اصولگرایان، پاسخگوی مشکلات باشند
«آرمان» با مسعود پزشکیان، نماینده مجلس نهم به گفتوگو نشست و از طرح
امر به معروف و نهی از منکر گرفته تا انتخابات و ترکیب مجلس آینده، دیدگاه
و ارزیابیهای او را جویا شد. مسعود پزشکیان انتقاداتی به طرح امر به
معروف و نهی از منکر داشت و میگفت «غافل شدن از مسائل مهم و پرداختن به
موضوعات کوچک و ایرادگرفتن از شکل لباس و قیافه بعید است بتواند موفقیتی
در راه اصلاح بهدست آورد». او همچنین در رابطه با مبارزه با مفاسد اقتصادی
مشکل را سیستمی میداند. آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گفتوگو است:
بررسی اصلاحیه طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر به اتمام رسید. نظر شما در این رابطه چیست؟
به
نظر من مهمترین امر به معروف و نهی از منکر که در قرآن هم بر آن تاکید
شده آن است که مسلمانان با یکدیگر وحدت داشته باشند. اینکه سر مسائل کوچک
باب نفاق با یکدیگر را درست نکنند و به ایرادگیری از هم نپردازند. به نظر
من اولویت آن است که جامعه اسلامی و کشورهای اسلامی بهجای آنکه به جان هم
بیفتند، آن عاملی را که موجب شده در برابر هم بایستند را حل کنند و در قبال
نظام کفر و استثمار صف واحد تشکیل دهند. حال غافل شدن از این مساله مهم و
پرداختن به موضوعات کوچکتر و ایرادگرفتن از شکل لباس و قیافه که بعید است
از این طریق بتوان موفقیتی در راه اصلاح به دست آورد.
از دیدگاه شما، مساله محدودکردن امر به معروف و نهی از منکر به ظواهر نیست درحالی که مشکلات از پشت پرده ظواهر نشات میگیرد؟
نباید
امر به معروف و نهی از منکر بسنده کردن به امور جزئی باشد. اکیپهایی که
برای امر به معروف تشکیل میشوند باید به مبانی اعتقادی و ریشهای انگشت
بگذارند. امر به معروف واقعی باید انجام شود. مبارزه با وعدههای کذب، تخلف
از قانون و رانتخواری است که باید در اولویت آمران به معروف و نهی از
منکر باشد. رانتخواریهایی با مبالغ سرسامآور که به کوهی از منابع مالی
ضایع شده تبدیل میشود و آنگاه به فکر محاکمه این افراد میافتیم.
چرا
باید در جامعه ما پولهای 10هزار میلیاردی توسط رانتخواران به هدر برود و
آمران به معروف و ناهیان از منکر این را نبینند درحالیکه اگر هرکدام از
این مبالغ گزاف در مسیر صحیحش برای اشتغال و ازدواج و رفاه و امنیت شغلی و
مالی جوانان هزینه میشد، بحثهای اخلاقی و بزهکاری و… در جامعه بدین شکل
ظهور پیدا نمیکرد. من درصدد ریشهیابی علل ناهنجاریهای اخلاقی در جامعه
نیستم. ولی واقعیت این است که بسیاری از این بزههای اجتماعی و امور
غیراخلاقی صرفاً برای کسب نان شب و قوت لایموت است. درصورتی که اگر این
منابع کلان مالی که مصروف زیادهخواهیهای برخی افراد شده است در مسیر رفاه
حال جوانان هدایت میشد این مسائل در جامعه ما دیده نمیشد. برای درمان
این دردها باید هدف آمران به معروف ریشهیابیها باشد نه امور ظاهری.
این امکان وجود دارد که تندروها فضا را مناسب ببینند و از این مساله منافع خود را دنبال نمایند؟
به
ضرس قاطع نمیتوان در این رابطه سخن گفت اما آنچه مسلم است آنکه اگر فردی
باعث شود آن ثبات و وحدت جامعه بر هم بخورد به ضرر جامعه اسلامی خواهد بود.
راهنمایی کردن افراد روش مخصوص به خود را میطلبد، اگر راهی در پیش گرفته
شود که بر عناد و دشمنیها افزوده شود مشخص است که آن راه اشتباه است.
