کاپیتان نکونام؛ پادشاه اعداد فوتبال ایران
دوم شهریور ١٣٨٠، ١٢٠هزار تماشاگر ایرانی منتظر شروع یک نبرد انتقامی مقابل عربستان بودند. همه انتظار تماشای حامد کاویانپور، ستاره آن روزهای پرسپولیس را در خط هافبک تیمملی میکشیدند اما بلاژویچ به جای کاویانپور، پدیده ٢١ساله پاس را به زمین فرستاد. تماشاگران عصبانی و کمطاقت، از همان دقیقه یک نکونام جوان را هو کردند. شاید آن روزها کسی فکرش را هم نمیکرد این بازیکن به ظاهر ساده و خشک، ١٣سال بعد صاحب رکورد بیشترین بازی در تیمملی شود. نکونام بعد از «چیرو»، اعتماد برانکو، قلعهنویی، دایی، قطبی و کیروش را هم جلب کرد و روز جمعه برای صدوچهلونهمینبار برای تیمملی ایران به میدان رفت. هر چند باخت در ضربات پنالتی مقابل عراق باعث شد صدوپنجاهمین بازی ملی او تا زمان نامعلومی عقب بیفتد. به هر حال، او همین حالا هم در کنار دایی صاحب بیشترین تعداد بازی در تیمملی ایران است. رکوردی ویژه برای بازیکنی که از همان جوانی یاد گرفت گوشهایش را مقابل صدای تماشاگران همیشه عصبانی عایق کند.
مرد رکوردها
جواد نکونام هم مثل علی دایی، مرد همیشه حاضر تیمملی است. او حتی در بازی با تیمهایی مثل پاناما و لائوس هم در ترکیب تیمملی قرار میگرفت. بهطور مثال سال ٢٠٠٤ ایران با مربیگری برانکو در مسابقات مقدماتی جام جهانی، جام ملتهای آسیا، مسابقات غرب آسیا و بازیهای دوستانه به میدان رفت. ملیپوشان ایران در این سال درمجموع ١٨بازی انجام دادند که نکونام در تمام این مسابقات حضور داشت. جانشین کمحاشیه کریم باقری، حتی یک بازی دوستانه را هم از دست نداد. نکونام بعد از رفتن به اروپا هم برای تمام بازیهای رسمی و دوستانه تیمملی خودش را به تهران میرساند و فقط در بازیهایی که خارج از تاریخ رسمی فیفا برگزار میشد حاضر نبود. او حالا در ٣٤سالگی و سهسال زودتر از علی دایی توانسته به رکورد ١٤٩ بازی ملی برسد و فقط با زدن یک گل دیگر، میتوانست جای علی کریمی در رده سوم بیشترین گلهای ملی را هم بگیرد.
آقای ثبات
نکونام بعد از حضور هشتساله در پاس پیش از جامجهانی ٢٠٠٦ به فوتبال امارات رفت. نکو در جامجهانی هم یکی از بازیکنان ثابت تیمملی بود اما بهخاطر گرفتن دو کارت زرد در بازی با مکزیک و پرتغال، بازی سوم با آنگولا را از دست داد و فقط با ١٨٠دقیقه حضور از جام جهانی خداحافظی کرد. همین ١٨٠دقیقه برای رسیدن نکونام به اروپا کافی بود. در آن مقطع، کسی نمیدانست چه خصوصیتی در بازی نکونام توجه مسوولان اوساسونا را جلب کرده اما هر چه بود، آنها هنوز از انتخابشان پشیمان نشدهاند. نکونام ششسال در لالیگا برای اوساسونا بازی کرد و بهجز مصدومیت سنگین فصل ٢٠٠٨-٢٠٠٧، همیشه بازیکن ثابت این تیم بود. او امسال هم بعد از دو سال دوری به اوساسونا برگشت تا برای صعود دوباره به لالیگا به دوستان سابقش کمک کند. در بین سالهای ٢٠٠٦ تا ٢٠١٢، نکونام چندبار فرصت پیدا کرد در تیمهایی بزرگتر از اوساسونا به میدان برود اما ترجیح داد به جای حضوری کوتاه در یک تیم بزرگ، جایگاه محکمش در پامپلونا را حفظ کند.
