چرا مبارزه‌ با داعش سخت‌تر از مقابله با ابولاست؟

کد خبر: ۳۶۹۱۵
تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۳ - ۱۷:۰۷
وقتی تصاویر خشن سر بریدن گروگان ها و مرگ قربانیان طاعون ابولا با هم مسابقه می گذارند تا هر یک توجه بیشتری از افکار عمومی در حال آب رفتن در دنیا را جلب کنند، مقایسه وحشت بی اندازه دولت اسلامی داعش و ابولا می تواند آموزنده باشد.

در اکتبر گذشته کمیسر عالی پناهندگان سازمان ملل اعلام کرد که آفت دوقلوی ابولا و دولت داعش بی سروصدا در حال گسترش است و دنیا با وجودی که می داند چنین آفت هایی وجود دارد آن ها را نادیده می گیرد و درباره توان مخرب آن ها اشتباه می کند، درست قبل از اینکه بمب آگاهی درباره آن ها در جهان منفجر شود.

در گزارش های خبری متعددی درباره توانمندی داعش، نقل قول هایی از کار شناسان مبنی بر کاربرد تسلیحاتی این گروه از ویروس ابولا در قالب حملات تروریستی بیولوژیکی علیه غرب آورده شده است.

اگر ادعاهای شورانگیز کار شناسی را کناری بگذاریم، سوال در مورد شباهت ها و مشکلات داعش و ابولا ارزش تامل بیشتری دارد. شیوع هر دو در صحنه بین المللی، با توجه به سرعت و جدیتشان اذهان را به خود مشغول کرده است. در مورد ابولا جهان چیزهای زیادی می داند و اقدام زیادی نمی کند، اما در مورد دولت اسلامی عراق و شام (داعش) جهان تقریبا چیزی نمی داند اما اقدامات در خوری انجام می دهد.

در مورد ابولا، امریکا اولین اقدامی حمایتی- مالی خود را در ۱۰ نوامبر انجام داد، تقریبا ۸ ماه پس از همه گیری این ویرس و جلب توجه جهانی به آن. امریکا بیش از ۳۵۰ میلیون دلار و ۳۰۰۰ نیرو را تا این تاریخ برای رویارویی با این چالش هزینه کرده است. برای مقابله با داعش اوباما در ۷ نوامبر اعلام کرد آمریکا آماده اعزام ۱۵۰۰ نیروی اضافی به عراق به عنوان تیروی تکمیلی قبلی است. او از کنگره درخواست اختصاص پرداختی معادل 6.5 میلیارد دلار برای جنگ علیه تروریسم کرده است. جنگی که از ۱۳ سال پیش شروع شده و امریکا در حدود ۴ تریلیون دلار برای آن هزینه کرده است.

در طول قرن های گذشته پزشکی بیش از سیاست پیشرفت داشته است. بنابراین بررسی دولت اسلامی (داعش) از منظر سلامت عمومی می تواند بسیار هم مفید باشد. وقتی می خواهیم با یک مریضی مقابله کنیم، پزشکی مدرن با این پرسش آغاز می کند: پاتوژن (ویروس یا ارگانیسم مسبب بیماری) چیست؟ چگونه گسترش پیدا می کند؟ چه کسانی در معرض بیماری هستند؟ و با تکیه بر پاسخ این پرسش ها، می پرسد چگونه می توان آن را درمان کرد یا از آن جلوگیری کرد؟

در مورد ابولا پاسخ این پرسش ها را می دانیم، اما در مورد داعش چطور؟ اول از خود ویروس شروع می کنیم. در مورد ابولا، دانشمندان رمزهای ژنتیکی ویروس بخصوصی را که مسبب بروز خونریزی و مرگ بشر است، می شناسند. شواهد نشان می دهد که ویروس ابتدا در بین حیوانات نضج گرفته، خفاش اولین منبع شناسایی آن است و شیوع آن احتمالا با انتقالی از حیوان به انسان در دسامبر ۲۰۱۳ آغاز شده است.