درحقیقت اگر کاری کنیم که افراد در مقابل ما بایستند این دیگر امر به معروف
و نهی از منکر نیست چرا که دیگر به بحث و جدل پرداخته میشود و قطعا این
مساله به نفع جامعه نخواهد بود. مضاف بر آنکه معروف معمولا اصول کلی جامعه
است و مشخص نیست چقدر افراد اجازه دخالت در زندگی خصوصی یکدیگر را دارند.
به نظر شما این قوانین میتوانند مفید یا پایدار باشند؟
قطعا
این مساله وقتی به قانون تبدیل شود مانند خیلی از قوانین دیگر میتواند
دوام داشته باشد اما مساله مهم آن است که آیا از این طریق ما میتوانیم
تغییر ایجاد کنیم. باید از مجریان و متولیان این طرح خواست که مسائل را به
درستی رصد بکنند و ببینند آیا در جهت هدف، این قانون حرکت میکند یا این
قانون باعث بدترشدن اوضاع میشود؟ اگر جامعه به سمت بهبود پیش رفت که آن را
ادامه دهند اما اگر اوضاع بدتر شد بهتر آن است که دیگر اجرا نشود. نهایتا
در این رابطه معتقدم، امر به معروف و نهی از منکر فرضیه الهی و جزو فروع
دین ماست و نیازی به قانون ندارد. اگر یک انسان خوشدل و پاک این کار را
بکند طرف مقابل جذب میشود. رسول خدا(ص) با مهربانی و خوشخویی مردم را دعوت
میکرد و نتیجهاش لبیک اکثریت بود. قانون و قانونگذاری عیبی ندارد اما
کسی که میخواهد قانون را اجرا کند و امر به معروف کند باید خود نمونه
کاملی از معروف باشد هرکسی نمیتواند مجری این فرضیه الهی باشد.
در
کنار بحث امر به معروف و نهی از منکر که ازسوی مجلس پیگیری شد، دولت هم
مبارزه با مفاسد اقتصادی را مطرح میکند نظر شما در این رابطه چیست؟
موضوع
فساد اقتصادی در کشور ما سیستمی است و تا زمانی که سیستمهای مالی، بانکی
و صدور مجوز ما اصلاح نشود، نمیتوان با فساد مبارزه کرد. تا زمانی که
برخی با داشتن اطلاعات میتوانند از رانت استفاده کنند و به ثروت برسند،
جلوی فساد گرفته نمیشود؛ چون عدهای اطلاعاتی را در اختیار دارند که افراد
عادی از آن بیخبر هستند.
به عبارت دیگر تا
زمانیکه این سیستم اصلاح نشود، نمیتوان از وقوع فساد جلوگیری کرد. در این
زمینه قوای کشور مسئول هستند و هیچکدام نمیتواند خود را بیتقصیر بداند.
جالب است ما همیشه همه تقصیرها را به گردن دیگران میاندازیم اما به نظرم
باید مقداری هم به خودمان انتقاد کنیم چرا که نتوانستیم سیستم اداری و
اقتصادی کشورمان را اصلاح کنیم؛ اینها که دست خودمان بود. بهتر است نگاهی
به درآمدهای قبلی کشور بیندازیم؛ در دولت قبلی درآمدهای نفتی و ارزی آنقدر
افزایش یافته بود که با درآمد تمامی دولتهای پس از انقلاب اسلامی برابری
میکرد؛ حال دولت گذشته آمار بدهد که با این میزان ارز و دلار چه کرد؟ فقط
با ۱۰۰ میلیارد دلاری که در دولت قبل درآمد داشت، میتوانست بیش از ۳۰ هزار
کیلومتر راهآهن احداث کند درصورتی که از شمالیترین نقطه کشور تا
جنوبیترین آن حدود ۲هزار کیلومتر است. اما اکنون برای ۲ میلیارد دلار برای
شهر تهران و شهرهای بزرگ که نیاز به احداث مترو و راهآهن دارند، دولت با
