اولین بار آمادگی خود برای کاندیداتوری را به مصلحی اعلام کردم

مطهری: برای جلوگیری از خفقان گاهی "کف گرگی" لازم است‎

کد خبر: ۴۳۲۱۸
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۲
در زمان انتخابات مجلس هشتم آقای مصلحی رئیس ستاد بزرگداشت سالگرد شهادت آیت‌الله مطهری بودند و همکاری داشتیم. من طبعاً اولین بار آمادگی خود برای کاندیداتوری را به ایشان اعلام کردم و آنها خودشان مرا در فهرست قرار دادند.

علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس در پاسخ نامه آقامحمدی به وی، جوابیه‌ای خطاب به نماینده خرم‌آباد ارسال داشته که متن آن در ذیل می‌آید:

جناب آقای ابراهیم آقامحمدی

نماینده محترم خرم‌آباد

با اهداء سلام، در خصوص نامه جناب‌عالی به اینجانب که در خبرگزاری فارس منتشر شد چند نکته قابل ذکر است.

گفته‌اید در گزارش من از ماجرای نطقم، آنجا که رفتار هیاهوکنندگان را که می‌خواستند صدای من به گوش کسی نرسد به رفتار لشکر عمر سعد در روز عاشورا تشبیه کرده‌ام، پس خودم را هم به امام حسین تشبیه کرده‌ام. این برداشت درست نیست زیرا از نظر ادبی و فن بلاغت، در یک تشبیه لازم نیست که از همه جهات میان مشبّه و مشبّه‌به شباهت وجود داشته باشد بلکه شباهت از یک جهت کافی است.

همان طور که فرموده‌اید بنده و جناب‌عالی یک سال در صحن مجلس در کنار هم بوده‌ایم و به دلیل همین مصاحبت، اینجانب شما را فردی صریح و صادق هرچند احساسی یافتم و قلبا به شما علاقه‌مندم اما نمی‌دانم چرا به من نسبت برخورد نخوت‌آلود با دیگران داده‌اید تا آنجا که از نشستن آنها روی صندلی‌ام به دلیل آنکه خودم را بزرگتر و بزرگ‌زاده‌ می‌دانم ناراحت می‌شوم؟! مگر آنکه مزاح‌ها را جدی تلقی کرده باشید که این هم بعید است و شما به شوخ‌طبعی من واقف هستید.

احساس خود من این است که نمایندگان چنین برداشتی از رفتار من ندارند و باطنا نیز بسیاری از نمایندگان را در بسیاری از زمینه‌ها برتر از خود می‌دانم.

گفته‌اید با منطق شما اگر در زمان علی علیه‌السلام بودید با جنگ ایشان با خوارج مخالفت می‌کردید. درست برعکس است. حرف من این بود که امام علی علیه‌السلام خوارج را به عنوان سرسخت‌ترین مخالفان خود تا زمانی که دست به سلاح نبرده بودند تحمل کرد و آنها را از حقوق اجتماعی‌شان محروم نکرد و آنها حق انتقاد و آزادی بیان داشتند اما زمانی که اقدام به قیام مسلحانه کردند پس از یک موعظه مؤثر، آنهایی را که از راه خود برنگشتند قلع و قمع کرد؛ یعنی روش ما نیز باید چنین باشد.

فرموده‌اید با توصیه آقای احمدی‌نژاد در لیست سی‌ نفره تهران قرار گرفتم. این مطلب نیز واقعیت ندارد. در زمان انتخابات مجلس هشتم آقای مصلحی رئیس ستاد بزرگداشت سالگرد شهادت آیت‌الله مطهری بودند و همکاری داشتیم. من طبعاً اولین بار آمادگی خود برای کاندیداتوری را به ایشان اعلام کردم و آنها خودشان مرا در فهرست قرار دادند. به احتمال قوی اگر به دو شاخه دیگر اصول‌گرایان نیز اعلام می‌کردم همین اتفاق می‌افتاد.

علاوه بر این، در انتخابات مجلس نهم در هیچ یک از دو فهرست اصول‌گرایان یعنی جبهه متحد و جبهه پایداری حضور نداشتم و در واقع به صورت مستقل و انفرادی شرکت کردم اگرچه در مدت کوتاه بیست روزه فهرستی از همفکران تحت عنوان «صدای ملت» منتشر کردیم که از نظر امکانات مختلف قابل قیاس با آن دو فهرست نبود و در مجموع رأی قابل قبولی آورد، خودم به خاطر رشد اجتماعی مردم تهران، ری، اسلام‌شهر و شمیرانات جزو نفرات اول شدم که در این حوزه انتخابیه کمتر کسی می‌تواند به صورت مستقل چنین نتیجه‌ای بگیرد، آقای محجوب هم انتخاب شدند و چند نفر نیز تا دور دوم پیش آمدند.

در جای دیگر نامه خود از من انتقاد کرده‌اید که مواضع متناقض داشته‌ام، زمانی از آقایان هاشمی و خاتمی انتقاد کرده‌ام و امروز دفاع می‌کنم. گویی اگر از یک نفر انتقاد کردیم تا آخر عمر و در هر شرایطی باید انتقاد کنیم و اگر از کسی حمایت کردیم همیشه باید حمایت کنیم.