در مورد داعش نه ویروس آن شناسایی شده است و نه شرایطی که به بروز و ظهور آن کمک کرده، روشن است. اکثرا داعش را سازمان دگردیسی شده ای از القاعده سازمان تحت رهبری بن لادن سازمان تروریستی مسبب کشته شدن ۳۰۰۰ نفر در حملات سپتامبر ۲۰۰۱ می دانند. در پاسخ به آن حملات، پرزیدنت جرج بوش جنگ جهانی را علیه تروریسم اعلام و نیروهای امریکایی را به دو کشور افغانستان و پاکستان برای درگیری مستقیم با تروریسم القاعده اعزام کرد. بعد از آن سال ها کاخ سفید افسران نظامی و ماموران اطلاعاتی را برای مقابله با پس حمله های القاعده در عراق، یمن و سوریه (جبهه النصره) وسودان (الشباب) مستقر کرده است. دولت اسلامی درعراق ریشه دارد اما از طرف رهبری القاعده در ماه فوریه گذشته تکفیر شده است. بعلاوه در طول شش ماه گذشته دولت اسلامی خود را به عنوان یک سازمان بشدت مورد توجه و متفاوت با سایر سازمان های تروریستی، معرفی کرده است، موفقیت های قابل توجهی در میدان نبرد داشته، خشونت های بی سابقه ای را اعمال کرده، کشتار دسته جمعی انجام داده، بردگی جنسی به راه انداخته و حتی ظاهرا مرتکب نسل کشی نیز شده است.

نشانگان ابولا و داعش هر دو هولناک و وحشت آور هستند ولی از یک جنبه اپیدمولوژیکی، ظهور صرف چنین بیماری مرگباری علت کافی برای نگرانی های جهانی نیستند. برای اینکه همه گیری انفجاری این بیماری جدا نگران کننده بشود، این بیماری باید در سطح بالایی مسری بشود. حال بپرسیم که ویروس داعش چگونه تکثیر پیدا می کند؟

ابولا تنها از طریق تماس با مایعات بدن مبتلا به ویروس انتشار پیدا می کند. اگر مایع انتقال پیدا نکند، سرایتی هم اتفاق نمی افتد. اما برای داعش این وضعیت وجود ندارد: به محض اینکه تصاویر و واژگان آن ها بصورت آنلاین فورا در سراسر جهان منتشر شوند، سرایت اتفاق می افتد. رهبری داعش نشان داده است که مهارت فوق العاده و پیچیده ای برای ارسال پیام های قانع کننده هنری برای جذب مخاطبان خاص خودش دارد. داعش توانسته است با دادن حس تعلق به جمع و نوعی اجتماع به طرفدارانش از طریق ارعاب سایرین و حس نوعی پیروزی غیرقابل اجتناب و ادعای احیای اصالت اسلام وهابی طرفدارانی برای خود دست و پا کند. بنابر ارزیابی های سیا تعداد جنگجویان داعش سه برابر تعدادی بود که ابتدا تصور می شد (۱۰۰۰۰ آمار اولیه در مقابل ۳۱۰۰۰ ارزیابی های سپتامبر). در میان این افراد بیش از ۱۵۰۰۰ خارجی از سراسر جهان و بیش از ۲۰۰۰ اروپایی و ۱۰۰ امریکایی دیده می شود.

افراد در معرض ویروس ابولا نسبتا براحتی قابل شناسایی هستند: همه آن ها در تماس مستقیم با مایعات بدن فرد مبتلا به ویروس بوده اند و تقریبا همه این مبتلایان در چند کشور معدود در غرب افریقا گرفتار ویروس شده اند. به محض بروز نشانه اولیه بیماری مبتلا نه قادر به حرکت است و نه مسافرت.