گلهای طلایی
پنالتیزن اول تیمملی ایران، در اوساسونا هم خیلیزود پنالتیزن اول تیمش شد و گلهای مهمی در جریان بازی یا از روی نقطه پنالتی برای تیمش زد. نکونام در سال ٢٠٠٩ با هشت گل و در سال ٢٠١١ با شش گل، دومین گلزن برتر اوساسونا بود. او در همان سال اول حضور در پامپلونا یکی از مهمترین گلهای تاریخ این باشگاه را زد. اوساسونا در مرحله یکشانزدهم نهایی جام یوفا رودرروی بوردو فرانسه قرار گرفت. بازی رفت در فرانسه بدون گل تمام شد و بازی برگشت به میزبانی اوساسونا هم با همین نتیجه به پایان رسید. در دقیقه ١٢٠ وقتهای اضافی، نکونام با ضربه سر گل صعود تیمش را زد تا اوساسونا برای اولینبار در تاریخ این باشگاه حضور بین ١٦ تیم پایانی جام یوفا را تجربه کند. آنها در آن سال تا نیمهنهایی جام یوفا جلو رفتند و به سویا باختند. دو سال بعد نکونام در سانتیاگو برنابئو مهمترین گل دوران ورزشی خود را به رئال مادرید زد. رئال با مربیگری خوانده راموس، میزبان اوساسونا بود و نکونام در دقیقه بیستم بازی از روی سر فابیو کاناوارو گل اول را وارد دروازه کاسیاس کرد. هر چند تیم او در ادامه مسابقه سه گل خورد و ٣-١ باخت.
رویای ناکام
از جام جهانی ٢٠٠٦ تا امروز، نکونام فقط یکسالونیم در ایران بازی کرده است. دوران کوتاهی که میتوان گفت ضعیفترین مقطع بازیگری او در این سالها بود. کاپیتان تیمملی که به گفته خودش از کودکی طرفدار استقلال بوده، ابتدای دوره دوازدهم لیگ برتر و بعد از اختلاف با اوساسونا بر سر کمکردن دستمزدش به استقلال پیوست. قرارداد نجومی نکونام و آبیپوشان حاشیههای زیادی بههمراه داشت و شایعات زیادی درباره او به وجود آورد. نکو که در اوساسونا سالهایی بدون جام اما موفق را سپری کرده بود با استقلال قهرمان لیگ برتر شد اما هیچوقت نتوانست به بازیکن محبوبی روی سکوهای این تیم تبدیل شود. نمایش ضعیف در بازیهای ابتدایی، ماجرای بازوبند کاپیتانی، دستمزد بالا، تمدید قرارداد دیرهنگام و در نهایت اختلافات تند با امیر قلعهنویی باعث شد او بعد از یک کارنامه کوتاه و ناموفق در استقلال، به کویت برود و از آنجا به پامپلونا برگردد.
شایعه!
بزرگترین وجه تشابه دایی و نکونام علاوه بر تعداد بازی ملی، شایعاتی است که در مورد آنها وجود دارد. در سال ٢٠٠٠، گفته میشد دایی به هر شکلی شده مقدمات حذف عابدزاده از تیمملی را فراهم کرده تا به رویایی قدیمیاش یعنی بازوبند کاپیتانی تیمملی برسد. همین شایعه، از سال ٢٠٠٩ علیه نکونام شکل گرفت؛ زمانی که او با وجود سابقه کمتر بهدلیل اخراج علی کریمی از تیمملی بازوبند کاپیتانی را بست. در جام جهانی ٢٠٠٦ گفته میشد علی دایی در فهرست تیمملی دخالت داشته و بازیکنانی مثل ایمان مبعلی را خط زده است. پیش از جام جهانی ٢٠١٤ این شایعات درباره خطخوردن پیام صادقیان و محمدرضا خلعتبری وجود داشت. صحبتهای مهدی رحمتی بعد از خداحافظی و سپس کنار گذاشتهشدن از تیمملی اتهامات علیه نکونام را جدیتر کرد. رحمتی در لفافه، فردی که به زبان «اسپانیایی» مسلط است را عامل جداییاش از تیمملی دانسته بود. اتهاماتی که شاید هیچوقت حقیقت یا شایعهبودن آنها ثابت نشود.
حمایت دایی
در بازی دوستانه ایران و عراق پیش از جام ملتهای آسیا، نکونام در دقایق پایانی مسابقه به میدان رفت. حضوری کوتاه که به نظر میرسید دلیل آن، تلاش برای رسیدن به رکورد بیشترین تعداد بازی ملی است. پس از این مسابقه علی دایی در پیامی نزدیکشدن نکونام به رکورد بیشترین بازی ملی را تبریک گفت و برای ملیپوشان ایران آرزوی موفقیت کرد:
«آقا جواد، کاپیتان محترم تیمملی، تلاشهایت را ارج مینهم و از اینکه بهزودی عنوان بیشترین بازی ملی در تیم کشورمان نصیب تو میشود از صمیم قلب خوشحالم و به تو تبریک میگویم. ورای این رکورد داخلی آرزویم شکست رکورد بهترین گلزن ملی دنیا توسط یک ایرانی است که انشاءالله این رکورد در دست یک ایرانی باقی بماند. میدانم کارلوس کیروش از تدارکات تیم دلخور است و آنگونه که شایسته تیمملی بود، این تیم تجهیز و آماده نشد؛ اما با شناختی که از این مربی بزرگ و تو و همبازیانت دارم میدانم در عرصه جام ملتها افتخارآفرینی خواهید کرد و نشان میدهید با وجود همه مشکلات، میتوان فعل خواستن را صرف کرد. به عنوان یک هوادار تیمملی در لحظهلحظه بازیهایتان خود را کنارتان میبینم و برای موفقیت این تیم دعا میکنم. انشاءالله برای دیدار فینال در استرالیا خواهم بود تا از نزدیک جام را در دستان کاپیتان تیمملی کشورم و سایر ملیپوشان ببینم. به کاستیها و برخی اظهارات مغرضانه توجه نکن. تردیدی ندارم که تو و همبازیانت به همراه کیروش و کادرش، شایسته بهترینها هستند؛ به امید سربلندی ایران و ایرانی.»
