کارشکنی تندروها علیه مذاکرات
بازی که به مرحله حساس و نفسگیر خود نزدیک میشود و حکم مرگ و زندگی میگیرد، دیگر مجال توقف و اهمال و سکوت و سکون نیست، باید با همه داشتهها، اندوختهها و تواناییها به میدان آمد و نتیجه را به سمت و سوی خود رقم زد. پرونده هستهای ایران برای مخالفان منطقهای و تندروهای آمریکایی هماکنون چنین حکمی یافته است. از ابتدای پیروزی انقلاب واضح و مبرهن بود که طرفهای غربی و شرکای منطقهای آنان حاکمیتی که شعار استقلال و نفی استبداد را مبتنی بر یک خیزش مردمی در خاورمیانه طنینانداز کرده و خواب از چشمان مرتجعین منطقهای ربوده است، تحمل نخواهند کرد. انقلابی که تمامی معادلات منطقهای را دچار دگرگونی کرده و سه شعار راهبردی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را بر تارک خود ثبت و ضبط دارد، فینفسه عاملی تحریککننده برای ملتهایی بود که تحت فشار خفقان و دیکتاتوری، زیر یوغ حاکمین مستبد قرار داشتند. اغتشاشات و تحرکات سالهای ابتدایی و سپس جنگ تحمیلی هشتساله نشانههای این نگرانیها بود که با این ابزارهای ددمنشانه به منصه اجرا رسید، پس از شکست در این پروژهها و افزایش اقتدار داخلی و بیرونی جمهوری اسلامی، باید زمینهها برای بازگشایی جبهههای تازه تخاصمی و به چالشکشی ایران فراهم میشد و در این هنگامه بود که در ابتدای دهه80 هجری شمسی به یکباره پرونده هستهای ایران در رسانهها طرح و عرضه شد و هجمه سنگینی به راه افتاد. کشور ایران اما در مرحله اولیه با رویکرد اعتماد افزایانه و بهرهگیری از هوشمندی دیپلماتیک توانست موج به راه افتاده را مهار و سپس برنامه هستهای صلحآمیز خود را بسط و توسعه دهد، در طول شش سال بعد مذاکرات جسته و گریخته ادامه یافت اما هیچیک از دو طرف نتوانستند به توافقی رهنمون شده و ایران برنامه هستهای خود را ادامه داده و غربیها نیز در یک روند بیسابقه حلقه تحریمهای ظالمانه را بسط و تعمیق دادند. با آمدن مذاکرهکنندگان ابتدایی بر راس هرم قوه مجریه ایران و بهرهگیری از سیاستهای تعاملی و هوشمندانه، طرف ایرانی توانست حلقه تحدیدات و تهدیدات را با آسیب و رخنه جدی روبهرو سازد و از طرف دیگر رئیسجمهوری ایالات متحده که با شعار تغییر و تعدیل مواضع بر سر کار آمده بود و سیاستهای خصمانه را راهگشا در حلوفصل پرونده نمیدید، رویکردهای منعطفانهتری را به منصه اجرا گذشت. درست از همینجا زنگ خطر برای تندروهای آمریکایی و شرکای منطقهای به صدا درآمد. عبور ایرانیها از چالش پرونده هستهای آن هم در شرایط بحرانی منطقه، نهتنها تمامی نقشههای چندین و چندساله را نقش برآب میکند بلکه ایران را به قطب بلامنازع خاورمیانه تبدیل کرده و این نکتهای نیست که مرتجعین منطقهای و صهیونیستها خواهان آن باشند.
