نگاهی به گذشته و آینده «جامعه روحانیت مبارز»/ روزگار بدون آیتالله
مراسم چهلم آیتاللهمهدویکنی که برگزار شد، «جامعه روحانیت مبارز» بهسرعت تشکیل جلسه داد و آیتاللهموحدیکرمانی را به جای آیتاللهمهدویکنی به سمت دبیرکلی این تشکل انتخاب کرد؛ تشکلی که از یکسو هم اعضای بنامی از جمله از آیتاللههاشمیرفسنجانی و حسن روحانی را در یکسوی خود دارد (که البته سالهاست از حضور در جلسات حزب کناره گرفتهاند) و هم در سوی دیگر اعضایی چون حجتالاسلامشجونی و احمد سالک را دارد که اگرچه عضویت در یک تشکل سنتی اصولگرا را یدک میکشند، اما بهلحاظ مواضع سیاسی بیشتر به پایداریها نزدیک هستند. تشکلی که بعد از انتخابات92 ریاستجمهوری با دستور دبیرکل فقید آن سعی در احیای جایگاه خود در میان گروههای اصولگرا داشت و در همین راستا هم سید رضا تقوی دیگر عضو این جامعه را مامور کرده بود تا مذاکره برای رسیدن به وحدت را آغاز کند. حالا اما از آیتاللهخبری نیست اما جانشین او احتمالا بنا دارد تا همین خطمشی را پی بگیرد. اگرچه او در پاسخ به این پرسش که آیا از این پس تغییری در مشی جامعه روحانیت رخ خواهد داد، گفته است «تاکنون مسالهای درباره تغییر به ذهن ما نیامده، ولی ممکن است در آینده مقداری بحث شود.» او همچنین گفته است: «فعلا همان مشی گذشته ادامه خواهد داشت.» از سخنان موحدیکرمانی چنین برمیآید که در شرایط فعلی دستکم همان رویکردآیتاللهمهدویکنی تداوم پیدا کند با این تفاوت که احتمالا در آینده تغییر و تحولات بیشتری را در دستور کار قرار خواهد داد چرا که نظر آیتاللهمهدویکنی بر این بود که «جامعه» شکل حزب به خود نگیرد؛ بر مبنای همان تفکری که معتقد بود روحانیت باید نقش پدری برای تشکلهای اصولگرا داشته باشد. اما حالا که دیگر نه آیتالله حضور دارد و نه سیطره سنتی او بر جامعه روحانیت حس میشود باید منتظر ماند تا مشخص شود که این تشکل، فعالیتها و رقابتهای حزبی را در دستور کار خود قرار خواهد داد یا نه؟
موحدیکرمانی کیست؟
نگاهی به سوابق دبیرکل جدید هم میتواند متضمن این مطلب باشد چرا که پس از انقلاب موحدیکرمانی همزمان که عضویت در جامعه روحانیت مبارز را داشته عضو حزب جمهوریاسلامی هم بوده است؛ حزبی که پس از پیروزی انقلاب تا زمان انحلال خود بزرگترین حزبی بود که همردههای بالای مسوولان کشوری در آن حضور داشتند و البته به قواعد و رقابتهای حزبی هم پایبند بوده است. بنابراین بعید نیست که جامعه از این پس بخواهد نقش پررنگتری را در میان فعالیتهای جریان اصولگرا ایفا کند؛ بهویژه پس از رکودی که از انتخابات84 به اینسو با آن روبهرو شده بود.