 زمانی که آنها در رأس قوه مجریه بودند طبعا انتقاداتی داشتم و اکنون که مظلوم واقع شده‌اند از آنها دفاع می‌کنم. شما را به کلام امیرالمؤمنین ارجاع می‌دهم که فرمود «اعرف الحق تعرف اهله» حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی. به عبارت دیگر ملاک قضاوت و داوری ما باید حق باشد نه شخصیت‌ها. شخصیت‌ها را باید با حق بسنجیم نه حق را با شخصیت‌ها.

در مذمّت اینجانب فرموده‌اید که حتی یک روز سابقه جبهه ندارد. گرچه به طور کلی این امر برای کسی در شرایط سنی من یک نقص است و کمالی که انسان در میدان جهاد پیدا می‌کند از هیچ راه دیگری پیدا نمی‌کند و اصولا هر کمالی از راه خودش پیدا می‌شود و حدیث نبوی نیز می‌فرماید کسی که جهاد نکرده باشد یا آرزوی جهاد نداشته باشد با شعبه‌ای از نفاق می‌میرد، ولی معتقدم کسی در شرایط کلی من که مسئولیت تدوین آثار به جا مانده از پدری اسلام‌شناس و ایدئولوگ را داشته است – که خوشبختانه از زمان شهادت ایشان تا کنون حدود هشتاد جلد آثار جدید را با حفظ امانت و دقتی مورد تأیید بزرگان منتشر کرده‌ام – در حالی که من به الکفایه برای جبهه و جنگ نیز وجود داشته است چنین کسی شاید کار درستی کرده که به کار تدوین آثار پدر پرداخته است همچنان که به همین دلیل از رشته مهندسی مکانیک منصرف شده به فلسفه و کلام تغییر رشته دادم تا بهتر به این رسالت خود بپردازم، کار طاقت‌فرسایی که جز از کسی که پیوند خونی با آن متفکر داشته باشد برنمی‌آید. علاوه بر این که در آن سالها بی‌ارتباط با جبهه و جنگ نیز نبوده‌ام که مجال و ضرورت توضیح آن نیست. گذشته از اینها بهتر است کسانی که در آن سالها در جبهه‌ها فداکاری کرده‌اند اجر کار بزرگ خود را با بازگو کردن‌های مکرر زایل نکنند.

گفته‌اید روز نهم دی را یوم‌الشیطان نامیده‌ام. متن نطق من نزد همه نمایندگان هست و در رسانه‌ها نیز منتشر شد. از یک جمله شرطیه، شرط آن را حذف کرده و مشروط را آورده‌اید. حرف من این بود که اگر این روز منشأ تفرقه واقع شود، دیگر یوم الله نخواهد بود بلکه یوم الشیطان خواهد بود، و این امری بدیهی است زیرا هر روزی که منشأ تفرقه باشد یوم‌الشیطان است. گویی شرط را مفروض و انجام شده دانسته‌اید، لذا «اگر» را نادیده گرفته‌‌اید.

آخرین مطلب این که شما و دوستانتان که مزاحمت برای نطق من ایجاد کردید و جناب‌عالی حتی اوراق نطق مرا پاره کردید و البته با مدیریت ضعیف رئیس جلسه باعث تعطیلی جلسه علنی مجلس شدید، موجب انعکاس چندین برابر نطق من در داخل و خارج کشور شدید، یعنی درست برخلاف هدف خود که می‌خواستید حرف من به گوش کسی نرسد عمل کردید و نقض غرض نمودید. علاوه بر این، برخلاف توصیه‌های خودتان خوراک برای رسانه‌های خارجی درست کردید. در حالی که اگر طبق تعلیم قرآن و اصول 84 و 86 قانون اساسی و توصیه رهبر گرامی انقلاب، آرام می‌نشستید و گوش می‌دادید، سخنان من چنین انعکاسی نداشت. کل حرف من این بود که حکم شورای عالی امنیت ملی برای مدت موقت و شرایط اضطراری است، اکنون که کشور در شرایط عادی است حصر خانگی نیاز به حکم قضایی دارد. آیا یک نماینده حق گفتن چنین سخنی را ندارد؟

 گفته‌اید چرا از پشت تریبون پایین نیامدید؟ می‌گویم برای این که این بلا به سر شما و سایر نمایندگان نیاید. اگر باب شود که به صرف مخالفت رئیس جلسه یا تعدادی از نمایندگان و حتی اکثر نمایندگان با یک نطق، مانع ادامه آن نطق شوند، علاوه بر وهن مجلس، فردا این بلا سر یک نماینده دیگر می‌آید. لذا من اصرار داشتم که نطق من باید تمام شود، هرچند که دو دقیقه از آن از رادیو پخش نشد. 

همچنین گفته‌اید کجای قرآن اجازه – به قول شما - «کف‌گرگی» داده است؟ می‌گویم اولا «کف‌گرگی» در کار نبود، ثانیاً گاهی برای کسانی که می‌خواهند خفقان ایجاد کنند «کف‌گرگی» لازم است و ثالثاً می‌توانید به آیه 15 سوره قصص (فوکزه موسی فقضی علیه) مراجعه نمایید.

با همه این احوال از کسانی مانند جناب عالی که از روی اعتقاد و به خیال دفاع از نظام دست به این کار زدید بابت ظلمی که بر من رفت گذشتم اما چند نفری را که برای خودنمایی یا پیام دادن به برخی نهادها دست به این کار زدند به خدا واگذار می‌کنم.

با تقدیم احترام

علی مطهری
منبع: فارس
پربیننده ترین ها