زریبافان: حضور احمدینژاد در انتخابات به صلاح خودش و کشور نیست
از اعضای شورای شهر دوم و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران در دولت دهم است. او را در کنگره ششم جمعیت ایثارگران به طور اتفاقی دیدم. در کنار مهرداد بذرپاش نشسته بود. درخواستم برای گفتوگو را به سختی پذیرفت. زریبافان البته مانع از انتشار بخشهایی از گفتوگو شد که به مسایل مطرحشده درباره بنیاد شهید میپرداخت. ادامه گفتوگو را درباره فعالیتهای اصولگرایان برای انتخابات پی گرفتم و البته درباره اخباری که از فعالیتهای احمدینژاد مطرح میشود. پاسخهای زریبافان بهعنوان مسوول ستاد مردمی انتخابات احمدینژاد در سال٨٤ قدری تعجببرانگیز است. زریبافان در گفتوگویی که سال٨٦ به مناسبت سوم تیر؛ روز پیروزی احمدینژاد در انتخابات ٨٤ با خبرگزاری فارس انجام داده، از سوم تیر٨٤ بهعنوان یک حماسه یاد کرده و در پاسخ به اینکه گروهی اقدامات احمدینژاد را پوپولیستی میدانند، گفته بود که «چطور وقتی تفکرات آقای خاتمی موجب گرایش مردم به سمت ایشان میشود، نامش را دموکراسی و مردمسالاری میگذارند اما وقتی اندیشههای اسلامی و انقلابی دکتر احمدینژاد، مردم را به سوی او جذب میکند، آن را پوپولیست مینامند؟» او در آن گفتوگو همچنین درباره پاسداری از سوم تیر چنین گفته بود: «ما باید از دستاوردهای سوم تیر پاسداری کنیم و اجازه ندهیم لطمه بخورد و کمک کنیم که آقای احمدینژاد همین رویه را ادامه دهد و به نتیجه برساند. مردم با تصمیم خود در سوم تیر نشان دادند، کسانی که از نمد فرصتهای مدیریتی کشور برای خود کلاهی بافتهاند، بیزارند و بهدنبال کسانی هستند که خودشان را فدای مردم کنند نه آنکه مردم را فدای خودشان کنند و ابتدا همهچیز را برای خودشان، دوستانشان و فامیلشان بخواهند و اگر چیزی اضافه آمد به مردم بدهند. دکتر احمدینژاد نشان داد که میخواهد همهچیز را برای خدا و اسلام و خدمت مخلصانه و کارآمد به مردم به کارگیرد نه برای خودش و نزدیکانش.»
احمدینژاد، زریبافان را که همزمان عضو شورای شهر دوم بود به دبیری هیات دولت نهم منصوب کرد که او مجبور شد بهدلیل برخی واکنشها مبنیبر دوشغلهبودن، از این سمت استعفا دهد. محمود احمدینژاد در تیرماه سال٨٨ و درحالیکه هنوز دولت دهم را بهطور رسمی تحویل نگرفته بود، از برخی انتصابات در دولت خود خبر داده و همانجا هم خبر انتصاب زریبافان بهعنوان ریاست بنیاد شهید را داده بود.
زریبافان در گفتوگوی خود با «شرق» درباره شنیدهها از فعالیتهای انتخاباتی احمدینژاد میگوید: «من چون ارتباطی ندارم، خبر ندارم و بیاطلاع هستم. اگر آقای احمدینژاد بخواهد فعالیتهای اجتماعی بکند، ایرادی ندارد، اما اگر بخواهد وارد فعالیت سیاسی بشود، درست نیست و من هم همراهی نمیکنم.» او حتی ورود احمدینژاد را به عرصه سیاسی نه به صلاح خودش میداند و نه به صلاح کشور. این سخنان را کسی به زبان میآورد که روزگاری جزو یاران نزدیک احمدینژاد بود و حالا ظاهرا آنقدر از احمدینژاد دور شده است که از محل رفتوآمد پس از دوران ریاستجمهوری یعنی ساختمان ولنجک اظهار بیاطلاعی میکند و میگوید که نمیداند کجاست.
شما از دوستان قدیمی و جزو حلقه یاران احمدینژاد بودهاید، در شرایط فعلی برای انتخابات فعالیتی انجام میدهید و با آقای احمدینژاد دیدار و رایزنی داشتهاید؟
من خودم را تابع ولایت و سرباز ولایت میدانم. بنده همچنین خودم را در بیعت رهبری دانسته و در بیعت هیچکس دیگری نمیدانم. بنابراین برای هیچکس بهغیراز ولایت هیچ کاری انجام نمیدهم. به همین دلیل در هیچ حلقهای، مگر حلقهای که در راستای ولایت باشد نیستم.
