آن حافظه ناب/ يادي از شادروان بهمن بوستان

کد خبر: ۳۳۷۸۲
تاریخ انتشار: ۰۱ آذر ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۲
مرگ زنده‌ياد بهمن بوستان به فاصله كمتر از يك ماه از درگذشت دكتر ساسان سپنتا را مي‌توان تلخ‌ترين ماه براي پژوهشگران و روزنامه‌نگاران حوزه موسيقي نام نهاد. مهم‌ترين ويژگي هردو اين اتفاق غربت و سكوتي است كه گرد از كف رفتن اين دو چهره فعال عرصه موسيقي و پژوهش افشانده شد. اگر چه طراز كار استاد سپنتا از جهاتي تفاوت جدي با كارهاي شادروان بوستان داشت، اما سهم چهره‌يي همانند بهمن بوستان را نيز نمي‌توان در برخي از تحولات عرصه موسيقي در چند دهه اخير ناديده گرفت.

شايد اگر خواننده گرامي آقاي محمد اصفهاني، كه اندكي از حق بزرگي را كه اين چهره فعال عرصه موسيقي برگردن ايشان و اهل موسيقي داشت، به صفت نسبت فاميلي آن چند خط را نمي‌نوشت همين اندازه هم كسي متوجه نمي‌شد، چنانكه چندي قبل گرگين موسسيان، يكي از نامداران عرصه رهبري كر در تاريخ موسيقي اركسترال و سمفونيك ايران،‌دار فاني را وداع گفت و تنها يك ذكر خيري از سوي رياست هيات‌مديره خانه موسيقي از ايشان شد و حتي سايت خانه به صورت مستقل خبر مرگ‌شان را انعكاس نداد.

متاسفانه زندگي و روزمر‌گي‌ها در ايران به قدري وقت و انرژي آدميان را ستانده و مي‌ستاند كه حتي فرصت يك احوالپرسي و ديد و بازديد عادي را از آدميان مي‌گيرد. در اين ميان همه مقصريم كه در زمان حيات اين چهره‌هاي زحمتكش موسيقي از‌آنها يادي نمي‌كنيم و البته در اين ميان نقش نهادهاي صنفي اين حوزه بيشتر است، ‌چرا كه آنها حلقه واسط هنرمندان با مردمند و مي‌توانند با اطلاعاتي كه از اعضاي خود در اختيار دارند، ‌هر از گاهي در حد يك سركشي يا معرفي اينان در مراسم جشن سالانه و يادكردي ازآنها نيز شده نامي از آنها ببرند.

خانه موسيقي البته هر از گاه چنين كاري را مي‌كند، ‌اما اين روند قاعده مند نيست و براي آن آيين نامه‌يي هم نوشته نشده است و به همين دليل است كه نه كانون پژوهشگران كه يكي از اعضاي آن گفت‌وگوي مفصلي با مرحوم سپنتا گرفتند، به ياد و خاطر مي‌آورند كه بايد نام اين استاد نامي را به هيات‌مديره مي‌دادند و پيگيري مي‌كردند و نه ديگران.

البته ما هم مقصريم كه بعد از دوره‌يي كه مرحوم بوستان به بيماري مزمن و طولاني دچار شدند، خبري‌از او نگرفتيم. در حالي كه او يكي از حافظه‌هاي ناب تاريخ موسيقي معاصر به شمار مي‌رفت و حشر و نشر او با اهالي موسيقي، به خصوص موسيقي سنتي، و درك و دريافتي كه او از اين حشر و نشر داشت و نيز شيرين سخني و ملاحت طبع و مناسب گويي او و صفت مجلس آرايي و اديب بودنش سبب شده بود كه اهل موسيقي و به خصوص بزرگان موسيقي با او حشر و نشر جدي داشته باشند و از خاطرات و نكات نغز زندگي خود براي او بگويند. نمي‌دانم كه مرحوم بوستان فرصت كردند كه اين خاطرات را بنگارند يا كسي به صرافت ضبط و ثبت اين خاطرات افتاد يا نه؟ اما به نظر مي‌رسد خانواده آن مرحوم ‌به خصوص علي بوستان عزيز (فرزند آن مرحوم) بتواند پيگير نوشته‌هاي پدرش باشد و آنها را به شكلي آبرومند روانه بازار نشر سازد.

روحش شاد و يادش گرامي باد
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار