٨پرسش از لغوکنندگان کنسرتها
حسین عبدالهاشمپور در شرق نوشت:
١- وقتی نوازنده دف بهجرم زنبودن از روی صحنه حذف میشود، دانشجوی دختر رشته نوازندگی که با هزار امیدوآرزو مچ کنکور را خوابانده و راهی دانشگاه شده، امروز چهحالی دارد؟!
٢- وقتی با نوازنده دف که دستکم در افواه،سازی عرفانی تلقی میشود چنان برخوردی میکنند، آنکه چهارسال تحصیل نوازندگی گیتار و ویولنکلاسیک و... پیشرو دارد، چهحالی دارد؟
٣- در کشوری که سر هر چهارراه، قانون کپیرایت توسط دستفروشها به سخره گرفته میشود و موزیسین بینوا نمیتواند روی فروش آلبوم موسیقی حسابی باز کند، بدیهی است با این شرایط برگزاری کنسرت یکی از معدود راههای امرارمعاش در این حرفه است.
٤- در حالی که بیکاری از دیوار اقتصاد ایران بالا میرود و یکی از بزرگترین دغدغههای دولت، اشتغالزایی است؛ همینجوری پیش برود، بالغ بر ١٥هزار عضو رسمی خانه موسیقی که از راه این هنر، روزی میخورند در معرض خطر قرار میگیرند. نکته آنکه عدد مزبور تنها اعضای رسمی خانه موسیقی را شامل میشود و به یقین چندهزارنفر دیگر نیز چنین دلنگرانیای را خواهند داشت.
٥- دلسوزی آشکار برخی مسوولان برای احساسات پاک برهمزنندگان کنسرتها، هم مایه تعجب است و هم تاسف! اخلالگری در نظم عمومی جامعه فقط گذر از چراغ قرمز و سبقت غیرمجاز نیست؛ تلاش عملی برای برهمزدن رخدادی که مجوز قانونی دارد، قانونشکنی محض است و مستوجب جریمه و عتاب قانونی.
٦- در این میان، این اظهارنظر که هر استان فرهنگ و آدابی دارد که باید موزیسینها آن را در نظر بگیرند، تایید رسمی یکباموچندهوابودن کشورمان است که زیبنده ایران نیست. مگر اینکه مانند کشورهای ایالتی، هر استان دارای قانونی مصوب شده در مجلس باشد.
٧- مطمئن باشید تحدید کنسرتها، ترویج موسیقی زیرزمینی است؛ آنها که در اتاق فکر، لغو کنسرتها را برنامهریزی میکنند حتی صورتمساله را پاک هم نمیکنند بلکه بروز اجتماعی آن را تغییر میدهند.
٨- شاید لازم است مسوولان این نکته را مدام یادآور شوند: آنها که کنسرت برگزار میکنند؛ از خواننده و نوازنده گرفته تا عوامل اجرایی، آدمهایی الکیخوش نیستند، در دانشگاهها و آموزشگاههای همین مملکت موسیقی یاد گرفتهاند و فقط کارشان موسیقی است. باور کنید توطئهای در کار نیست!
زندگی خرج دارد... حتی برای یکموزیسین... شاید هم بهخصوص برای یکموزیسین... لطفا کسی این نکته را فراموش نکند.
گزارش خطا
نظر شما
آخرین اخبار