در چشم من زل می زنی از کوچ می گویی/پاییز رحیمی

کد خبر: ۳۷۷۷۱
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۸

تاعطر خوبت درفضای خانه می آید
بوی بهشت از تخت و میز و شانه می آید
چشم تو تنها مِی فروش شرعی شهر است
مستانگی تنها از این پیمانه می آید
دربوسه باران تو این موهای خرمایی
سرمی کشد از قد خود تا شانه می آید؛
آنگاه در آغوش گرمت پیله های اشک
وامی شود پروانه در پروانه می آید
در چشم من زل می زنی از کوچ می گویی
این رود،طغیان می کند تا چانه می آید
بعد از تو زیر بارش پاییز ِ بعد ازظهر
باران،کنار چتر من تا خانه می آید
بعد از تو مردن کارسختی نیست می دانم
بعد از تو هرکاری از این دیوانه می آید!
پربیننده ترین ها