سرنوشت طلای کثیف

کد خبر: ۴۰۵۷۸
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۳ - ۰۹:۵۳
روزنامه «ابتکار» در یادداشتی با عنوان «سرنوشت طلای کثیف» به قلم «آرزو غلامی» نوشته است:

طلا به معنی فلزی ارزشمند است که تجلی ماندگاری، کمیابی و زیبایی ست اما اصطلاحاتی چون طلای سیاه برای نفت، طلای سرخ برای زعفران نیز نمودی از ارزش زیاد این مواد دارد. اما اصطلاح متناقض طلای کثیف، جالب و محصول قرن اخیر است. زباله در دوره صنعتی و دوره ای که بحث نگرانی از پایان پذیری زمین مطرح است حکم طلا را دارد و گاهی حتی ارزشمند تر و سود مند تر از فلز زرد رنگ طلا ست.

زباله برای خود هویت دارد، زباله های شهری، بیمارستانی، صنعتی، کشاورزی و... هر کدام باید به شیوه درست و ساختارمند دفع شوند چرا که اینطور نیست که با خروج زباله از منزل و یا شهر، آنها را از چرخه طبیعت حذف کرده باشیم. این طلای کثیف به گفته برخی اساتید همان کیمیاست که می تواند طلا شود و یا عامل و منشا آلودگی و بیماری باشد. استفاده و بازیافت طلای سیاه اما نیاز به مقدماتی دارد که بخش زیادی از آن توسط دولت ها باید فراهم شود. تا بتوان از آن نهایت استفاده و بهره را برد و بخشی نیز وسواس و اهمیت جامعه را می طلبد که باید در تحقق این امر کوشید.

بستر سازی فرهنگی

آنچه مسلم است در میان مردم ایران اهمیت به سرنوشت زباله بسیار ناچیز است و وسعت این بی تفاوتی از پرتاب زباله از شیشه ماشین ها تا ورود پسماند بیمارستان ها به رودخانه ها گسترده است. هنوز در میان بسیاری از ایرانیان قراردادن زباله در سطل زباله امری تجملی ست. با وجود آنکه به واقع هزینه و زمان صرف نمی شود. بسیاری حاضرند ساحل و جنگل و رودخانه ها را مملو از پلاستیک و ظروف یکبار مصرف و زباله های بجا مانده از گردشگران ببینند ولی زباله های خود را در همان محل رها کنند و واقعا چقدر هزینه بر است که به جای پرتاب شیشه نوشابه مان آنرا بداخل سطل زباله بیاندازیم. این امر اما جنبه ای از فرهنگ برخورد با زباله است که در ارتباط مستقیم با ماست حال در مورد مسئله بازیافت که سودی غیر مستقیم تر دارد برخوردها به مراتب غیر مسئولانه تر است. بدون تردید اولین قدم در کم کردن هزینه دفع پسماند و رسیدن به درآمد ناشی از بازیافت، تفکیک زباله های قابل بازیافت و غیر قابل بازیافت یا به اصلاح زباله های تر است. در این خصوص می توان به نقش ضعیف رسانه ها و بخصوص رسانه ملی در تبلیغ و ترویج و نهادینه کردن عادت جداسازی زباله در منازل اشاره کرد. همینطور در هر شهر شهرداری ها که عمدتا بیش از دیگر نهادها و سازمان ها با موضوع زباله و هزینه های ناشی از جمع آوری و بازیافت و دفع زباله های شهری سروکار دارند لازم است که بخشی از مسئولیت خود را به شهروندان بسپارند که رسیدن به این مقصود جز از راه اطلاع رسانی و فرهنگ سازی میسر نمی شود و بدون تردید ایجاد امکانات جهت عملی شدن فرهنگ جداسازی زباله های قابل بازیافت از غیر قابل بازیافت مقدمه رسیدن به مقصود است.

