2015، آخرین فرصت روحانی و اوباما است
حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران در تضعیف مخالفان "راست گرایش" موفق شده است. این اظهاراتی است که افراد پیگیر امور ایران در یکی از مراکز مطالعاتی و پژوهشی مهم امریکا بیان می کنند. این مساله می تواند جایگاه رهبری محافظه کاران پراگماتیک را تقویت کند در صورتی که روحانی ثابت کند که سیاست مذاکره با ایالات متحده که خودش در دوران ریاست جمهوری اش رهبری کرده، نتیجه بخش بوده است. اما اگر شکست بخورد، دستاوردهای فعلی اش نیز از بین خواهند رفت و آن گاه محافظه کاران تندرو با قدرت بیشتری بازخواهند گشت. او می داند که زمان اهمیت بسیاری برای او دارد، برای همین باید در طول سال 2015 و تا پایان فرصت مذاکرات تا ماه ژوئن پیشرفتی حاصل شود. فشارهای این زمان بندی را می توان در اظهارات رئیس دفترش، محمد نهاوندیان جستجو کرد که گفت مذاکرات هسته ای نمی تواند تا ابد ادامه یابد. در این مدت توانایی رئیس جمهوری ایران در اثبات فایده مذاکرات و تعامل دو جانبه میان تهران و واشنگتن نیز پایان می یابد. علی رغم این که او توانسته است تا کنون پیروزی کوچکی در داخل کشورش به دست آورد اما در مقابل همتای امریکایی او، باراک اوباما با کنگره ای خصمانه تر از گذشته روبه رو است. مخالفان او قدرتمندتر از آن هستند که او بتواند در جریان مذاکرات امتیازی به سود ایران بدهد. هر دو رئیس جمهور می دانند که قید و بندهای داخلی آنها و مشکلاتی که می تواند از سوی یکی برای دیگر به وجود آید، چیست. و هر دو در جریان مذاکرات بر سر معامله – توافق – قرارداد که هر دوی آنها تلاش دارند به آن برسند، باید با چه مسائلی تعامل کنند. واشنگتن نمی خواهد فرصتی که از زمان رسیدن روحانی به سمت ریاست جمهوری فراهم شده است را از دست بدهد، او می داند که اگر او موفق نشود، جای نفوذ او را سپاه و تندروها به طور کامل خواهند گرفت.
به هر حال، دیگر ناظران و پژوهشگران در واشنگتن می گویند که سال 2015 سال "یا انجام بده یا برو" برای نزدیک شدن یا دور شدن ایران و امریکا از هم خواهد بود. و این به دو دلیل است، یکی به دلیل این که قدرت دافعه که منجر به افزایش همکاری ها می شد دائما شخصی بوده است، حالا چه اوباما چه روحانی پشت سر آن باشند. هر دوی آنها نیز با مقاومت مصمم و کارساز و شاید متعصب روبه رو هستند. اوباما مثل اردک لنگی است که می خواهد آن چه از دوران ریاست جمهوری اش باقی مانده را متمرکز بر سیاست خارجی کند که در اولویت آن تحقق به نتیجه رسیدن مذاکرات هسته ای است که اعتقاد دارد تاثیری تاریخی خواهد گذاشت. و برای رسیدن به این هدف نیز به قدرت اجرایی خود اعتماد کرده است. اما علی رغم آن، کنگره جمهوری خواه جدید می تواند راهی پیش پای او بگذارد که سبب شود مذاکرات هسته ای با ایران از ریل تعیین شده، خارج شود. بنابراین اگر حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 پیروز شود پنجره یا دری که امریکا برای مذاکره با ایران گشوده بود، بسته خواهد شد. اما در ایران نزد بسیاری از افراد در نهاد دینی ((Establishment همچنان این نگاه وجود دارد که رابطه نزدیک با ایالات متحده به معنای رابطه داشتن با "شیطان بزرگ" است. این مساله سبب می شود تا بسیاری بپرسند که آیا ممکن است مذاکرات میان واشنگتن و تهران با اخلاص و اعتماد متبادل پیش رود. به طور خلاصه، این ناظران و پژوهشگران می گویند که بازگشت یکی از دو طرف ایران و امریکا به سوی دیگری تا الآن حداقل طرحی شخصی از سوی روحانی و اوباما بوده است. و سال 2015 آخرین شانس آنها برای موفقیت در این زمینه محسوب می شود.
اما دلیل دومی که سبب می شود، امسال "سال انجام بده یا برو" باشد، به نظر آنها، بی ثباتی و آشوب حاکم بر خاورمیانه است. از یک سو، به دلیل تحول درگیری های موجود به دایره ای بزرگ تر که شامل درگیری های مذهبی سنی و شیعه می شود، ایران خود را در موضع مدافع از شیعه در جهان عرب و چه بسا در دنیایی بزرگ تر، همه جهان اسلام می داند. اگر چه از نگاه امریکایی ها بیش از 30 سال است که فعالیت های تروریستی دارد و از این دریچه از در خصومت با امریکا در آمده است. اما اکنون خطر بزرگ تر "داعش" و گسترش آن چه تروریسم سنی تندروی بنیادگرا نامیده می شود و کار را به خشونت و تکفیر کشانده، ظاهر شده و سبب شده است تا دو طرف عملا در عراق و خارج از آن با یکدیگر همکاری کنند و به مبارزه با چیزی بروند که دشمن هر دوی آنها است و به حالتی برسند که به قول معروف: دشمن دشمنم دوستم است.
از سوی دیگر، عربستان سعودی که خود را هم پیمان امریکا و عموما غرب می داند، خود را در وضعیتی می بیند که از نزدیکی واشنگتن – تهران واهمه دارد، به اعتقاد عربستانی ها ایران اسلامی خطری وجودی برای آنها است. آیا به شرطی که امریکا تضمین دهد که تهدید ایران علیه آن پایان می یابد عربستان حاضر به قبول معادله جدید است؟ اما درگیری مستقیم با طرف های نظامی دیگر منطقه خلاف نظر امریکا است، آیا برای همین است که از بازار نفت به عنوان قدرت اساسی برای بر هم زدن این نوع از نزدیکی استفاده می شود؟ برای این سوال ها فعلا پاسخی نیست. همان طور که فعلا هیچ پاسخی برای دیگر سوال های مربوط به ایران وجود ندارد. برای همین باید منتظر ماند.
منبع: دیپلماسی ایرانی
گزارش خطا
آخرین اخبار