پشت‌پرده قتل زن جوان در خیابان

کد خبر: ۴۳۱۹۲
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۱۵
اولیای‌‌دم دختری که به دست شوهر سابقش در چهارراه تابلوی گرگان به قتل رسید، برای قاتل درخواست قصاص کردند. فائزه، زن ١٩ساله گرگانی ٤٥روز قبل در چهارراه تابلوی گرگان مقابل چشمان عابران با ضربات متعدد چاقوی همسرش به قتل رسید و متهم نیز در همان محل بازداشت شد.

قتل فائزه در ملأ‌عام وحشت زیادی بین مردم به‌وجود آورد و این ماجرا را به یکی از پرونده‌های خاص تبدیل کرد تا جایی که دادستان این شهر اعلام کرد پرونده به‌صورت ویژه مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت.  حسین جمعه‌زاده - عموی فائزه- که وکیل دادگستری‌ است، به خبرنگار ما می‌گوید: «پدر و مادر فائزه چندروز بعد از کشته‌شدن دخترشان به دادسرا مراجعه و ضمن شکایت درخواست قصاص را مطرح کردند. ما همه‌چیز را به قوه‌‌قضاییه سپرده‌ایم و منتظر هستیم قانون درباره متهم تصمیم‌گیری کند.»

او درباره زندگی فائزه توضیح می‌دهد: «این دختر آخرین فرزند برادرم بود. فائزه چهارسال قبل در راه مدرسه با پوریا - متهم- آشنا شده ‌بود. وقتی پوریا به خواستگاری فائزه آمد چون این دختر از نظر تحصیلی وضع خیلی خوبی داشت ما موافق ازدواج آنها نبودیم ضمن اینکه فکر می‌کردیم فائزه با توجه به زیبایی و شخصیتی که دارد می‌تواند فرد بهتری را برای زندگی مشترک انتخاب کند. اما پوریا اصرار کرد؛ البته باید بگویم فائزه خودش هم بر این ازدواج اصرار داشت. وقتی دیدیم فائزه هم اصرار دارد با این ازدواج موافقت کردیم و مدتی بعد مراسم عقد و نامزدی آنها برگزار شد. تا مدتی بعد از این ماجرا در جریان اختلافات فائزه و پوریا نبودیم چون فائزه خودش برای ازدواج اصرار کرده‌ بود، خجالت می‌کشید موضوع را به ما بگوید اما بعدها فهمیدم اولین اختلاف آنها فردای روز عقد به‌وجود آمده و پوریا به صورت فائزه سیلی زده‌ بوددر مدتی که آنها عقد بودند پوریا چندبار فائزه را کتک زد. برادرزاده‌ام چندبار بینی‌اش را جراحی کرد در حالی‌که بینی‌اش مشکل زیبایی نداشت وقتی موضوع را پیگیری کردیم فهمیدیم شوهرش بینی او را شکسته است.»

عموی فائزه ادامه داد: «وقتی متوجه شدیم اختلافات آنها خیلی زیاد است، چند‌بار صحبت از این شد که از هم جدا شوند. به‌تدریج درگیری‌های آنها علنی شد، تا اینکه فائزه فهمید شوهرش به او خیانت می‌کند و با دختری رابطه دارد. آن دختر خیلی اتفاقی دوست فائزه بود و پوریا به آن دختر نگفته ‌بود ازدواج کرده ‌است. وقتی درگیری آنها سر این موضوع بالا گرفت و پوریا دوباره همسرش را کتک زد، من دخالت کردم. پوریا به من گفت می‌خواهد فائزه را طلاق دهد. به‌عنوان عمویش این پیشنهاد را قبول کردم چون بیشتر کارها و تصمیم‌گیری‌ها در خانواده توسط من انجام می‌گرفت تنها خواسته‌ام از پوریا این بود که به کارهایش پایان دهد و آنها با احترام از هم جدا شوند. گفتم تا قبل از روزی که درخواست طلاق می‌دهید با هم خوش باشید و این مدت کینه‌ها را کنار بگذارید و با هم تفریح کنید بعد که درخواست طلاق دادید دیگر همدیگر را نبینید و از هم جدا شوید. حتی قبول کردم اگر سفر می‌روند هزینه‌اش را بپردازم. مدتی بعد پوریا توانست فائزه را راضی کند با هم آشتی کنند، اما فائزه شرط کرده ‌بود شوهرش حق طلاق را به او بدهد و از خانواده فائزه هم عذرخواهی کند، پوریا هم قبول کرده ‌بود. پوریا مدتی بعد از اینکه حق طلاق را به فائزه داد، دوباره او را کتک زد و این‌بار فائزه تصمیم خود را گرفت و جدا شد.»