حلقه مورد اشاره در راستای چه گروهی تعریف میشود؟
مگر باید در گروهی تعریف شود؟
یعنی شما میخواهید بهصورت انفرادی وارد فعالیت انتخاباتی شوید؟
ببینید، نهتنها برای وفاق اصولگرایان، بلکه برای وفاق کسانی که در خط نظام و سرباز ولایت هستند باید از هر خطی کمک گرفت. هر کسی دنبال این باشد که نیروهای ارزشی و مدافع نظام را دور هم جمع کند، باید به این حرکت کمک کرد.
از حرکت آقای تقوی حمایت میکنید؟
از حرکت آقای تقوی و هر حرکتی که در این راستا باشد، دفاع میکنم. همین حرکتی که ایثارگران در این جلسه انجام داده است، در جهت وفاق است و از آن دفاع میکنم. از هرکسی که در راستای وفاق فعالیت میکند، از او دفاع میکنم و هر کمکی هم که از دستم برآید، انجام میدهم؛ از جمله آقای تقوی که به صحنه آمده است و همین کار را انجام میدهد. خوشبختانه ایشان هم افکار گروهی و حزبی ندارد و افکار ارزشی را دنبال میکند.
درباره فعالیت جبهه پایداری چه نظری دارید، به نظر میرسد که این جریان خیلی مایل به وحدت با جریان اصولگرایی نیست؟
چرا. اصلا اینگونه نیست. همین حضور این افراد در این جلسه، به معنای همگرایی است.
تنها حضور را نمیتوان ملاک قرار داد، مهم این است به یک نتیجه منتج شود. از گفتار و مصاحبههای آنها چنین برمیآید که تمایل زیادی به وحدت ندارند.
خیر. من چنین برداشتی ندارم. جبهه پایداری هم حرکتهایی را دارد انجام میدهد و نقطهنظرهایی دارد، اما طبیعی است که افراد اختلافنظرهایی داشته باشند. بحث این نیست. بحث، بحث وفاق است و نه بحث وحدت. به همین دلیل ممکن است اختلافسلیقه هم باشد. بههرحال همه باید همدیگر را تحمل کنیم. همه به یک نقطه نگاه میکنیم. یکی ممکن است از وسط جاده برود، یکی از کنار جاده و دیگری هم از خاکی برود، ولی همه به یک سمت در حرکت هستند. هرکس یک روش و سلیقه برای انجام کار خود دارد.
شما دیدار یا بحثی با اعضای جبهه پایداری داشتهاید؟
آنها را در بعضی از جلسات مختلف میبینم.
دیداری که برنامهریزی شده باشد؟
بهصورت پراکنده با آنها صحبت داشتهام. بعضی از آنها را در جلسات میبینم اما اینکه رسما بهعنوان جبهه پایداری با آنها دیداری داشته باشم، خیر، اینگونه نبوده است. جریان پایداری هم البته یک طیف است و اینگونه نیست که آنها هم یک نظر واحد داشته باشند. طیفها و سلیقههای مختلفی هستند و طبیعی هم هست و باید اینگونه باشد. درست نیست که فکر کنیم همه در یک حزب باید به یک شیوه فکر کنند. اصلا اگر اختلاف سلیقه وجود نداشته باشد، رشدی صورت نمیگیرد.
اخبار و اطلاعات متفاوتی از فعالیتهای انتخاباتی آقای احمدینژاد به گوش میرسد.
من چون ارتباطی ندارم، خبر ندارم و بیاطلاع هستم. معتقدم که الان وقت کار تبلیغاتی و انتخاباتی نیست. اگر هم کسی از حالا شروع کند، بازنده است.
تا به حال به ساختمان ولنجک رفتهاید؟
نه، حتی نمیدانم مکان آن کجاست. در مجموع معتقدم حضور آقای احمدینژاد در عرصه سیاسی کشور در شرایط فعلی نه به صلاح ایشان و نه به صلاح کشور است. ایشان باید کنار بنشیند و اجازه دهد دیگران وارد شوند. در کشور ما افراد دورههایی دارند. آقای احمدینژاد از قدیم میگفت که باید فضا برای گردش نخبگان فراهم شود. آقای احمدینژاد وارد عرصه شد و افرادی را وارد مجموعه کرد. بالاخره ایشان هشتسال ریاستجمهوری را برعهده داشت. دو شیفته یا سهشیفته کار کرد و وظیفهاش را انجام داد، در این میان، نقاط قوت و البته ایراداتی هم داشت. طبیعی هم هست. آقای احمدینژاد هر کار یا هر ایده و طرحی که داشت در هشتسال ریاستجمهوری خود انجام داد. باید اجازه دهد که دیگران وارد شوند.
اگر گروهی بخواهد با محوریت ایشان وارد انتخابات مجلس شود...
این نه به صلاح ایشان است و نه به صلاح کشور.
چرا؟
این اشتباهی است که همه میکنند. ببینید دوره آقای خاتمی گذشته است، همانطور که دوره آقای هاشمی گذشته است. دوره آقای احمدینژاد هم گذشته است.
