گفتگو با «فخرالدینی» درمورد درگذشت «علــیرضا خورشیدفر» تا احیای ارکسترملی
بــه بـــهانه درگـــذشــــــت علــیرضا خورشیدفر قدیمیترین نوازنده کنترباس ارکسترهای ملی و سمفونیک تهران به سراغ «فرهاد فخرالدینی» رهبر اسبق ارکستر ملی که در خبر ها نیز این سمت به او دوباره بازگردانده شده رفته ایم و جویای آخرین نتایج فعالیت های مسئولین مربوطه برای احیای ارکستر ملی شده ایم.
آقای خورشیدفر که سابقه همکاری دیرینه ای با شما دارند به تازگی جاودانه شدند. لطفا در ابتدا درخصوص جایگاه کنترباس در ارکستر بگویید و درمورد جایگاه نوازندگانی که در این سالها داشته ایم و اینکه چرا در این سالها جز به تعداد انگشتان یک دست نوازنده کنترباس در ارکسترها ندیده ایم که در اغلب ارکسترها همانها هستند که مینوازند؟
از قبل از انقلاب آقای خورشیدفر را میشناختم و باهم همکاری داشتیم و بعد از انقلاب نیز وقتی در استودیوها به ضبط موسیقی سریالهایی چون سربداران، بوعلی سینا و دیگر آثارم مشغول بودم نوازنده کنترباس ما آقای خورشیدفر بودند. از زمان تشکیل ارکستر ملی در سال ۱۳۷۷ نیز او به عنوان سرگروه نوازندگان کنترباس انتخاب شدند و تا آخرین کنسرتی که در بهار امسال با ارکستر مهرنوازان در شیراز داشتیم ایشان به عنوان نوازنده کنترباس در کنار ما بودند و همیشه کارشان را خیلی خوب انجام میدادند. انسان بسیار شریف و درستی بودند و بدون هیچ چون و چرا بهترین نوازنده کنترباس بودند.
اما درمورد سوال شما درخصوص جایگاه کنترباس در ارکستر باید بگویم که سازهای ارکستر از نظر وسعت صدادهی شان به دسته های مختلفی تقسیم میشوند. بمترین صدایی که در سازهای زهی-آرشه ای داریم بمترین آنها کنترباس است و بدکوکترین هم هست و حمل این ساز نیز بسیار سخت و مشکل است و از نظر نوازندگی هم سخت است. به علت اینکه فاصله ای که در روی کنترباس برای اجرای نت ها وجود دارد وسعتشان نسبت به سازهای کوچکتر مثل ویولون بیشتر است. بنابراین اینگونه نیست که بگوییم بیشتر کنترباس را برای دل خودشان میزنند که مثلا کنار جوی آبی بنشینند و سازشان را هم با خود ببرند که از صدای ساز حظی برده باشند. با کنترباس چنین کاری نمیشود انجام داد. کنترباس فقط در خدمت ارکستر و در خدمت قطعاتی که برای این منظور نوشته میشود که در همراهی کردن سازهای ملودیک نقش دارد. این است که به دلایلی که عرض کردم کمتر داوطلب دارد.
خورشیدفر خوشبختانه با اشتیاق فراروان با عشق تمام همیشه به دنبال این ساز بود و در این راه پیشرفت بسیار زیادی پیدا کرد و نوازنده ممتاز این ساز شناخته میشد و شاگردانی که امروزه هستند بیشتر تربیت شدگان آقای خورشیدفر بودند که در کنار او به فعالیت در ارکسترها میپرداختند. جایشان امروز خالی است و جایگزین کردن شخصی به توانایی خورشیدفر کار ساده ای نیست. او حداقل ۵۰ و چند سال در این رشته کار کرد و زحمت کشید و به درجه ای والا در نوازندگی رسید و فقدانش ضایعه بزرگی برای ارکستر سمفونیک و هم ارکستر موسیقی ملی ایران خواهد بود. ما متاثر و متاسفیم که چنین دوستی را از دست دادیم.