ایجاد امکانات و ابزار در دسترس برای تفکیک زباله

بدون تردید ترغیب شهروندان به جداسازی زباله های خود در صورتی عملا امکان پذیر است که ابزار لازم و بدون دردسر در اختیار شهروندان قرار بگیرد. برای نمونه به اقدام شهرداری شیراز محل سکونت نگارنده اشاره می کنم که چندی پیش اقدام به توزیع کاغد هایی حاوی اطلاعاتی مبنی بر نحوه جداسازی زباله های قابل بازیافت از غیر آن را در منازل شهر شیراز نمود. اقدام به توزیع تراکت های تبلیغاتی می تواند بسیاری از شهروندان را نسبت به جداسازی زباله های منزل خود متقاعد کند اما جالب آنکه در آن کاغذ نیز سرنوشت زباله های قابل بازیافت حتی به صورت تئوری مشخص نشده بود و تنها از شهروندان خواسته شده که زباله های خود را جداسازی کنند و آنرا جلوی منزل قرار دهند تا ماشین های حمل زباله روز بعد زباله ها را به صورت یکجا به ماشین زباله انتقال دهند!

در شیراز حدود 122مرکز جمع آوری مواد قابل بازیافت در نقاط مختلف شهر راه اندازی شده است و در صورتی که شهروندی نخواهد مواد قابل بازیافت را همراه با دیگر زباله ها به ماشین های شهرداری بسپارد ناچار است که آنها را به محل های مورد نظر انتقال دهد. مسلم است که ایجاد راه کارهای دشوار ودردسرساز برای شهروندان در رسیدن به مقصود جداسازی زباله ها نتیجه مطلوب ندارد.

مدیر عامل سازمان پسماند شهرداری شیراز در باره فرایند بازیافت و و مشکلاتی که در شهر شیراز وجود دارد گفت: بالغ بر 30 میلیارد تومان توسط پیمانکاران غیر بومی جذب و در بخش حمل و جمع آوری زباله سرمایه گذاری شده است. این در حالی است که شهرداری ها با صرف هزینه به مراتب کمتر در بخش خدمات شهری مانند تعبیه سطل های مخصوص مواد قابل بازیافت در نزدیکی منازل بخش زیادی از هزینه ها را به درآمد تبدیل کنند.

نکته قابل اشاره دیگر بحث منابع غیر قابل برگشت و پایان پذیر کشور است و همچنین آثار مخرب وجود زباله هایی مانند پلاستیک و دیگر مواد غیر قابل تجزیه در طبیعت است. هم اکنون یکی از معضلات شهرهای بزرگ پیدا کردن محل مناسب جهت دفن زباله هاست با توجه به پیشروی شهرها به سمت حومه و افزایش شهرنشینی و مهاجرت روستاییان و به دنبال آن افزایش مقدار زباله در شهرها وجود محل مناسب برای دفن این حجم از زباله بسیار دشوار است. به عنوان مثال در شهر شیراز روزانه 918 تن زباله جمع آوری می شود یعنی روزانه به ازای هر نفر در شهر شیراز 605 تا 610 گرم زباله جمع آوری می شود. بخش قابل توجه ای از این حجم زباله قابل بازیافت است حال آیا مدیریت پسماند شیراز روزانه اقدام به جداسازی زباله های قابل بازیافت می کند؟ و یا عملا امکان چنین اقدام حداقل به صورت مطلوب وجود ندارد. مشخص است که جداسازی باید از مبدا و درون منازل آغاز گردد و نه در مقصد. در این ساختار عوامل مخرب تاثیر مواد غیرقابل تجدیدپذیر بر طبیعت و به دنبال آن محیط زندگی انسان نیز خود معضلی جداست که همراه با تحمیل انرژی، سرمایه و هزینه ملی ست.

شاید بد نباشد نمایندگان مجلس بجای پیشنهاد ایجاد وزارتخانه ازدواج و طلاق، سازمانی برای موجودیت مستقلی به نام زباله در نظر بگیرند!
پربیننده ترین ها