روابط تهران – آنکارا در سال ٢٠١٤

کد خبر: ۴۰۷۳۸
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۳ - ۱۸:۵۵
روابط ایران و ترکیه در سال ٢٠١٤ میلادی، نتوانست به جایگاهی برسد که در حد اهمیت استراتژیک همسایگی و حضور محسوس این دو کشور در معادلات منطقه باشد. اختلاف‌نظر بر سر چندوچون راهکارهای حل بحران سوریه، همچنان شاه‌بیت اختلاف‌‌نظرهای تهران و آنکارا بود و این موضوع بر حوزه‌های دیگر نیز تاثیر گذاشت. به‌عنوان نمونه در حوزه‌هایی همچون انرژی، ترانزیت و مکانیسم سوخت‌گیری و گمرک کامیون‌‌‌ها، بین تهران و آنکارا تنش‌هایی به وجود آمد که ظاهرا دلیل اصلی آن، عمیق‌نشدن روابط طرفین به‌خاطر اختلافاتی است که بر سر سوریه به وجود آمده است. ظاهرا دامنه اختلافات ایران و ترکیه در حوزه سوریه، تنها بر سر مساله نظام سیاسی کنونی دمشق و ماندن یا نماندن بشار اسد نیست بلکه واقعیت عینی‌‌تر و ملموس‌‌تری که در این حوزه به چشم می‌‌خورد، سایه‌انداختن اصل رقابت بر روابط دو کشور در میدان وسیعی به نام نفوذ منطقه‌‌ای است و ایران و ترکیه در حوزه‌های دیگری همچون عراق، مصر و لبنان نیز دارای اختلافاتی هستند که البته به اندازه مساله سوریه، جدی نیستند. ایران در سال ٢٠١٤ میلادی در‌گیر مسایل مهمی از جمله مناقشه هسته‌ای با غرب بود اما نفوذ ایران در کشورهای مهمی همچون عراق، سوریه و لبنان، در قدوقواره‌ای است که از حیث هدایت جریانات، بسیار فراتر از نفوذ ترکیه است و شاید این یکی از مسایلی است که نزد اردوغان و داووداوغلو، قابل پذیرش نیست. سفر روحانی، رییس‌جمهور ایران در سال ٢٠١٤ و همچنین سفرهای وزیر امور خارجه و دیگر مقامات ایران به ترکیه و متقابلا سفر مقامات ترکیه به تهران، نشان دهنده اراده جدی طرفین برای تداوم و تعمیق روابط است. با این حال، این سفرها نتوانست منجر به تعمیق روابط شود و اتفاقا در برخی از رسانه‌های داخلی ایران، موجی از مخالفت جدی با اردوغان، ترکیه و حزب عدالت و توسعه ایجاد شده و گهگاه، این کشور از سوی مقامات مختلف سیاسی و نظامی ایران، به حمایت از داعش و تروریسم و مداخله در سوریه متهم می‌شود. در این میان، مشخص نیست که دو کشور، در حوزه سوریه، کدام‌یک از این دو راهکار را برمی‌گزینند: الف) ما در حوزه‌های مختلف دارای منافع مشترک و زمینه‌های گوناگونی برای تعامل هستیم.

می‌توانیم پرونده سوریه را از روی میز برداشته و در حوزه‌های دیگر با هم کار کنیم. ب) ما در حوزه‌های مختلف، پرونده‌های بسیاری برای همکاری داریم. اما فعلا این پرونده‌ها را یک‌سو بگذاریم و سراغ دوسیه سوریه برویم. سال ٢٠١٤ که نخستین سال آغاز دوران مسوولیت اردوغان در مقام رییس‌جمهوری و شروع دوران مسوولیت احمد داووداوغلو در کسوت نخست‌وزیری ترکیه بود، تهران و آنکارا، درخصوص سوریه بر مواضع خود پافشاری کردند و در مقابل در حوزه عراق، تحولاتی روی داد که تا حد زیادی امیدوارکننده بود. بر سر کارآمدن العبادی در عراق، موجب آن شد که زمینه‌های محسوس و معقولی برای عادی‌‌سازی و تقویت روابط آنکارا- بغداد به وجود آمده و روابط آنکارا- اربیل نیز مشروعیت سیاسی بیشتری بیابید. اما در حوزه سوریه، تغییری حاصل نشد و استانبول، آنکارا و گازی عنتاب، همچنان به‌عنوان اصلی‌‌ترین کانون‌‌های محل فعالیت مخالفان سوری باقی ماندند و ایران نیز در موضع حمایت از بشار اسد، در کنار روسیه ایستاد. با توجه به فاصله جدی و اختلاف‌نظری که بین ایران و ترکیه وجود دارد، واقع‌بینانه نیست اگر انتظار داشته باشیم در چارچوب طرح‌هایی همچون پروژه‌‌ روسیه یا معادلاتی از این دست، زمینه چندانی برای توافق و تفاهم ایران و ترکیه نیز به وجود بیاید و شواهد نشان می‌دهد که هر دو کشور آنقدر بر مواضع خود پافشاری می‌کنند که تحولات پیرامونی، تکلیف سوریه را روشن کند. در نتیجه سال ٢٠١٥ میلادی، می‌تواند سالی باشد که روابط بین ترکیه و ایران به مقطع حساسی برسد که مسایلی همچون مداخله یا عدم مداخله ائتلاف ضدداعش، تحرکات و سرنوشت داعش و مذاکرات احتمالی مخالفان و رژیم اسد، امید به حل این غائله را فراهم کند. به عبارتی روشن‌تر، چنین به نظر می‌رسد که روابط ایران و ترکیه در سال جدید میلادی نیز همچنان از اختلاف‌نظرهای این دو کشور در مورد مساله سوریه تاثیر می‌پذیرد و در تحلیلی واقع‌‌بینانه، می‌توان انتظار آن را داشت که دست‌کم، یخ روابط، ضخیم‌‌تر و سخت‌تر شود. شرایط خوشبینانه نیز آن است که طرفین این واقعیت را قبول کنند که به‌خاطر اصول، شرایط و مصالح خود، در حوزه سوریه نمی‌توانند از مواضع خود کوتاه بیایند اما توان آن را دارند که در دیگر حوزه‌ها، تعامل و همکاری بیشتری داشته باشند و رقابت را به شیوه‌ای مدیریت کنند که به اصل رابطه لطمه نزند.
پربیننده ترین ها