انتقاد جمهوری اسلامی از حاشیهپردازی یک نظر
جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز نوشت:
وجود احزاب و گروههاي سياسي فعال در كشور براي پيشبرد اهداف و اجراي بهتر قانون، مفيد و بلكه ضروري است. روح قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي "تفرق قدرت" را القاء ميكند. اينكه قانون اساسي، قواي سهگانه را مستقل ميداند و آنها را از دخالت در امور همديگر منع مينمايد، همين هدف را دنبال ميكند. اين سه قوه در عين حال كه به همديگر براي اداره هرچه بهتر كشور كمك ميكنند، اگر هر يك از آنها در چارچوب قانون حركت كرده و به وظايف خود عمل نمايند قطعاً مانع تخلفات و انحرافات دستگاههاي كارگزار نظام خواهند شد و همين "تفرق قدرت" ضامن سلامت نظام خواهد بود.
بنابر اين، محتواي كارنامه قواي سه گانه مقننه، مجريه و قضائيه، عبارت است از "تعامل همراه با استقلال و نظارت قانونمدارانه". اگر اين محتوا همواره در متن كارنامه قواي سه گانه ثبت شود و جاي آن را تقابل يا مداخله در امور يكديگر و يا بيعملي در زمينه نظارت قانونمدارانه نگيرد، قطعاً كشور به خوبي و بدون مشكل اداره خواهد شد و اهداف تعي?ن شده براي نظام كه در قانون اساسي مندرج هستند، تحقق خواهند يافت. براي فعاليتهاي سياسي نيز قوانيني وجود دارند كه اگر فعالان سياسي به آنها پايبند باشند، همه چيز در مسير صحيح به پيش خواهد رفت.
فاصله گرفتن از وظايف قانوني توسط هر يك از قواي سه گانه و فعالان سياسي موجب بروز اختلال در مديريت كشور، بينظمي جامعه و گردش ناصحيح امور خواهد شد. درست در همين مرحله است كه افراد و دستگاههاي مؤثر، به جاي پرداختن به متن به سراغ حاشيه ميروند. فاصله گرفتن از متن و گرفتار حاشيه شدن، عوارض منفي زيادي دارد كه مهمترين آنها اتلاف وقت، هدر رفتن امكانات، ناكارآمدي مديريت، بروز تفرقه، خدشهدار شدن ارزشها و اصول و تشكيك در اساس هستند. اينها عوامل مؤثري براي سست كردن پايههاي حاكميت و طمعورزي دشمنان محسوب ميشوند كه زمينه را براي بازگشت بيقانوني، استبداد و منزوي شدن مردم فراهم ميكنند. استبداد حاكمان و منزوي شدن مردم نيز هميشه مقدمهاي براي وابستگي كشورها و باز شدن پاي استعمارگران بوده و خواهد بود.
توجه به عظمت همين خطر بود كه تدوين كنندگان قانون اساسي جمهوري اسلامي را به تنظيم اصولي رهنمون شد كه از يكطرف پايههاي نظام را با قانونمندي و مشخص بودن چارچوبهاي وظايف هر يك از قوا مستحكم ميكند و از طرف ديگر براي فعاليت احزاب، گروهها و افرادي كه مايل به فعاليت سياسي هستند زمينههاي قانوني روشني را در نظر گرفته كه نشاط اجتماعي همراه با حقوق سياسي آنها را تأمين ميكند. اينكه همواره قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي را يك قانون "مترقي" ميدانيم به همين دليل است كه به صورت متوازن، حقوق فردي و اجتماعي را براي آحاد مردم و زمينه مديريت صحيح را براي مسئولين دولتي در نظر گرفته است. اين اهداف بلند فقط در صورتي محقق خواهند شد كه به قانون اساسي با دقت و بدون مسامحه و اغماض عمل شود.
امروز اگر گرفتار تنگ نظريها، فرصت طلبيها، قدرت طلبيها، بداخلاقيها، تضييع حقوق همديگر و محروم شدن از مديران با تجربه و كارآمد هستيم، به اين دليل است كه در موارد زيادي از متن فاصله گرفته و خود را گرفتار حاشيه كردهايم. دشمنان ملت ايران اگر حتي بديهيترين حقوق ما را در زمينه هستهاي انكار ميكنند و با زيادهخواهيهاي خود ميخواهند ما را ضعيف نگهدارند به اين دليل نيست كه واقعاً ما ضعيف هستيم و قدرت استيفاي حقوق خود را نداريم، بلكه به اين دليل است كه به تفرقهاي كه هر روز عدهاي به آن دامن ميزنند اميد بستهاند و تصورشان اين است كه ميتوانند با دور ساختن ما از همديگر و فاصله انداختن ميان ما و اصول و ارزشها و حتي اسوههاي ديني و انقلابيمان، راه را براي بازگشت به ايران و برقرار ساختن مجدد سلطه استعماري خود بر اين كشور هموار نمايند. اينها همه از رهگذر خروج ما از متن و پرداختن به خواشي ميسر ميشود، اقدامي كه در بسياري موارد ناآگاهانه صورت ميگيرد و طمع دشمن را بيشتر ميكند.