پیام تشکر
جواد نکونام که همیشه رابطه نزدیکی با علی دایی داشته، در پیامی از حمایت دایی قدردانی کرد. نکونام در سال ٢٠٠٩ و دوران مربیگری دایی به کاپیتان اول تیمملی تبدیل شد. نکونام در این نامه نوشت با ٢٠٠ بازی ملی هم علی دایی نخواهد شد:
علی آقا، اسطوره فوتبال ایران
امروز بسیار خرسندم بازوبندی را بر روی بازو بستهام که در گذشته اسطورهای چون تو به بازو بسته بود. امروز مثل تمام روزهای گذشته و مثل دورانی که در کنار هم بودیم، احساس میکنم یکدل هستیم و هر دو هیچ دغدغهای جز سربلندی و خوشحالی ایران و ایرانی نداریم. شما هیچگاه برای رکوردزنی به زمین نرفتید. وقتی با سرشکسته و بانداژشده، تنها برای پرچم ایران به زمین رفتید، عشق به وطن را اثبات کردید. علی دایی هیچگاه با رکوردها اسطوره نشد، چه بسا رکورداران دیگری هم بودند که به اندازه شما در ذهن مردم باقی نماندند. نیاز به هیچگونه توضیحی نیست که چگونه شما، علی دایی شدید. برای من نیز رکوردشکنی در مقابل موفقیت ایران، کوچکترین اهمیتی ندارد و نیک میدانم، حتی با انجام ٢٠٠ بازی ملی هم، هیچگاه «علی دایی» نمیشوم. به یاد دارم، پس از اولین بازی ملیام، شما کنار من که جوانی ١٨ ساله بودم نشستید و گفتید: «انشاءلله که ٢٠٠ بازی ملی انجام دهی.» همانجا متوجه شدم با چه بازیکن بزرگی همبازی هستم. بزرگ بودن، به اسم یا تعداد بازی نیست، بلکه به داشتن قلب بزرگ و روح بزرگ است که شما آن را دارید. از اینکه توانستم در دوران بازیگریام با شما در یک مستطیل قرار بگیرم، بسیار خرسندم و احساس غرور میکنم. و نیز، از اینکه توانستم شاگرد شما باشم افتخار میکنم. در روزهای سخت من و تیمملی، این پیغام شما بیاندازه حس افتخارآفرینی را برای ایران عزیز در من تقویت کرد. شما با این پیغام واژه «مردبودن» را بار دیگر برای من معنا کردید. در روزهایی که مردانگی و جوانمردی یافت نمیشود، این کار بزرگ شما تمام نامهربانیها را از یاد ما برد. علی دایی باید به خاطر حس وطنپرستیاش الگوی همه باشد. علی دایی با رکورد یا بدون رکورد، با هیچکس قابل قیاس نیست و مانند او در فوتبال ایران نداریم. دعای خیر شما و تمام کسانی که آرزوی موفقیت ایران را دارند، گرهگشای کار ما در استرالیا خواهد بود و همینجا به شما قول میدهم به عنوان فردی که بازوبند مقدس ایران را بر بازو بستهام، جانم را برای وطنم بدهم. انشاءلله موفقیت ما هدیهای بیاندازه کوچک به شما و مردم ایران خواهد بود. افتخار میکنم که این نامه زیبا را برای من نوشتید. بدون شک شما بخشی انکارناپذیر از تاریخ فوتبال ایران و جهانید. با نامهای که نوشتید، به تمام «تیمملی» انرژی دادید. از طرف همه بازیکنان تیمملی قول میدهم که تا آخرین لحظه برای سربلندی ایران بجنگیم و میدانم شما بهتر از من میدانید، هر چقدر برای مردم ایران کار و تلاش کنیم، باز هم کم است. افتخارمان این است که شما از تیمملی حمایت میکنید و دلتان برای فوتبال ایران میسوزد.
به امید دیدار و نیز همکاری دوباره. جواد نکونام، کوچک شما.»
منبع: روزنامه شرق
گزارش خطا
نظر شما
آخرین اخبار