چرا در این سالها چنین افرادی تربیت نشده اند؟
به وسیله خود آقای خورشیدفر تربیت شده اند چراکه استاد هنرستانهای موسیقی هم بودند و چند نفری را هم تربیت کرده اند. اما همانگونه که عرض کردم کمتر هنرجویی به دنبال کنترباس میرود. برای اینکه یک ساز ملودیک نیست و ساز همراهی کننده است و ریتم ارکستر را خیلی خوب نگه میدارد. و سازیست که برای همراهی سازهایی که ملودی میزنند بسیار ساز مناسبی است و اینگونه است که کمتر هنرجویان دنبال این رشته میروند.
استاد حکم رهبری ارکستر ملی به شما ابلاغ شده است یا همچنان در حد خبر و صحبتهای شنیده شده است؟
البته اطمینان دارم که معاونت هنری و زیرمجموعه ارشاد با مشکلاتی مواجه هستند و اگر حکم بدهند از نظر حقوقی هم مکلف خواهند بود که به تعهدات خودشان عمل کنند. دست و بالشان بسته است و من هم این شرایط را میبینم و چونکه قصد خدمت دارم این است که فعلا منتظرم. در هر حال خودم موسس این ارکستر هستم و بیش از هر کسی دلسوز این ارکستر. و دوستان عزیزم را هم به هر حال میبینم که شدیدا در پی احیا هستند و اینکه دوباره ارکسترهای سمفونیک و ملی به کار مشغول شوند. در هر حال حکمی ندارم و هر بار که همدیگر را می بینیم از اینکه ارکستر کی تشکیل خواهدشد و چگونه تشکیل خواهد شد صحبت میکنیم و منتظریم باصطلاح امور مالی کاملا مرتفع شود، مشکلاتشان حل شود و در هر حال ببینیم کی دست و بالشان باز میشود که نسبت به این وظیفه انجام وظیفه کنیم.
برای ارکستر ملی و جذب نوازندگان در ارکستر یکسری آزمونهایی در ماههای گذشته صورت گرفت در جریان آنها هستید؟
بله در جریان ارکستر ملی و آزمونهایش بودم و خودم آزمونها را به همراه از جمله آقای خورشیدفر گرفتم. از دوستانی که در این زمینه پیشکسوت هستند به عنوان هیات ژوری دعوت کردم آمدند و در کنارهم نشستیم و در ۴-۵ روزیکه این آزمون برگزار میشد این کار را انجام دادیم و همه چیز مهیاست.
هیات ژوری چه کسانی بودند؟
علاوه بر آقای علیرضا خورشیدفر، آقای سیاوش ظهرالدینی نوازنده آلتو، آقای کریم قربانی نوازنده ویولونسل، اقای همایون رحیمیان نوازنده ویولون که سرگروه ارکستر هم هست و در ارکستر مهرنوازان هم این افراد علاوه بر ارکستر ملی با من همکار هستند؛ آقای علی اکبر قربانی و شهرام توکلی هردو آهنگساز، شهرام رکوعی نوازنده فلوت و آقای پورمعین نوازنده کلارینت که درکنار من بودند و به این کار رسیدگی کردیم و در واقع گزینش لازم صورت گرفته است.
فکر نمیکنید باید کمی تعجیل در احیای آن صورت بگیرد؟ چراکه با آمار بالای فارغ التحصیل بیکار در رشته موسیقی و اینکه تنها دو ارکستر ملی و سمفونیک تهران محلی برای کار آنها بود که آن هم از بین رفته است.
البته فکر میکنم که دولت قبلی بوده که ما را وارث چنین وضعیتی کرده است و با دولت فعلی این مشکلات ایجاد نشده است. این دولت در پی آن است که بتواند جبران خرابیهای گذشتگان را بکند. آقای مرادخانی بسیار در تلاش هستند که با کمک آقای جنتی وزیر فرهنگ و آقای رئیسجمهور این مساله را حل کنند تا ارکسترها راه بیافتد منتها نمیدانم چرا کمی سرعتش کند است؟ یعنی علت اینکه چرا این قدر کند حرکت میکنند را بیخبرم. میدانم آقای مرادخانی در پی آن است اما اینکه آیا به زودی حل میشود را نمیدانم.