کسری بودجه مواجه است. اگر دولت سابق ۱۰۰میلیارد دلار درآمد را صرف ساخت
زیربناهای ریلی و جادهای میکرد، اکنون وضع کشور در شرایط بسیار مطلوبی
قرار داشت در صورتی که دولت قبل ۸۰۰میلیارد دلار درآمد داشت و اکنون باید
پرسید که از این درآمد چه شکوفایی در کشور میبینیم؟
نمایندگان مجلس همواره تاکید میکنند کار مجلس نظارت بر عملکر دولت است چرا آن زمان این نظارت شامل حال دولت قبل نشد؟
بنده
که اعتراض خودم را اعلام میکردم اما کار با اعتراض افراد محدودی مثل بنده
حل نمیشود، مجلس و قوه قضائیه مسئول هستند تا با افرادی که خلاف قانون
عمل میکنند برخورد کنند. سؤال من این است که برخی نمایندگان که نسبت به
اجرای امر به معروف و نهی از منکر سختگیری میکنند، آیا نمیدانند که
بزرگترین و بارزترین اهل منکر، عده خاصی هستند که به پولهای مردم دست
اندازی میکنند؟ آیا نمیدانند که باید مقابل آنها ایستاد نه جوانی که شاید
ظاهرش مناسب نباشد و بخواهیم آن را اصلاح کنیم؟ البته اصلاح رفتارها و
پوششهای اجتماعی نیاز است اما منکر واقعی آن عملی است که باعث هدررفت
منابع ملی و منجر به بیکاری جوانان میشود. اگر جلوی فساد و رانت گرفته
شود، جوانان شاغل میشوند و روی به ازدواج میآورند. تنها از این راه است
که میتوان جلوی منکرات را گرفت و تخلفات اجتماعی و ناهنجاریها را کاهش
داد.
عملکرد دولت یازدهم را در طول یک سال و نیم چگونه ارزیابی میکنید؟
صحبت
در مورد نقاط ضعف و قوت دولت از آن جهت که چشمانداز روشنی وجود ندارد
کاری بس دشوار است. بهعبارت دیگر برای آنکه بتوان تحلیلی دقیق در اینباره
ارائه کرد باید از قبل اهداف روشنی مدنظر قرار گیرد، ضمن آنکه ابزار
مناسبی هم برای اندازهگیری میزان رسیدن به آن اهداف نیز در دسترس باشد که
بر این اساس نظری دقیق و کارشناسی ارائه داد. متاسفانه مشکلی که امروز
نهتنها در مجلس بلکه در کل کشور وجود دارد، فقدان اهداف روشن است،
به
بیان دیگر عدم وجود برنامه موجب شده است تا راه کاملا مشخص نباشد و
ایستگاههای پیشرفت درهالهای از ابهام قرار گیرد. البته ناگفته نماند که
در این راستا چشماندازی توسط مقام معظم رهبری ترسیم شده است اما واقعیت
این است، مادامی که در مرحله اجرا قرار گرفته میشود نقشهای برای
عملیاتیکردن این چشمانداز وجود ندارد. بهطور واضحتر باید اذعان کرد،
مهمترین کارکرد نقشه آن است که کاملا مشخص مینماید از کجا باید آغاز کرد،
چه مسیرهایی باید طی شود و سرانجام در کدام نقطه باید قرار گرفت. بر این
اساس باید بیان داشت از آنجایی که نقشه راهی وجود ندارد هر که بهزعم خود
میتواند هم از دولت تعریف کند و هم نقدها را متوجه آن بداند، در نتیجه
آنچه امروز در قالب تحلیلها، نقدها و گاه تمجیدها در باب عملکرد دولت بیان
میشود بهدلیل عدم وجود نقشه و ابزار مناسب نمیتواند مبنایی علمی داشته
باشد. با این مقدمه آنچه در وصف عملکرد دولت در طول بیش از یک سال میتوان
ابراز داشت در قالب نگاهی کلی و همچنین در مقایسه با گذشته است.