تازهترين نمونه فاصله گرفتن از متن و پرداختن به حاشيه، بزرگنمائي سخنان يكي از عناصر معروف به اصلاحطلب در مورد امام خميني و اصول، آرمانها و عملكرد بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي است. اين سخنان به اندازه كافي فاقد پشتوانه منطقي بود كه كسي به آن اعتنا نكند و همگان آن را به حساب گوينده آن بگذارند تا به آيه شريفه "واذا مروا باللفو مرواكراما" (آيه 72 سوره فرقان) عمل كرده باشند. اما متأسفانه عارضه خطرناك فاصله گرفتن از متن و پرداختن به حواشي موجب شد عدهاي به بزرگنمائي آن بپردازند و آن را به چماقي براي كوبيدن بر سر رقباي خود تبديل نمايند و عدهاي نيز با افتادن در دامي كه پهن شده بود مشغول دست و پا زدن شوند.
اين واقعيت را اكنون نه تنها مردم ايران بلكه تمام عقلاي جهان قبول دارند كه امام خميني انقلابيترين، روشنبينترين، عاقلترين، شجاعترين، مدبرترين، خداترسترين و مردميترين سياستمدار عصر خود بود. اين واقعيتها را به راحتي ميتوان در سخنان، پيامها، فرمانها، احكام و عملكرد امام خميني و هزاران جلد كتاب كه دوستان و دشمنان در سراسر جهان درباره اين عزيز دوران نوشتهاند، يافت. اگر مطلبي هم توسط افرادي در نقد يا تنقيص گفته شود و نيازي به پاسخ دادن داشته باشد، به اندازه كافي افراد و مؤسساتي وجود دارند كه با تكيه بر منطق به آن بپردازند و اذهان را درباره آن روشن كنند. اظهارنظر نيز حق همگان است و نبايد فضا را براي افرادي كه ميخواهند اظهارنظر كنند تنگ و مسموم كرد بلكه بايد اجازه داده شود از ميان نقد و ردها واقعيتها روشن شوند. از رهگذر همين نقدها و ردهاست كه جامعه رشد ميكند.
نكته قابل توجه اينكه در اين قبيل ماجراها سخنان يك فرد معمولاً به جمع و جناح سرايت داده ميشود و همين تسري موجب خارج شدن از متن و پرداختن به حاشيه ميگردد و اصل موضوع در اين ميان گم ميشود. اين واقعيت را نميتوان انكار كرد كه اشتباه و انحراف، مخصوص يك گروه و يك جناح نيست و در همه گروهها و احزاب و جناحها يافت ميشود.
علاوه بر اين، اشتباه و انحراف يك فرد را نبايد به يك مجموعه نسبت داد مگر آنكه آن فرد به عنوان سخنگوي آن جمع چيزي را مطرح كرده باشد. در مواردي هم كه رقبا تلاش ميكنند سخن يك فرد را به يك مجموعه نسبت بدهند، آن مجموعه ميتوانند براي پرهيز از ورود به حواشي، با يك اطلاعيه كوتاه عدم هم نظري خود با صاحب آن سخن را اعلام نمايد.
ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي، همانگونه كه در ميان ملتها دوستان زيادي دارد در ميان قدرتمندان و سران استكبار جهاني نيز دشمنان زيادي دارد. اين واقعيت غيرقابل انكار ايجاب ميكند احزاب، جناحها و رقباي سياسي، در عين حال كه حق دارند به رقابت سالم با همديگر ادامه دهند، در مورد اصول و آنچه به اساس نظام مربوط ميشود با همديگر همصدا باشند تا بتوانند دوستان را خوشحال و دشمنان را نااميد كنند. براي تحقق اين آرمان بزرگ، همه بايد در متن حركت كنند و از حاشيه سازي و حاشيه پردازي پرهيز نمايند و بدانند كه حاشيهپردازان به اين ملت و اين نظام خدمت نميكنند.
