فرق دو کشتار در اروپا و خاورمیانه
دیروز ده ها رییس جمهور و رییسان دولت کشورهای مختلف جهان همراه با فرانسوا اولاند، رییس جمهوری فرانسه به صف راهپیمایی میلیونی پاریس پیوستند تا «همبستگی» خود را با مردم فرانسه نشان دهند. «راهپیمایی سکوت» عنوانی بود که فرانسویان بر راهپیمایی خود گذاشتند.
این راهپیمایی در اعتراض به کشتاری بود که روز چهارشنبه تروریست های شبه داعشی فرانسوی – الجزایری تبار در حمله به دفتر نشریه کاریکاتوری شارلی ابدو انجام داده بودند. این کشتار با آنکه از سوی تمامی کشورهای مسلمان و غیر مسلمان جهان محکوم شد اما باز هم فرانسویان بیکار ننشستند و نسبت به قتل ١٢ نفر از هموطنان خود اعتراضی جهانی برپا کردند و در این میان هم رییسان کشورهای دیگر هم برای اعلام همبستگی به آنها پیوستند.
اما در حالی که این راهپیمایی در فرانسه صورت می گرفت در گوشه یی دیگر از این کره خاکی – طرابلس لبنان – فردی عملیات انتحاری انجام داد و ٩ نفر از لبنانی های شیعه مذهب را کشت. چند روز پیش از آن هم در گوشه یی از خاک عراق یک عملیات انتحاری در بازار سامرا ده ها نفر دیگر را به خاک و خون کشید و چند هفته قبل از آن هم طالبان پاکستان در حمله به یک مدرسه ١٤٠ کودک و نوجوان را قتل عام کرد؛ قتل عامی که همه دنیا را تکان داد اما هیچ اعلام همبستگی با آنها نشد، و در این میان روزی هم نیست که در این افغانستان بیچاره فردی یا افرادی کشته نشوند و در گورستان خموش آنجا دفن نشوند.
سوال اینجاست که فرق کشتار در خاورمیانه با کشتار در اروپا یا امریکا چیست؟ چطور در آنجا همه دوربین ها به ناگه طوری تصویر سازی می کنند که انگار ملتی به خاک و خون کشیده شده اند (در اینجا قصد بی احترامی به کشته شده های فرانسوی نیست) و پس از آن رییسان دولت از اقصی نقاط جهان برای اعلام همبستگی با این کشور تمامی برنامه های خود را لغو می کنند و به آنجا می شتابند ولی در این نقطه از دنیا روزی نه ١٢ نفر بلکه شاید صدها نفر در خاک و خون می غلتند اما راهپیمایی که جای خود، حتی محکومیت جهانی هم نیست و جهانی هم نیست که دست یاری به دولت متبوع آن کشور بدهد تا جلوی این خونریزی ها گرفته شود.
کشتار در هر کجا که باشد مذموم، ناپسند و محکوم است، اما بدون شک خون آن روزنامه نگاران فرانسوی از خون ده ها نوجوان نیجریه یی که سر کلاس درس توسط بوکوحرام قتل عام شدند یا آن ١٤٠ دانش آموز پاکستانی که به خاک و خون کشیده شدند یا آن کاسب، کارمند و زن خانه داری که در بازار بغداد یا سامرا کشته شدند رنگین تر نیست. اما چرا در آنجا همه علیه آن کشتار همصدا می شوند اما در این نقطه از دنیا اگر صدایی هم برمی خیزد فقط یک «تک صدا» است و لاغیر؟ فرق این دو کشتار در چیست؟ جز این است که هر دو کشتار از سوی فرقه های تندرویی صورت می گیرند که فقط «حذف» را تنها راه حل موجود می بینند و در این راستا بی رحمانه دست به قتل عام می زنند؟ به نظر می آید پاسخ به این سوالات را می توان در اختلاف نگاه به دولت – ملت دید. تبیین این موضوع را شاید وقتی دیگر نوشتیم.
منبع: روزنامه اعتماد
گزارش خطا
آخرین اخبار