آیتاللهمحمدعلی موحدیکرمانی خود درباره سوابقش از فعالیت در حزب جمهوریاسلامی و جامعه روحانیت مبارز چنین میگوید: «اینجانب در تشکیلات جامعه روحانیت مبارز تهران بهعنوان یکی از اعضای شورای مرکزی، دبیر جامعه در شرق تهران، همچنین در حزب جمهوریاسلامی بهعنوان عضو شورای مرکزی و از اعضای داوری آن حزب بودم. از توفیقات دوران مبارزه و انقلاب تشرفی بود که به عتباتعالیات در اوایل سال57 داشتم و دیدارهای متعددی که در نجف و کربلا بهطور خصوصی با حضرتامام(ره) داشتم که در آن دیدارها هم برنامه جامعه روحانیت مبارز را خدمت امام عرض میکردم و هم حامل دستورات مهمی برای جامعه مذکور و حزب جمهوری بودم. همچنین حضور در جبهه و انس با رزمندگان در دوران امامت جمعه باختران از توفیقات دوران انقلاب بنده میباشد. شاهد بمبارانها و موشکخوردنهای مردم و مقاومت آن دلیران بودم که در این زمینه خاطرات فراوان دارم.» موحدیکرمانی همانطور که از نامش پیداست، از جمله سیاستمداران زاده کرمان است. در سال1310 در این شهر متولد شده است. تحصیلات مقدماتی را در حوزه کرمان سپس در حوزه علمیه قم و نیز در حوزه علمیه نجف گذارنده است. موحدیکرمانی در حوزه قم بیشتر با حضراتآیات، آقایانهاشمیرفسنجانی و ربانیاملشی هممباحثه بوده و نیز با حضرات آیاتآقایانمطهری، بهشتی، مومن، جنتی، طاهریخرمآبادی و مهدویکنی نیز همنشینی و دوستی داشتهاند. او همچنین از موسسان جامعه روحانیت مبارز تهران بهشمار میرود که از ابتدا تاکنون بهعنوان یکی از اعضای شورای مرکزی فعالیت داشته است. موحدیکرمانی در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی بهعنوان نماینده مردم کرمان برگزیده شده و پس از آن در ادوار دوم تا پنجم نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بود. ریاست کمیسیون امور داخلی مجلس و ریاست کمیسیون امور دفاعی مجلس و نیز نایبرییسی مجلس شورای اسلامی از جمله مسوولیتهای وی در مجلس بوده است. او همچنین نماینده استان کرمان در همه ادوار مجلس خبرگان رهبری بوده است. او البته از سال1370 تا سال1384 هم نماینده ولیفقیه در سپاه بود. موحدیکرمانی در آن سال از این سمت کنارهگیری کرد و حجتالاسلاممحمدعلی سعیدی بهعنوان جانشین او از سوی مقاممعظمرهبری انتخاب شد. او همچنین در پاییز1391 با حکم مقاممعظمرهبری به امامت موقت نمازجمعه تهران منصوب شد و البته از اعضای مجمعتشخیص مصلحت هم بهشمار میرود.
جامعه روحانیت مبارز؛ از شکلگیری تا انشعاب
موحدیکرمانی حالا به دبیر کلی تشکلی رسیده که از سال1360 تا 1393 در دست آیتاللهمهدویکنی بود؛ به استثنای مقطع کوتاهی در سال1375 که آیتاللهامامیکاشانی برای مدت کوتاهی به سمت دبیرکلی جامعه رسید که علت آن هم استعفای موقت آیتاللهمهدویکنی از سمت دبیرکلی جامعه بود. ناطقنوری این موضوع را تشریح کرده و میگوید: آیتالله معتقد بود روحانیت نباید در قالب تحزب فعالیت کند. روحانیت باید نقش پدری در جامعه داشته باشد. با این حال، اعضای جامعه این استعفانامه را نپذیرفتند و مهدویکنی دوباره حضور در کسوت دبیر کلی را بر تشکلی پذیرفت که از زمان قبل از انقلاب تاسیس شده و البته نقش پررنگی هم در پیروزی انقلاب ایفا کرد. هسته اولیه جامعه روحانیت مبارز در سال1356 با تاکید امامخمینی(ره) شکل گرفت و با تدوین اساسنامه، اعلام موجودیت کرد. از همان سال وارد عرصه جدی فعالیتهای انقلابی شد؛ سالی که به پیروزی انقلاب ختم شد. موسسان جامعه روحانیت از روحانیون و انقلابیون برجستهای بودند؛ از جمله سیدمحمد بهشتی، مرتضی مطهری، محمدجواد باهنر، سیدعلی خامنهای و سیدعبدالکریم موسویاردبیلی. اساسنامه جامعه روحانیت مبارز که در ابتدا کل کشور را دربر میگرفت، بعدا در سال58 و با نظر امامخمینی(ره) تغییر کرده و محدود به تهران شد و نام آن هم به «جامعه روحانیت مبارز تهران» تغییر یافت. جامعه روحانیت مبارز در تمام این سالها - یعنی دستکم تا انتخابات پنجممجلس و ریاستجمهوریهشتم - نقش فعالی در عرصههای انتخاباتی داشت. اما با ظهور گروههای جدید اصولگرا از جمله جبهه آبادگران و انتخابات ریاستجمهورینهم دیگر نقش محوری خود را در میان جریانهای اصولگرایی از دست داد. آیتاللهمهدویکنی در سال1360 به سمت دبیرکلی این تشکل رسید. او به جای شهیدفضلالله محلاتی که از سال1356 دبیر کل جامعه بود، عهدهدار این سمت شد.