کارشکنی عبری و عربی در روند مذاکرات
در روزهای پرالتهاب ابتدای آذر 92 و درحالیکه نمایههای رسیدن به توافق هستهای در ژنو هویدا شده بود، عربستانیها و اسرائیلیها با تمام قوا برای کارشکنی در روند مذاکرات به میدان آمدند. نتانیاهو در مصاحبهها و واکنشهای متعدد خواستار عدم توافق بد با ایران شده و آن را یک اشتباه بزرگ و تاریخی برای غرب خوانده و پس از امضای توافق نیز بهشدت نسبت به آن ابراز نگرانی کرد. وزیر دفاع اسرائیل پس از اعلام توافق هستهای آن را بزرگترین پیروزی جمهوری اسلامی خوانده و اهمیت آن را از پیروزی در جنگ ایران و عراق بالاتر دانست. عربستانیها نیز با تمام لابیهای خود به میدان آمده و بسیاری، کارشکنیهای فرانسه در مذاکرات منجر به توافق ژنو را ناشی از تحریکات شاهزادههای سعودی دانستند. کار تا بدانجا پیش رفت که خبرنگاران حاضر در ژنو از وعدههای گسترده متمولترین شاهزاده عربستانی برای تغییر نظر اعضای 1+5 خبر دادند اما با همه این تحرکات توافق اولیه ژنو به انجام رسیده و دشمنان منطقهای ناکام ماندند. پس از توافق ژنو تمرکز اسرائیل و عربستان روی مذاکرات اصلی و نهایی معطوف شده و در وین دو طرف هرکدام با تاکتیکی به میدان آمدند. عربستانیها بهصورت آشکار به لابیگری پرداخته و شاهزاده سعودالفیصل، وزیرخارجه این کشور علاوه بر دیدار با جان کری در فرانسه چند روز مانده به پایان ضربالاجل تعیینی، در شب پایانی مذاکرات خود مستقیم به وین آمد و در فرودگاه و در هواپیمای اختصاصی خود با جان کری دیدار کرد آن هم در لحظات و ساعتهایی که بسیاری از حصول توافق نهایی میگفتند. گفته میشود کری پس از این دیدار به یکباره دچار چرخش در مواضع شده است. از طرف دیگر اسرائیلیها در یک اقدام عجیب از اظهارنظر مستقیم در روزهای پایانی مذاکرات وین خودداری کردند. این تقسیم کار میتواند بر یک استراتژی مشترک و هماهنگ استوار باشد. عربستانیها وظیفه داشتند از حصول توافق در وین جلوگیری کنند و اسرائیلیها با توجه به پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات سنا برای مرحله بعدی از قدرت و نفوذ خود علیه مذاکرات بهره بگیرند، نکتهای که به نظر میرسد اکنون در دستور کار قرار گرفته است.
تندروها آماده کارشکنی در کنگره
از همان ابتدای روی کارآمدن جمهوریخواهان، زمزمه اعمال تحریمهای تازه و کارشکنی در روند مذاکرات شنیده شد. نکتهای که هم وندی شرمن مذاکرهکننده ارشد هستهای و هم سوزان رایس، مشاور امنیت ملی ایالات متحده نسبت بدان واکنش نشان داده و سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز از مخالفت و مقاومت دولت اوباما برای اعمال تحریمهای تازه گفت اما سه سناتور تندرو کنگره همواره بر مواضع ضدایرانی خود پای فشرده و سخن از فشار بر ایران میگفتند. اکنون سناتور باب کروگر که یکی از اضلاع سه گانه این مثلث و از تندروهای جمهوریخواه بوده و قرار است عهدهدار مسئولیت ریاست کمیته روابط خارجی سنا شود در اظهارنظری تند و خصمانه، گفته است: اگر توافق هستهای نهایی حاصل نشود، کنگره تحریمهای علیه ایران را افزایش خواهد داد. وی همچنین تاکید کرده است: هیچ تردیدی وجود ندارد که قانونگذاران تحریمها علیه ایران را افزایش خواهند داد. البته وی در ادامه نیز گفته است: این لایحه روند همیشگی خود را طی خواهد کرد و فوری نخواهد بود. سخنان خصمانه و غیردوستانه باب کروگر البته یک وجه دیگر دارد. تندروها پیشتر اعلام میکردند تحریمها باید قبل از توافق به انجام برسد تا فشار روی ایران را افزایش دهد و البته خواستار اجرای فوری آن بودند اما اکنون این سناتور تندرو، تحریمها را به بعد از عدم حصول توافق و در روند تدریجی و آرام خواستار شده است، نکتهای که علاوه بر نگرش خصمانه حاکی از تعدیل مواضع نیز است. نکته آنکه دولت اوباما و تمامی طرفین میدانند اعمال تحریمهای تازه شاکله مذاکرات را از هم پاشیده و همه دستاوردهایی که تا کنون بهدست آمده را از بین خواهد برد و این نکتهای نیست که اوباما مایل به آن باشد و بدیهی است که مقاومت جانانهای در این زمینه داشته باشد و اگر تندروها بر سیاستهای خصمانه خود اصرار ورزند اوباما با توجه به اینکه اکثریت دوسوم اعضای کنگره دراختیار جمهوریخواهان نیست میتواند از اهرم وتو خود استفاده کند. هرچه هست اسرائیل و مرتجعین منطقهای بیکار نخواهند نشست تا ایران پیروزی نمایان خود در مذاکرات حساس هستهای را جشن بگیرد و باید منتظر اقدامات خصمانه بیشتر از سوی مخالفین توافق بود که البته در یک فرآیند کلی و با توجه به منافع و خواست دو طرف به نظر نمیرسد ره به جایی برد.
منبع: روزنامه آرمان
گزارش خطا
نظر شما
آخرین اخبار