اما کسانی که ویروس داعش را گرفته اند، چه؟ بنظر می رسد مظنون ترین مبتلایان به داعش بین ۱۸ تا ۳۵ سال و از گروه مردان مسلمان سنی یا به اسلام گرویدگان غربی هستند که در محیط های بومی خود منزوی و تنها، رها شده اند. با این حال، شرایط فردی جنگجویان در بیش از هشتاد کشوری که منشا اصلی این افراد است، با هم تفاوت های زیادی دارد. پیام این تروریست ها می تواند الهام بخش «گرگ های تنها» در ارتکاب اعمال مرگبار، هزاران مایل دور تر از طراح اصلی یا مسئول سلول های تروریستی باشد.

بطور خلاصه باید گفت ابولا به عنوان تهدیدی برای ایالات متحده مورد شناسایی قرار گرفته است و امریکایی ها هم می دانند چگونه مانع پیشروی آن در مسیر خود بشوند. تصور کنید که این ویروس در امریکا یا جامعه پیشرفته دیگری بروز کند. مبتلا به ویروس عفونی فورا قرنطینه می شود و تماس هایش به افراد تحت مراقبت محافظت شده و کادر پزشکی و بیمارستانی محدود می شود و از این طریق زنجیره انتشار ویروس عفونی قطع می شود. اصلا عجیب نیست که همه دو فرد مبتلا شده در افریقا، بعد از ورود به امریکا مورد مراقبت شدید قرار گرفتند و از این رو افراد دیگری را مبتلا نکردند. کشورهایی مثل لیبریا که فاقد هرگونه سیستم بهداشتی برای سلامت عمومی هستند، با چالش های مختلفی روبرو هستند. کمک های بین المللی پراکنده، کند و در موارد بسیاری بدون هماهنگی به این کشور ها فرستاده می شود.

البته اگر دولت اسلامی یک بیماری بود، باید واقعا آن را کابوس وحشت آوری دانست: بیماری مرگباری که قدرت سرایت بسیاری دارد؛ قاتلی که از هویت، ریشه ها، انتقال و فاکتورهای ریسک آن شناخت بسیار محدودی وجود دارد. برای مقابله با آن، ما بیشتر شبیه پدران پایه گذار امریکا هستیم که در ایالت فیلادلفیا (پایتخت آن روزهای امریکا) در ۱۷۹۰ با تب زرد درگیر شده بودند. آن دوره فکر می کردند که بیماری از هوای متعفن و گرم تابستان ریشه گرفته است. پرزیدنت جان آدامز شهر را ترک می کند و تا پاییز همان سال که بیماری مهار نشده بود، به پایتخت بازنمی گردد. در یکی از سال هایی که بیماری عود می کند، پرزیدنت آدامز خود را چهار ماه در خانه محبوس می کند. یک قرن بعد علوم پزشکی دریافت که بیماری از طریق پشه ها گسترش پیدا می کند و فقط با کنترل آن ها می توان مانع گسترش بیماری شد.

حتی نمی توانیم به مهار موقت هوای عفونی دولت داعش تا زمانی که درنیافته ایم چگونه این معضل را حل کنیم، امیدوار باشیم. در مواجهه با واقعیت های این تهدید چگونه جهان پزشکی می تواند پیشنهادهایی برای ما داشته باشد؟