وجود احزاب و گروههاي سياسي فعال در كشور براي پيشبرد اهداف و اجراي بهتر قانون، مفيد و بلكه ضروري است. روح قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي "تفرق قدرت" را القاء ميكند. اينكه قانون اساسي، قواي سهگانه را مستقل ميداند و آنها را از دخالت در امور همديگر منع مينمايد، همين هدف را دنبال ميكند. اين سه قوه در عين حال كه به همديگر براي اداره هرچه بهتر كشور كمك ميكنند، اگر هر يك از آنها در چارچوب قانون حركت كرده و به وظايف خود عمل نمايند قطعاً مانع تخلفات و انحرافات دستگاههاي كارگزار نظام خواهند شد و همين "تفرق قدرت" ضامن سلامت نظام خواهد بود.
بنابر اين، محتواي كارنامه قواي سه گانه مقننه، مجريه و قضائيه، عبارت است از "تعامل همراه با استقلال و نظارت قانونمدارانه". اگر اين محتوا همواره در متن كارنامه قواي سه گانه ثبت شود و جاي آن را تقابل يا مداخله در امور يكديگر و يا بيعملي در زمينه نظارت قانونمدارانه نگيرد، قطعاً كشور به خوبي و بدون مشكل اداره خواهد شد و اهداف تعي?ن شده براي نظام كه در قانون اساسي مندرج هستند، تحقق خواهند يافت. براي فعاليتهاي سياسي نيز قوانيني وجود دارند كه اگر فعالان سياسي به آنها پايبند باشند، همه چيز در مسير صحيح به پيش خواهد رفت.
فاصله گرفتن از وظايف قانوني توسط هر يك از قواي سه گانه و فعالان سياسي موجب بروز اختلال در مديريت كشور، بينظمي جامعه و گردش ناصحيح امور خواهد شد. درست در همين مرحله است كه افراد و دستگاههاي مؤثر، به جاي پرداختن به متن به سراغ حاشيه ميروند. فاصله گرفتن از متن و گرفتار حاشيه شدن، عوارض منفي زيادي دارد كه مهمترين آنها اتلاف وقت، هدر رفتن امكانات، ناكارآمدي مديريت، بروز تفرقه، خدشهدار شدن ارزشها و اصول و تشكيك در اساس هستند. اينها عوامل مؤثري براي سست كردن پايههاي حاكميت و طمعورزي دشمنان محسوب ميشوند كه زمينه را براي بازگشت بيقانوني، استبداد و منزوي شدن مردم فراهم ميكنند. استبداد حاكمان و منزوي شدن مردم نيز هميشه مقدمهاي براي وابستگي كشورها و باز شدن پاي استعمارگران بوده و خواهد بود.
توجه به عظمت همين خطر بود كه تدوين كنندگان قانون اساسي جمهوري اسلامي را به تنظيم اصولي رهنمون شد كه از يكطرف پايههاي نظام را با قانونمندي و مشخص بودن چارچوبهاي وظايف هر يك از قوا مستحكم ميكند و از طرف ديگر براي فعاليت احزاب، گروهها و افرادي كه مايل به فعاليت سياسي هستند زمينههاي قانوني روشني را در نظر گرفته كه نشاط اجتماعي همراه با حقوق سياسي آنها را تأمين ميكند. اينكه همواره قانون اساسي نظام جمهوري اسلامي را يك قانون "مترقي" ميدانيم به همين دليل است كه به صورت متوازن، حقوق فردي و اجتماعي را براي آحاد مردم و زمينه مديريت صحيح را براي مسئولين دولتي در نظر گرفته است. اين اهداف بلند فقط در صورتي محقق خواهند شد كه به قانون اساسي با دقت و بدون مسامحه و اغماض عمل شود.
امروز اگر گرفتار تنگ نظريها، فرصت طلبيها، قدرت طلبيها، بداخلاقيها، تضييع حقوق همديگر و محروم شدن از مديران با تجربه و كارآمد هستيم، به اين دليل است كه در موارد زيادي از متن فاصله گرفته و خود را گرفتار حاشيه كردهايم. دشمنان ملت ايران اگر حتي بديهيترين حقوق ما را در زمينه هستهاي انكار ميكنند و با زيادهخواهيهاي خود ميخواهند ما را ضعيف نگهدارند به اين دليل نيست كه واقعاً ما ضعيف هستيم و قدرت استيفاي حقوق خود را نداريم، بلكه به اين دليل است كه به تفرقهاي كه هر روز عدهاي به آن دامن ميزنند اميد بستهاند و تصورشان اين است كه ميتوانند با دور ساختن ما از همديگر و فاصله انداختن ميان ما و اصول و ارزشها و حتي اسوههاي ديني و انقلابيمان، راه را براي بازگشت به ايران و برقرار ساختن مجدد سلطه استعماري خود بر اين كشور هموار نمايند. اينها همه از رهگذر خروج ما از متن و پرداختن به خواشي ميسر ميشود، اقدامي كه در بسياري موارد ناآگاهانه صورت ميگيرد و طمع دشمن را بيشتر ميكند.