براین
اساس برداشت موجود آن است که در بسیاری از زمینهها دولت توانسته تغییرات
مثبتی را ایجاد نماید، برای مثال در حوزه تورم مشاهده میشود تورم تا حد
قابلتوجهی کنترل شده است یا تنش و التهاب بازار مسیر قبلی خود را دیگر طی
نمیکند و تاحدودی ثبات و آرامش بازگشته است. در زمینه روابط بینالملل نیز
واقعیت این است که سطح تعاملات و بهبود روابط با کشورها دنیا ارتقا پیدا
کرده است و دیگر خبری از قطعنامههای پیدرپی و نفسگیر گذشته نیست مضاف بر
اینکه اقبال کشورها برای داشتن رابطهای مناسب با ایران بیشتر شده است و
این مساله دستاوردی قابل تقدیر برای دولت محسوب میگردد. ضمن آنکه بهخوبی
مستاصل بودن رژیمصهیونیستی در طول یک سال اخیر کاملا مشهود است چراکه پیش
از این اسرائیل توانسته بود در دنیا مظلومنمایی کند و حمایت دنیا را نسبت
به خود جلب نماید و یک ایرانهراسی در تمام دنیا به راه بیندازد اما امروز
انزوای او بهخوبی قابل مشاهده است.
اما در
زمینههای اجتماعی باید گفت متاسفانه آنچه تاکنون به آن پاسخ قانعکنندهای
داده نشده است آن است که ایران کشوری است با انواع قومیتها و سلایق و
مذاهب مختلف، قرار دادن هر کدام از این سلایق و مذاهب در جایگاه خود و
احترام گذاشتن به آنها و میدان دادن و نگاه عادلانه به آنها اصلی است که
نباید فراموش شود که متاسفانه در این زمینه هنوز کمکاریهایی وجود دارد.
لذا آنچه حائز اهمیت است آنکه برای ایجاد وحدت ملی نیاز به قلبی بزرگتر
است.
در این
مدت رفتار مجلس در برابر دولت چندان قابل درک نبود چرا که به هر بهانهای
به ویژه عزل و نصبها شدیدترین انتقادات را متوجه وزرا و رئیسجمهور
میکردند. نگاه شما به این امر چگونه است؟
ببینید
در روند مدیریتی اگر اختیار دادی دیگر حق دخالت دراختیار را نداری، آنوقت
باید پاسخگویی را از آن بخواهی، نه اینکه اختیار بدهی بعد بگویی چرا فلانی
را آوردی، فلانی را نیاوردی؟! این دیگر اختیار نیست. من تصورم این است که
برخورد با آنها برخوردی سیاسی است و نهایتا آنها نمیخواهند آن آدمی که با
سلایق خودشان جور درنمیآید بیاید به وزارت علوم. دولت هم دارد تلاش
میکند. به هر حال متاسفانه مراکز علمی ما که باید علمی باشد و کارهای
علمی، تخصصی و کارشناسی بکند یک پایگاه سیاسی شده و این میتواند ضربه بزند
به روند علمی دانشگاه و آینده دانشگاه و دانشجو. چون بالاخره کاری را که
ما میتوانیم نظارت کنیم اجرای قانون است، اینکه چرا این آمد و آن آمد درست
نیست. اگر خلاف قانون است بگوییم خلاف قانون است، ولی اگر خلاف قانون نیست
دخالت کردن در امور مدیریتها خودش خلاف قانون است در این شرایط احساس
میشود که در روندهایی مداخله انجام میگیرد که نباید انجام بگیرد. من با
هر کسی که میتوانم کار کنم باید کار کنم، اگر خلاف قانون عمل کردم باید
جوابگو باشم. اگر در چارچوب قانون عمل میکنم این ایراد که چرا با فلانی
کار میکنم و با آن یکی کار نکردم معنی ندارد. بالاخره کسی که در محیط
دانشگاه است اگر عالمتر باشد، اگر توانمندتر باشد، با تجربهتر باشد، اگر
قدرت نفوذ داشته باشد و کار بلدتر باشد، من او را میآورم نه اینکه آن آدمی
که یک گروه خاصی بخواهند قبولش بکنند یا نکنند. اگر دنبال عمل و کارم، اگر
مجلس دنبال اجرای قانون است باید اجازه بدهد مجری با آدمهایی که
میتوانند و توانمندند و مدیرند کار کند.
هرچند
هنوز فاصله قابلتوجهی با انتخابات مجلس داریم اما چند وقتی است که تحرکات
دوجناح مهم برای حضور در این انتخابات ملموس است. در این راستا طرح وحدت
اصولگرایان بیش از همه مطرح است. تا چه حد این وحدت را موفقیتآمیز
میدانید؟
هر حرکتی قدم اول آن وحدت است.
