دیپلماسی آشتی
قهر سیاسی ٥٠ساله هاوانا و واشنگتن، اینروزها به نقطه پایانی خود نزدیک میشود. روسایجمهور دوکشور در خبری که بسیاری از کشورها را شگفتزده کرد، اعلام کردند؛ قصد آغاز دوباره رابطه تمامشدهای را دارند که از دهه٦٠ تاکنون به سردی گراییده بود. در این میان بسیاری از رهبران و مقامات، خرسندی خود را اعلام کردند و آن را «خبر خوبی» دانستند که میتواند به گسترش امنیت و صلح در محیط بینالملل کمک بسیاری کند. فرو ریختن این دیوار که سالها بود بر روابط دوکشور سایه افکنده بود، از نظر موافقان این آشتی، پیامی است مبنی بر ضرورت نزدیکشدن بازیگران بینالمللی به یکدیگر. برخی دیگر اما با اعتراض به این اتفاق، رویکرد آشتی با کشوری که موجب آسیب به منافع آمریکا بوده را رویکرد خطرسازی نام نهادند. این عده معترض که بیشتر در میان جمهوریخواهان آمریکایی جای گرفتهاند، بر این باورند که رفتارهای ضدآمریکایی کوبا در چندینسال اخیر، حتی با ازسرگیری روابط نیز متوقف نخواهد شد. اما گذشته از همه این مواضع، آنچه نمیتوان نادیدهاش گرفت، تاکید دوکشور بر «واقعیات موجود» عصر حاضر است. واقعیات غیرقابل انکاری که با محوریت تاکید بر «منفعت ملی» نمود پیدا میکند و نمیتوان آن را ندید. به زبانی دیگر همه مخالفان از سرگیری روابط آمریکا و کوبا در دوکشور، نمیتوانند آنچه را که بهعنوان رویکرد «منفعتمحور» در عرصه تئوریهای بینالمللی میشناسند، بیارزش بپندارند.
نقش تعیینکننده «منافع ملی» در سیاست
آنچه که دستیابی به آن در قرن حاضر از اصلیترین دغدغههای دولتها به شمار میرود، احقاق منافع ملی است. روح این دغدغه بهویژگیهای این منافع بازمیگردد و طبیعتا ارزشهای ملی هرکشوری را شامل میشود. منافع ملی میتواند در هر محیطی با توجه به شرایط خاص آن تعریف و تفسیر شود. اما بعضی از اصول و اهداف در تمامی کشورها بهعنوان اصول کلی شناخته شدهاند و همگان آن را جزو «منافع ملی» خود به حساب میآورند. همچون دستیابی به امنیت همهجانبه یا حفظ قدرت دولت و ثبات موجودیت آن. در همین راستا، تمامی عواملی که چنین منافعی را تهدید کند از جمله فاکتورهای خطرساز اطلاق میشود که دولتها سعی در دوری جستن یا برطرف کردن آنها دارند. در جریان ازسرگیری رابطه آمریکا و کوبا به روشنی میتوان جلوه این منفعتگراییها را در هردوکشور مشاهده کرد.
گرچه از آغاز انقلاب کوبا در١٩٥١ فیدل کاسترو میل زیادی به ارتباط با آمریکا داشت، اما شور انقلابی آن سالهای این مبارز جوان باعث شد در ١٩٦١تمام داراییهای آمریکا در کوبا را ملی اعلام کند. پس از آن روابط دو کشور به حالت تعلیق در آمد و در تمامی این سالها دوهمسایه هیچ تعامل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با هم نداشتند. اما برای بررسی حاصل این قطع ارتباط و پیبردن به وضعیت احقاق منافع ملی، نخست باید بررسی کرد سود و زیان این قهر طولانی چه بود؟
آنچه تردیدی در آن نیست موقعیت نامطلوب اقتصادی کوبا در سالهای اخیر بود. در ایام آغازین قطع رابطه با آمریکا تحریمهای اقتصادی علیه کوبا آغاز شد. متعاقب آن اتحاد جماهیر شوروی که تمامی تلاش خود را برای حمایت از کوبا میکرد، به همین نسبت نیز این کشور پذیرای سیاستهای ضدآمریکایی شوروی در خود بود؛ تا جایی که در اکتبر۱۹۶۲ کوبا میزبان موشکهای اتمی شوروی در خاک خود علیه آمریکا شد؛ رفتاری که دو کشور را تا آستانه جنگ اتمی پیش برد. پس آمریکا همچنان که میبایست نگران وضعیت رقیب خود در خلال جنگ سرد باشد، بیم خطر از جانب همسایه را نیز داشت. اما پس از فروپاشی شوروی، تمامی پشتیبانیهای اقتصادی از کوبا مانند تنظیم واردات و صادرات یا تامین یکسوم تولید ناخالص ملی کوبا و ساخت کارخانهها و ورود تکنولوژی به این کشور از میان رفت و آنچه باقی ماند بدهیهای سنگین ٣٥میلیارددلاری برای کوبا بود.
سیاست شکست خورده رفیق فیدل
پس از آن بود که باوجود قدرت این کشور در تجارت شکر و تنباکو، اما سال به سال میانگین سطح اقتصادی کوبا و معیشت مردمان آن پایین آمد؛ تا جایی که حدود چهارسال پیش براساس اطلاعات بهدستآمده، وضعیت اقتصادی کوبا به مرحلهای از فروپاشی رسید که حتی در تامین اقلام اولیه و ضروری مردم نیز دچار بحران شده بود. اینکه اقتصاد حجیم دولتی این کشور باعث وقوع چنین شرایطی شد یا انزواطلبیهای انقلابی باقیمانده از آرمانهای فیدل کاسترو، تفاوتی نمیکند، بلکه آنچه در تمامی این سالها نمود داشته، مورد تهدید قرار گرفتن امنیت اقتصادی و اجتماعی این کشور است. از سوی دیگر آمریکا نیز تنها به تحقق اهداف واقعگرایانه خود در جهان خیره شده است. در حال حاضر دودلیل عمده را میتوان انگیزه اصلی آمریکا از درازکردن دست دوستی به کوبا دانست. نخست اینکه کوبا براساس پیشینه خود روابط مثبت نظامی- اقتصادی با شوروی داشت. با وجود قطع حمایتهای شوروی پس از فروپاشی، پوتین مدتهاست به فکر گسترش روابط خود با همسایگان آمریکا افتاده است. در سفر چندماه پیش رییسجمهور روسیه به کوبا، وی براساس طرحی مبتنی بر برادری و دوستی، ٩٠درصد از قرضهای کوبا را به وی بخشید (رقمی نزدیک به ۳۱میلیاردو٧٠٠میلیوندلار). و قرار بر این شد که باقیمانده این بدهی در طول ١٠سال به صورت اقساط پرداخت شود. نیازی به تاکید نیست که روسیه نیز به سبب فشارهای اخیر جامعه بینالملل روی خود، به فکر تغییر سیاستهاست. سیاستهایی که شامل ایجاد روابط جدید، قانع کردن دولتها برای مقابله با آمریکا و دورزدن تحریمهای بینالمللی میشوند. پس طبیعی بهنظر میرسد که آمریکا هم به جنبوجوش بیفتد و به جای قهر دیپلماتیک ٥٠ساله بیحاصل، به آشتی بینالمللی روی بیاورد که تامینکننده نیازهای وی باشد.
منبع: روزنامه شرق
گزارش خطا
نظر شما
آخرین اخبار