جامعه که در آن سالها یکپای ثابت هرانتخاباتی بهشمار میرفت، در نهایت بهدلیل اختلاف بر سر فهرستهای انتخاباتی مجلس سوم شورای اسلامی تن به انشعاب داد. البته این انشعاب به همین سادگی هم نبود. یعنی تنها اختلاف بر سر فهرستها نبود که به انشعاب انجامید. بلکه به گفته خود آیتاللهمهدویکنی، اختلاف اعضای جامعه روحانیت با آنچه بعدا «مجمع روحانیون مبارز» نام گرفت، ریشه در بحث بر سر فقه سنتی و فقه پویا و برخی مسایل اقتصادی داشت. چه جامعه روحانیت معتقد به اقتصاد بازار بود و جریان چپ آن روز که با مجمع ظهور پیدا کرد، معتقد به اقتصاد دولتی. همین اختلافنظرها و در نهایت اختلاف بر سر گنجاندن نام دونفر (هادی غفاری و فخرالدین حجازی) از سوی جناح مخالف جامعه روحانیت در فهرست جامعه باعث شد تا مهدی کروبی، سیدمحمد خاتمی، موسویخویینیها، سیدمحمود دعایی و هادی غفاری از جامعه جدا شوند. این اتفاق در سال1366 به وقوع پیوست و مجمع روحانیون مبارز در سال1367 پس از آنکه موضوع را با امام(ره) در میان گذاشتند، امام هم تشکیل مجمع روحانیون را به رسمیت شناختند. مجمع روحانیون اکثریت مجلس را در آن انتخابات ازآن خود میکند و در مجلسچهارم بهدلیل نظارت استصوابی و ردصلاحیتهای گسترده از فعالیتهای سیاسی کنار میکشد. این مجمع در سال76 سیدمحمد خاتمی را بهعنوان کاندیدا در برابر علیاکبر ناطقنوری معرفی کرد؛ رقابتی که بهطور کامل بهنفع محمد خاتمی و با شکست ناطقنوری همحزبی قدیمی خاتمی پایان گرفت. جامعه روحانیت از انتخابات ریاستجمهورینهم بهدلیل ظهور جریانهای جدید اصولگرایی کمکم نقش اصلی خود را از دست داد. احمدینژاد در هیچ دورهای کاندیدای این تشکل باسابقه محسوب نمیشد. در انتخاباتیازدهم ریاستجمهوری، حسن روحانی اگرچه عضو این تشکل محسوب میشود، اما بهعنوان نماینده اصلاحطلبان در انتخابات توانست پیروزی را ازآن خود کند؛ در میان تشتتی که جریان اصولگرا از انتخاباتنهم ریاستجمهوری با آن دستوپنجه نرم میکرد و آیتاللهفقید هم با همه تلاشهایش برای ایفای نقش ریشسفیدی نتوانست آنها را حول یکمحور جمع کند و به وحدت برساند. حالا در غیاب «آیتالله» و حضور موحدیکرمانی و تلاشهایی که سیدرضا تقوی کلید زده است، بهنظر میرسد این تشکل بیش از گذشته فعالیتهای خود را جدی گرفته و تلاش دارد به احیای نقش سالهای دهه60 و پیش از آن بپردازد.
منبع: روزنامه شرق
گزارش خطا
نظر شما
پربحث ترین عناوین
آخرین اخبار