جمعه‌زاده در ادامه می‌گوید: «بعد از طلاق یک روز پوریا سراغ من آمد و گفت فائزه می‌خواهد با کسی ازدواج کند. به او گفتم این تصورت اشتباه است. او از دفتر من بیرون رفت اما آزارهایش در مورد فائزه ادامه داشت. او یک‌بار با لگد در آرایشگاهی را که فائزه آنجا کار می‌کرد شکسته و وارد شده ‌بود. یک‌بار هم برادرزاده‌ام را مقابل در آرایشگاه کتک زده‌ بود. آخرین‌بار هم وقتی فائزه از ماشین پیاده شده و پوریا را دیده ‌بود از ترس با عجله به سمت آرایشگاه رفته ‌بود که متاسفانه پشت چراغ قرمز از شدت هراس زمین خورده و همین باعث شده‌ بود پوریا به او برسد و او را مقابل چشم مردم با ضربات چاقو بکشد.»

عموی فائزه درباره اعترافات متهم توضیح می‌دهد: «پوریا در تحقیقات گفته‌ است به فائزه شک کرده‌ بود و فکر می‌کرد چون او حق طلاق را گرفته پس با کسی رابطه دارد و از همان موقع می‌خواسته با مردی دیگر ازدواج کند اما ما اطمینان داریم این ادعا درست نیست ضمن اینکه تحقیقات پلیس هم ثابت کرد فائزه با کسی رابطه نداشت و آنقدر از زندگی با پوریا خسته ‌بود که دیگر به ازدواج فکر نمی‌کرد. به فائزه تهمت زدند که روز حادثه از پژو٢٠٦ پیاده ‌شده بود، اما ماموران دوربین‌های مداربسته منطقه را بررسی کردند و ثابت شد این ادعا صحت ندارد و این حرف‌ها را برای خراب‌کردن خانواده ما گفته‌اند.»

عموی فائزه درباره سوابق کیفری پوریا نیز می‌گوید: «متاسفانه در این مورد خیلی به ما اجحاف شد به این دلیل که پوریا ١٢پرونده ‌و حتی حکم جلب داشت و در این خصوص به ما چیزی گفته ‌نشده ‌بود، حتی زمانی که علیه او به خاطر ضرب‌‌و‌جرح پوریا شکایت کردیم حرفی به ما زده ‌نشد و بعد از بازداشت به خاطر قتل بود که مشخص شد او متهم تحت تعقیب است و در این مدت هم چند‌بار او را به دادگاه‌های مختلف برده‌‌اند. ‌ای‌کاش قبل از این مساله به ما گفته می‌شد او پرونده شرارت و ضرب‌وجرح دارد، این‌طور بهتر می‌توانستیم مساله را مدیریت کنیم و آگاهانه‌تر برخورد می‌کردیم.»

وی درباره اینکه چه تصمیمی برای دادگاه گرفته‌اند، می‌گوید: «در این خصوص فقط پدر و مادر فائزه تصمیم می‌گیرند و آنها هم درخواست قصاص را مطرح کرده‌اند. با اینکه اصلا دوست نداریم به کسی آسیبی وارد کنیم اما کاری که پوریا کرده غیرقابل بخشش است و تاثیری در منطقه گذاشته‌ که غیرقابل‌انکار است. این روزها هر زوجی که در منطقه ما با هم درگیر می‌شوند، شوهر به همسرش می‌گوید کمتر از پوریا که نیستم می‌توانم تو را بکشم. آیا واقعا گذشت از چنین مجرمی می‌تواند به نفع جامعه ‌باشد؟ البته همه‌چیز به دادگاه بستگی دارد و ما منتظر هستیم قانون در این خصوص تصمیم‌گیری کند.»
پربیننده ترین ها