بازگشت تروریسم صادراتی به خانه پدری
حمله تروریستی روز چهارشنبه، هفتم ژانویه به دفتر هفتهنامه مجله طنز «شارلی ابدو» در پاریس نهتنها کشور فرانسه را در شوک فرو برد که زنگهای خطر تروریسم بنیادگرای برای تمام اروپا و جهان را به صدا درآورد. فاجعه تروریستی پاریس برعکس اقدامات تروریستی قبلی در قلب اروپا، این بار با توجه به شرایط جهانی و به خصوص آنچه در مناطق بحرانی خاورمیانه میگذرد از یک ویژگی منحصربهفردی حکایت میکند که بدون درک و شناخت درست از آن میتواند در آینده نیز این سیکل معیوب و فاجعهبار را به دفعات تکرار کرده و امنیت جهانی را به مخاطره اندازد. همانگونه که حملات تروریستی ١١ سپتامبر ٢٠٠١ یک نقطه عطف در تغییر معادلات جهانی و امنیت عمومی بود، در وضعیت کنونی نیز حمله تروریستی به نشریه شارلی ابدو در پاریس بهتبع عکسالعمل دولت فرانسه و جهان غرب میتواند تاثیر انکارناپذیری بر روندهای دموکراتیک در جوامع غربی، نقض ایده همگرایی اروپایی، تقویت نیروهای راست افراطی، روابط غرب با جهان اسلام، تاثیر بر موج مهاجرستیزی در اروپا، گسترش تروریسم جهادی در بطن اندیشههای بنیادگرای اسلامی و امنیت بینالمللی بگذارد.
بدونشک حوادث تروریستی پاریس نیز یک تغییرات اساسی بهخصوص در فضای کنونی اروپا که هماکنون بسیار متفاوت از گذشته است را موجب خواهد شد. هرچند در پیام بسیاری از رهبران جهانی سعی شده است تا حدودی تبعات منفی این حادثه تعدیل شود اما با توجه به وضعیت شکننده جوامع اروپایی درخصوص همگرایی اجتماعی و مدارای فرهنگی به نظر میرسد باید در انتظار نتایج نهچندان خوشایندی در زمینه چارچوبهای دموکراتیک و منازعات تمدنی در عرصه سیاستهای داخلی و خارجی بود. به همین دلیل این حمله تروریستی را باید در ابعاد روابط اجتماعی در سیاست داخلی، درک جدید از تعریف تروریسم بینالمللی، مرزهای آزادی بیان، ارتباط دخالتهای ژئوپلیتیک با گسترش تروریسم، اتحاد ملی اکثریت بومی و اقلیتهای مهاجر در کشورهای اروپایی و سرنوشت رواداری نژادی- مذهبی، مورد بررسی قرار داد. اینکه رهبران فرانسه و دیگر رهبران اروپایی در شرایط کنونی که موج مهاجرستیزی و اسلامهراسی تقریبا تمام اروپای غربی را فراگرفته است و احزاب راست افراطی از این فضای ملتهب نهایت استفاده را برای اهداف نامطلوب خود میبرند، تا چه اندازه بتوانند وضعیت را در مسیر مصالحه و روند دموکراتیک کنترل و مدیریت کنند، بیش از هرچیز وابسته به تحولات آینده خواهد بود. چنانچه نوع مناسبات قدرت بین جریانات سیاسی اروپایی همچون نمونه برخورد حزب محافظهکار بریتانیا و رقیب ناسیونالیست آن حزب «استقلال» رقم بخورد که هر دوطرف برای جذب آرای ملیگرایی و مهاجرستیزی وارد یک رقابت شوند، نمیتوان به آینده رواداری و همگرایی سیاسی- اجتماعی در جوامع اروپایی چندان امیدوار بود. امروز در فرانسه وضعیتی رقم خورده که بهدرستی، تداعیکننده پرواز روح «ویکتور هوگو» بر فراز این سرزمین است و این جامعه باید بین انساندوستی و برابری- برادریطلبی «ژان والژان» و قانونگرایی خشک و انتزاعی بازرس «ژاور» یکی را انتخاب کند. متاسفانه برخلاف تلاش رهبران میانهرو اروپایی، قدرتگیری نیروهای راست افراطی و موج مهاجرستیزی در فرانسه و اروپا به نظر میرسد این حوادث تروریستی خون تازه در رگهای افراطگرایان تزریق خواهد کرد. حتی تاثیر این حوادث بهخصوص بعد از حمله به یک سوپرمارکت یهودی در پاریس بر گرایش جدیدی که در اروپا به نفع حقوق فلسطینیها تشدید شده بود، بهشدت منفی خواهد بود و این وضعیت میتواند یک موهبت آسمانی برای دولت راستگرای «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسراییل تلقی شود.
هماکنون فرانسه و اروپا در موقعیت ویژه قرار گرفتهاند که انتخاب هرراهی میتواند آینده و ماهیت همگرایی در این قاره را تعیین کند. به همین دلیل حوادث تروریستی پاریس بسیار فراتر از یک اقدام تروریستی خواهد بود. قربانی بزرگ این وضعیت جوامع مسلمان ساکن در اروپا و مهاجران خاورمیانه- آفریقایی خواهند بود که برعکس تصور بیرونی، بیش از ٩٠درصد آنان سکولارها و میانهروهایی هستند که هیچ همپوشانیای با تفکرات تروریستی بنیادگرایان مرتبط با گروههای سلفی، القاعده و داعش ندارند. در چنین وضعیتی نقض نیروهای مترقی، دموکرات و چپ اروپایی برای خنثیسازی موج مهاجرستیزی و اسلامهراسی در آینده اروپا دوچندان میشود و تلاش و همت این نیروها تنها «سد راه» برای کنترل موج افراطیگرایی راست در این جوامع خواهد بود. این اقدامات ضدانسانی توسط تروریستهایی انجام گرفته است که طی سالهای اخیر تحتتاثیر گروههای بنیادگرا و جهادگرای حاضر در یمن، لیبی، عراق و سوریه بودهاند و در ابتدا توسط دولتهای غربی بهعنوان مبارزان ضد دیکتاتوری بهخصوص دشمنان «معمر قذافی» دیکتاتور سایق لیبی در مسیر دخالتهای بشردوستانه گام نهاده بودند. رهبران فرانسه و دیگر رهبران اروپایی بهعنوان بهترین اقدام باید ضمن تاکید بر وحدت ملی و رواداری اجتماعی بیشترین تمرکز امنیتی خود را بر گروههای سلفی، موسسات حامی تفکرات تروریستی و فقرزدایی و خروج انزوای جوانان سرخورده از بطن اجتماعی، ممانعت از پیوستن جهادگرایان اروپایی به همفکران خود در میادین جنگ سوریه، لیبی، عراق و یمن، پایاندادن به مدعای دموکراسی با اهداف ژئوپلیتیک برای دخالت غیرسازنده در مناطق بحرانی خاورمیانه و به طورکلی یک بازنگری اساسی در سیاستهای مخل امنیت بینالمللی سالهای اخیر خود معطوف کنند.
منبع: روزنامه شرق
گزارش خطا
نظر شما
پربحث ترین عناوین
آخرین اخبار