نگاه مشترک، زبان مشترک و حرکت بر اساس اصول مشترک رمز موفقیت هر جریانی
میتواند باشد و در سایه وحدت است که نتیجه دلخواه رقم میخورد. تجربه نشان
داده است که هیچ فرد و گروهی نمیتواند تمام راه را به تنهایی طی کند لذا
نیاز به همیاری و یکپارچگی وجود دارد و اگر افراد که دارای نگاه مشترک و
قبله واحد هستند در یک مسیر، دوش به دوش یکدیگر قرار گیرند و به یک ادبیات
مشترک دست پیدا کنند و درعملکرد نیز نشان دهند که آنچه به دنبال آن هستند
به نفع جامعه، توسعه، باورها و اعتقادات است موفق خواهند بود و نقطه مقابل
آن تفرقه و از همگسیختگی است که اگر دچار چنین وضعیتی شوند قطعا و یقینا
ناکامی در انتظار آنها خواهد بود. بر این اساس باید گفت گام برداشتن
اصلاحطلبان در مسیر وحدت بهترین راهی است که میتواند آنها را به سرمنزل
مقصود برساند و در این راه به یک زبان مشترک دست پیدا کنند. ناگفته نماند،
برنامهریزی برای رسیدن به موفقیت حق هر گروه و جناحی است، لذا زیر سوال
بردن اینگونه تلاشها به هیچ عنوان منطقی نمیباشد. چراکه باید به گرد
یکدیگر جمع شوند و باید به یک زبان مشترک دست پیدا کنند تا زمانی که به
قدرت دست پیدا کردند ثابت نمایند اقدامات آنها به نفع جامعه بوده است نه
آنکه همه برای رساندن یک فرد به قدرت تلاش نمایند و در نتیجه آن هشت سال
کشور را با خیل مشکلات مواجه سازند و با شروع انتقادات از بار مسئولیت شانه
خالی کنند.
بنابراین باید به این نکته نیز توجه
داشت که گاه مشکل از نوع نگاه به وحدت نیز شروع میشود، در این راستا لازم
است نگاهی به گذشته داشت به این معنا که آیا اصولگرایان هشت سال دولت
محمود احمدینژاد را قبول دارند یا خیر؟ اگر قبول دارند باید جوابگوی
مشکلات که پدید آمد و گاه با سکوت خود بر سرعت آن افزودند باشند نه آنکه
اعلام نمایند ما نقشی نداشتیم. سوال اینجاست که اگر آنها نقشی نداشتهاند
پس چه کسی مسبب به وجود آمدن چنین شرایطی بوده است و اگر امروز نیز تصمیم
دارند دوباره به گرد یکدیگر جمع شوند در صورت رسیدن به قدرت مشکلات را به
گردن بگیرند و در برابر ملت پاسخگو باشند نه آنکه همه گناهان را به گردن
دیگران بیندازند.
بهطور کلی ترکیب مجلس آینده را چگونه پیشبینی میکنید؟
درمجموع
باید گفت پیشبینی ترکیب مجلس دهم کاری سخت است. بهرغم تحرکات و
تکاپوهایی که جناحهای مختلف برای کسب کرسیهای مجلس از خود نشان میدهند
اما نکته قابل توجه آن است که مردم چندان اعتمادی به شعارها ندارند و
میتوان گفت گفتارها بهدلیل نوع عملکردها رنگ خود را در نزد مردم از دست
داده است چراکه بارها ملت شاهد بودهاند که شعاری خاص داده شده است و
رفتاری متضاد با آن صورت گرفته است لذا مردم افرادی را که نیت واقعی برای
گام برداشتن در راستای منافع ملت دارند را میشناسند و از آنها حمایت
خواهند کرد. کما اینکه در دوره قبل مشاهده شد گروهها در لیست خود نامی از
خیلی افراد به میان نیاوردند اما به دلیل شناختی که مردم از آنها داشتند به
مجلس راه یافتند. بنابراین پیروز این میدان گروه و افرادی هستند که صداقت،
درستی و حسننیت خود را در عمل نشان دهند. براین اساس باید گفت پیشبینی
ترکیب مجلس آینده کار دشواری است ضمن آنکه باید دید چه کسانی از فیلترهای
موجود عبور میکنند.
گزارش خطا
آخرین اخبار