تازهترين نمونه فاصله گرفتن از متن و پرداختن به حاشيه، بزرگنمائي سخنان يكي از عناصر معروف به اصلاحطلب در مورد امام خميني و اصول، آرمانها و عملكرد بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي است. اين سخنان به اندازه كافي فاقد پشتوانه منطقي بود كه كسي به آن اعتنا نكند و همگان آن را به حساب گوينده آن بگذارند تا به آيه شريفه "واذا مروا باللفو مرواكراما" (آيه 72 سوره فرقان) عمل كرده باشند. اما متأسفانه عارضه خطرناك فاصله گرفتن از متن و پرداختن به حواشي موجب شد عدهاي به بزرگنمائي آن بپردازند و آن را به چماقي براي كوبيدن بر سر رقباي خود تبديل نمايند و عدهاي نيز با افتادن در دامي كه پهن شده بود مشغول دست و پا زدن شوند.
اين واقعيت را اكنون نه تنها مردم ايران بلكه تمام عقلاي جهان قبول دارند كه امام خميني انقلابيترين، روشنبينترين، عاقلترين، شجاعترين، مدبرترين، خداترسترين و مردميترين سياستمدار عصر خود بود. اين واقعيتها را به راحتي ميتوان در سخنان، پيامها، فرمانها، احكام و عملكرد امام خميني و هزاران جلد كتاب كه دوستان و دشمنان در سراسر جهان درباره اين عزيز دوران نوشتهاند، يافت. اگر مطلبي هم توسط افرادي در نقد يا تنقيص گفته شود و نيازي به پاسخ دادن داشته باشد، به اندازه كافي افراد و مؤسساتي وجود دارند كه با تكيه بر منطق به آن بپردازند و اذهان را درباره آن روشن كنند. اظهارنظر نيز حق همگان است و نبايد فضا را براي افرادي كه ميخواهند اظهارنظر كنند تنگ و مسموم كرد بلكه بايد اجازه داده شود از ميان نقد و ردها واقعيتها روشن شوند. از رهگذر همين نقدها و ردهاست كه جامعه رشد ميكند.
نكته قابل توجه اينكه در اين قبيل ماجراها سخنان يك فرد معمولاً به جمع و جناح سرايت داده ميشود و همين تسري موجب خارج شدن از متن و پرداختن به حاشيه ميگردد و اصل موضوع در اين ميان گم ميشود. اين واقعيت را نميتوان انكار كرد كه اشتباه و انحراف، مخصوص يك گروه و يك جناح نيست و در همه گروهها و احزاب و جناحها يافت ميشود.
علاوه بر اين، اشتباه و انحراف يك فرد را نبايد به يك مجموعه نسبت داد مگر آنكه آن فرد به عنوان سخنگوي آن جمع چيزي را مطرح كرده باشد. در مواردي هم كه رقبا تلاش ميكنند سخن يك فرد را به يك مجموعه نسبت بدهند، آن مجموعه ميتوانند براي پرهيز از ورود به حواشي، با يك اطلاعيه كوتاه عدم هم نظري خود با صاحب آن سخن را اعلام نمايد.
ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي، همانگونه كه در ميان ملتها دوستان زيادي دارد در ميان قدرتمندان و سران استكبار جهاني نيز دشمنان زيادي دارد. اين واقعيت غيرقابل انكار ايجاب ميكند احزاب، جناحها و رقباي سياسي، در عين حال كه حق دارند به رقابت سالم با همديگر ادامه دهند، در مورد اصول و آنچه به اساس نظام مربوط ميشود با همديگر همصدا باشند تا بتوانند دوستان را خوشحال و دشمنان را نااميد كنند. براي تحقق اين آرمان بزرگ، همه بايد در متن حركت كنند و از حاشيه سازي و حاشيه پردازي پرهيز نمايند و بدانند كه حاشيهپردازان به اين ملت و اين نظام خدمت نميكنند.
گزارش خطا
آخرین اخبار