این افراد باید اجازه دهند که نخبگان جدید وارد عرصه شوند. در غیراینصورت خودشان هم ضرر میکنند. من فکر میکنم که اگر این افراد بخواهند مجددا وارد عرصه شوند، اول از همه خودشان ضرر میکنند. دوره آقای موسوی هم گذشته بود، نباید میآمد. این افراد باید اجازه دهند تا افکار جدید وارد عرصه شده تا به ارتقای نظام بینجامد. این باعث میشود شخصیت و جایگاه این افراد هم حفظ شود. ما همه شخصیتهای کشورمان را به خاطر اینکه مجددا وارد عرصه میشوند از دست میدهیم. این افراد بهخاطر اینکه میخواهند دوباره قدرت اجرایی کشور را به دست بگیرند، خودشان را در انظار مردم و نظام تنزل میدهند. موضوع چرخش نخبگان، حرفی است که آقای احمدینژاد در سال٨٤ میزد.
بنابراین فعالیت حامیان آقای احمدینژاد را در قالبهای مختلف مثل سایت و موسسه و... رد میکنید؟
انتشار دیدگاه و نظریات ایرادی ندارد. نظام هم سعهصدر دارد و همه نظریات را گوش کرده و تحمل میکند. اما اینکه وارد وادی انتخاب و تخریب و این موارد شوند، درست نیست. نقد خوب است، اما تخریب خوب نیست. هر کسی بیاید دولت را نقد کند، خوب است اما اگر بخواهد تخریب کند، خوب نیست. در مورد دولت گذشته هم اینکه هرکسی بیاید آن را نقد کند خوب است اما اگر بخواهد تخریب کند، خوب نیست. بالاخره دولتهای گذشته هرکدام خدماتی داشتند...
شما چه نقدی به دولتهای احمدینژاد دارید؟
همه دولتها خدمات و نقدهایی داشتند. آقای احمدینژاد هم خدمات شایانی را انجام داده بود، اما ایرادهایی را هم داشت. اینکه بیاییم همه ایرادها را ببینیم و خدمات را نادیده بگیریم و خیانت جلوه بدهیم، این خیانت به نظام است و کار درستی نیست.
شما در دورهای از چهرههای نزدیک به آقای احمدینژاد بودهاید و در دولت دوم ایشان هم مسوولیت قبول کردید، چه اتفاقی افتاد که الان هیچ ارتباطی با ایشان ندارید؟
همان مطالبی که گفتم. اگر آقای احمدینژاد بخواهد فعالیتهای اجتماعی بکند، ایرادی ندارد، اما اگر بخواهد وارد فعالیت سیاسی شود، درست نیست و من هم همراهی نمیکنم.
بعد از دوره ریاستجمهوری، ایشان را ندیدهاید؟
چرا، در بعضی از جلسات دیدهام. به ساختمان ولنجک نرفتهام و علاقهای هم ندارم بروم.
اگر جبهه پایداری بخواهد فعالیت غیر از جریان وحدت اصولگرایان را پی بگیرد...
من چنین چیزی را نمیبینیم که پایداری بخواهد حرکت جداگانهای را انجام دهد. ببینید، دبیرکل جبهه پایداری فرد اخلاقی مثل آقای آقاتهرانی است. ایشان آدم اخلاقی، اهل تعامل، وزین و موجه است. من خودم تا به حال از ایشان حرف تندی نشنیدهام. این دبیرکل است که حزب را به پیش میبرد. ممکن است اعضا حرفی را بزنند که متفاوت باشد، اما حرف افراد را نباید به پای حزب و جبهه گذاشت. سخنگوی حزب و جبهه، یا سخنگو یا دبیرکل است. یعنی مدیریت آقای آقاتهرانی مهم است که جبهه پایداری را به کدام سمت میبرد. مرام و رویه آقای آقاتهرانی مهم است.
از حزب آقای علی لاریجانی چیزی شنیدهاید؟
اطلاعی ندارم. اما تشکیل حزب را بد نمیدانم. هر کسی بتواند عدهای را جمع بکند که برای حل مشکلات نظام و ارتقای آن تصمیمسازی و کمک کنند، آن را مقدس میدانم.
آقای تقوی گفتهاند که برخی از اصولگرایان حتی حاضر نیستند کنار یکدیگر بنشینند. به نظر شما مصداق این سخنان چه کسانی هستند؟
کسی که برای تفاهم و توافق حاضر نیست همفکری و تعامل داشته باشد، خودبهخود اثرگذاری خود را هم از دست میدهد. هر فردی که برای خود اثرگذاری قایل باشد، وارد عرصه میشود. ایشان یک نقدی را به بعضیها وارد کرده است. آن بعضیها هم شاید اثرگذاری خود را از دست داده باشند. کسی که میخواهد اثرگذار باشد باید در فعالیتهای جمعی حضور پیدا کند.
منبع: روزنامه شرق
گزارش خطا
آخرین اخبار