سکانس ششم
سینما را میتوان در کنار فوتبال تعریف کرد و گفت باید سرگرم کننده باشد یا در کنار هنرهای تجسمی و شاهکارهای ادبیات گذاشت و گفت باید ارزشمند و فاخر باشد. این سلیقه ماست که تعیین میکند کدام نوع از سینما را دوست داشته باشیم اما حداقل این است که به کارگردانها اجازه بدهیم بر اساس معیارها و سلایق خود فیلم بسازند. جشنواره امسال در کنار کم و کاست هایش جشنواره کارگردانان بود. کارگردانان بیشتر جواني که فیلمهای خودشان را ساخته بودند و این ارزشمند بود.
سکانس هفتم
جشنواره،جشن واره است،جنگ نیست.قرارنیست برنده هادر«کلوزون»درمقابل هم حاضرشوند. ای کاش روزی بالاخره به سینمای مادرمیان این جدال خوش بگذرد.
منبع: روزنامه قانون
گزارش خطا
نظر شما
پربحث ترین عناوین
آخرین اخبار