درآموزش چطور؟ آقای خورشیدفر ۵۰سال پیش کارش را شروع کرده بود زمانیکه موسیقی سنتی و کلاسیک در ایران رشد کرد. چرا در این سالها موسیقی کلاسیک نتوانسته رشدکند؟
اصولا نگاه به موسیقی نگاهی متفاوت است. بعضیها مخالف موسیقی هستند و بعضیها موافقند. متاسفانه انگار زور آنهایی که مخالفند بیشتر است و موافقان کاری نمیتوانند انجام بدهند.
در این سالها موسیقی سنتی با تمام منعها و محدودیتها، توانسته کار کند و نیروهایی تربیت نماید اما چرا موسیقی کلاسیک نتوانسته است؟
موسیقی سنتی فرق میکند و گروههای کوچک را مردم از هر نظر حمایت میکنند. یعنی با برگزاری کنسرت مشکل مالی ندارند و با گرفتن شاگرد خودشان مشکلی ندارند اما کارهای ارکستری اینگونه نیست. وقتی ارکستری تشکیل می شود حتما باید از حمایتهای دولت بهرهمند شود. یک ارکستر را نمیشود به راحتی از نقطه ای به نقطه دیگر برد و از شهری به شهر دیگر و از کشوری به کشور دیگر برد. ارکستر ۷۰-۸۰ نفره هزینه ترانسپورت و هتل و … کلا مخارج بالایی دارد اما گروههای کوچک خودشان درآمدشان را بدست می آورند و خرج خودشان میکنند و کمتر مشکل دارند. باید دولت کمک کند و ما خوشحال میشویم که دولت کمک کند و نگذارد که هنرستانهای موسیقی مان و ارکسترهایمان روز به روز ضعیف تر شود.
چون می دانید که هنر چیزی است که باید دایم تمرین داشت و ممارست. باید عشق داشته باشیم و چند فاکتور مهم برای حمایت لازم دارد.
اینکه عاشقانه کمک کنند و هنرمندان را دلسرد نکنند و اینقدر از بود و نبود موسیقی صحبت نکنند چراکه واقعا بچه ها دلسرد می شوند وقتی که می بیینند در تلویزیون ساز را نشان نمیدهند. یعنی اصلا بود و نبود موسیقی را زیرسوال میبرند. این است که دلسرد میشوند که چرا در حلال و حرام بودنش اینقدر حرف است. به هر حال این مساله اثرگزاری است.
این است که وقتی روی خوش نشان بدهند پیشرفت حاصل می شود اما وقتی روی خوش نشان ندهند نتیجه همین می شود دیگر. گرداندن یک ارکستر سمفونیک کار ساده ای نیست و میتواند یکی از افتخارات مملکت باشد. چندی پیش مطلع شدم که حتی در جوار ما کشورهایی مثل قطر و عمان هم ارکسترهای خیلی خوبی تشکیل دادهاند با بودجه های بسیار عالی که به نوازندگانشان هم خوب می رسند که باعث تعجب من شد که اینها چگ.ونه کنسرتهای بزرگی را در کشورهای پیشرفته موسیقی به خوبی اجرا میکنند. چراکه ما دست کم حدود ۸۰ سال است که ارکستر سمفونیک را داریم و چطور غافلیم که همسایگان ما این گوی سبقت را از ما میبرند. ما قابلیتهای فراوانی داریم که میتوانیم در جهت معرفی فرهنگی و هنری خودمان به دنیا از آنها استفادههای خوبی ببریم. اینها نکاتی است که باید مسئولین ما بدان توجه داشته باشند و بدانند که چقدر هنرموسیقی در بالا بردن سطح کیفی مملکت میتواند کمککند. و اینکه روی مملکتی که دارای هنر ظریفه ای مثل موسیقی دارد میتوانند حساب کننند و میتوانند روی مردم ما بهتر قضاوت کنند و بد نیست مسئولین ما به این مسایل توجه کنند.
منبع: روزنامه فرهیختگان
گزارش خطا
آخرین اخبار