اول باید با فروتنی شروع کرد. از ۱۱ سپتامبر، استراتژی غالب امریکا برای جلوگیری از گسترش افراط گرایی اسلامی کشتن طرفداران این گرایش بود. سیزده سال بعد از سقوط طالبان در کابل و صدام در بغداد و وارد کردن تلفات زیاد به هسته اصلی القاعده در پاکستان و افغانستان و انجام بیش از ۵۰۰ حمله توسط پهباد ها علیه این شبکه در یمن و پاکستان، بیش از ۱۰۰۰ حمله هوایی علیه داعش در سوریه و عراق هم انجام داده است. الان باید بایستیم و بپرسیم: شمار مبتلایان به این ویروس در حال افزایش است یا کاهش؟ همانطور که دونالد رامسفلد وزیر سابق دفاع گفته: آیا ما بیش از آنکه دشمنانمان را بکشیم، بر تعدادشان افزودیم؟ آیا با رویکرد فعلی ما مشغول به راه انداختن جنگ دیگری با نام دیگر برای ده سال آتی هستیم؟ اگر درصدد پاسخگویی به دولت اسلامی (داعش) هستیم باید صادقانه شکست ها، موفقیت ها و اقدامات گذشته برای بهبود برداشت محدودمان از آنچه با آن روبرو هستیم را بررسی کنیم. باید با احتیاط پیش برویم و این توصیه حکیمانه بقراط را به یاد داشته باشیم: «یا کمک کنیم یا حداقل آسیب نزنیم.»
دوم اینکه، ما باید درمان هایمان را با تظاهرهای مختلف بیماری هماهنگ کنیم. متخصصان و پزشکانی که مشغول مقابله با ابولا در غرب افریقا هستند، با چالش های مختلفی در مهار، درمان و پیشگیری با ابولا روبرو هستند، چالش های به مراتب جدی تری از آنچه پزشکان در غرب در موارد معدودی با آن روبرویند. استراتژی ما برای شکست و از بین بردن نهایی داعش در سوریه و عراق باید متصل اما متفاوت از درمانی باشد که برای جنگجویان خارجی گرفتار ویروس داعش در کشورهای غربی بکار گرفته می شود. در حالی که باید بر مرکز گسترش ویروس تمرکز کنیم، امریکا باید بتواند افراد منزوی مبتلا به این ویروس را در درون مرز هایش شناسایی و ردیابی کند.

به موازات اینکه قرنطینه سازی مبتلایان به ابولا باعث به راه افتادن مناظرات اخلاقی مختلفی شد، پاسخ ما به جنگجوبان خارجی داعش هم نیازمند روبرو شدن با هزینه فایده های حقوق فردی و امنیت دسته جمعی است. آیا باید شهروندی افرادی که جنگیدن در کنار داعش را انتخاب می کنند را از آن ها گرفت؟ آیا باید آن ها را زندانی کرد و یا در بازگشت به کشور مانع ورود مجدد آن ها شد؟ چنین پاسخی باعث به راه افتادن توریسم جهادی خواهد شد. آیا باید جنگجویان خارجی بالقوه را از پاسپورت و حق مسافرت محروم کرد؟ نهادهای اطلاعاتی تا چه میزانی اجازه مداخله و نظارت بر افراد را دارند؟ این نهاد ها تا کجا می توانند افراد را بخاطر سر زدن به سایت های افراطی و سلفی و ازدواج با افرادی که گرایش های تندروانه سلفی دارند، زیر نظر داشته باشند؟ آیا اقدامات تنبیهی تهدید باورهای رادیکال را کنترل می کند یا بر آتش آن می افزاید؟

در پایان، باید این واقعیت را درنظر داشته باشیم که برای آینده ای قابل پیش بینی هیچ راه حل دائمی برای افراط گری اسلامی وجود ندارد. برای کنترل ابولا، محققان مسابقه گذاشته اند تا واکسن مناسبی برای جلوگیری موثر از همه گیری ویروس در آینده پیدا کنند. اما دهه گذشته به ما این را آموخته است که تلاش های ما برای کنترل دولت اسلامی حتی اگر قرین موفقیت باشد، زنجیره دیگری از ویروس از جای دیگری سر بر می آورد. از این جنبه، این افراط گرایی خشن اسلامی (داعش) شاید بیشتر شبیه آنفولانزا باشد تا ابولا: ویروسی که برایش هیچ درمانی نداریم، اما برای کم کردن مبتلایان به عفونت و مرگ و میر سالانه می توانیم استراتژی منسجمی تدوین کنیم. آنفولانزای همه گیر ۱۹۱۸ را که باعث مرگ ۵۰ میلیون در سراسر جهان شد، بخاطر داشته باشیم؛ باید در برابر احتمال وقوع حادثه ای مشابه گوش به زنگ و محتاط باشیم. زنجیره مرگبار تر و مسری تر افراطی گری می تواند حتی با پیامدهای وخیم تر ظاهر شود.
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار