خبر کوتاه بود؛ اعدامشان کنید/ سایه
اعدامشان کنید
خروش دخترک برخاست
لبش لرزید
دو چشم خسته اش
از اشک پر شد
گریه را سر داد
و من با کوششی پر درد اشکم را نهان کردم
چرا اعدامشان کردند ؟
می پرسد ز من با چشم اشک آلود
عزیزم دخترم
آنجا شگفت انگیز دنیایی ست
دروغ و دشمنی فرمانروایی می کند آنجا
طلا : این کیمیای خون انسان ها
خدایی می کند آنجا
شگفت انگیز دنیایی که همچون قرنهای دور
هنوز از ننگ آزار سیاهان دامن آلوده ست
در آنجا حق و انسان و حرفهایی پوچ و بیهوده ست
در آنجا رهزنی آدمکش خونریزی آزاد است
و دست و پای آزادی ست در زنجیر
عزیزم دخترم
آنان
برای دشمنی با من
برای دشمنی با تو
برای دشمنی با راستی
اعدام شان کردند
و هنگامی که یاران
با سرود زندگی بر لب
به سوی مرگ می رفتند
امیدی آشنا می زد چو گل در چشم شان لبخند
به شوق زندگی آواز می خواندند
و تاپایان ره راه روشن خود با وفا ماندند
عزیزم
پاک کن از
چهره اشکت را ز جا برخیز
تو در من زنده ای من در تو ما هرگز نمی میریم
من و تو با هزاران دگر
این راه را دنبال می گیریم
از آن ماست پیروزی
از آن ماست فردا با همه شادی و بهروزی
عزیزم
کار دنیا رو به آبادی ست
و هر لاله که از خون شهیدان می دمد
امروز
نوید روز آزادی ست
ه.الف. سایه
گزارش خطا
نیروی انتظامی باید پاکستان را بر سر جیش العدل خراب کند -وقتی نه پاکستان زبان دیپلماسی می فهمد نه تروریست ها باید با زبان زور سخن گفت مردم از مسئولان انتظار شدت عمل دارند
نظر شما
آخرین اخبار
اعدام همان جانهای شیفته که امروز مرتجعینی مشاطه گرانه دست به تحریف آن میزنند و در خیال باطل خویش در تلاشند جای قاتل و مقتول را عوض کنند!؟
همان جانهای عاشق که تنها گناهشان این بود که
گفتند:
" نمي خواهيم
نمي خواهيم كه بميريم !"
اعدامهای کاشفان فروتن شوکران نه فراموش شدنیست و نه بخشیدنی!