خاطره جالب نماینده مجلس درباره خودرو
غلامرضا تاج گردون - نماینده مجلس شورای اسلامی - با انتشار خاطرهای از دوران نمایندگی خود، نوشت: از جمله موضوعاتی که طی حداقل 10 سال گذشته مورد توجه جامعه بوده و هنوز هم هست، بحث خودرو و واردات خودرو است.
همیشه گروهی که معمولا از جایگاهی قوی در دولتها برخوردار بودهاند، به دلایلی که شاید بهنظر خودشان موجه بوده است، حامی جدی خودروسازان داخلی بودهاند و موضوع واردات خودرو را به دلایلی رد میکردند. خاطرهای که در این مورد دارم این است که چطور شد واردات خودرو در سال 1384 با تعرفه خاص آزاد شد.
این خاطره جالب است و خیلی از افراد هم درباره آنچه در این یادداشت به آن میپردازم، اطلاعی ندارند. در آن زمان، معاون سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور بودم و مدیریت و کارشناسان سازمان اعتقاد به واردات خودرو داشتند. مهمترین دلیلشان این بود که خودروسازان تنبل شدهاند و مردم هم در یک حد استاندارد بسیار پایینی از خودرو استفاده میکنند و طعم خودرو باکیفیت را آنطور که باید و شاید نچشیدهاند. زمانی که لایحه بودجه را تقدیم دولت کردیم، معمولا طرفداران واردات خودرو در میان هیات وزیران کم بودند و به همین علت به پیشنهاد سازمان رای ندادند و لایحه بدون بحث واردات تقدیم مجلس شد.
در کمیسیون تلفیق این موضوع از سوی تعدادی از نمایندگان مطرح شد. معمولا به دلایل متعددی کمیسیون تلفیق، پیشنهاداتش خیلی نزدیک به سازمان برنامه است. بههرحال پیشنهاد اعضا رای آورد و لایحه با مجوز واردات خودرو به صحن مجلس شورای اسلامی ارایه شد. همزمان با این مصوبه اولیه، جو عجیبی در جامعه به راه افتاد و موتور لابی خودروسازان داخلی به هر روشی به کار افتاد و لابیها و رایزنیهای خودشان را آغاز کردند. میشود گفت کار به روشی جلو میرفت که این پیشنهاد در صحن مجلس حذف شود. من و همکارانم تلاشمان این بود که این پیشنهاد حذف نشود ولی به دلیل اینکه دولت رسماً مخالف بود نمیتوانستیم کار خاصی انجام دهیم.
یکی از روزهای طرح لایحه در مجلس، یکی از نمایندگان مجلس هفتم که معمولا در مباحث شرکت نمیکرد، سراغ من آمد و گفت یک خواهشی دارم، آن هم این است که من هر شب که به منزل میروم از دوست و آشناها در شهرستان و خانواده از من سوال میکنند که چرا در این بحث بودجه که خیلی مهم است، شما صحبت نمیکنید و تلویزیون شما را نشان نمیدهد. اگر به خاطر داشته باشید در آن زمان شبها تلویزیون بحث بودجه را خیلی پخش میکرد، بهخصوص اینکه مجلس جدید داشت اولین بودجهاش را میبست و عزیزان نماینده خیلی پرتحرک بودند. بههرحال این نماینده مجلس به بنده گفت، در سخنوری حرف ندارم ولی نمیدانم راجع به چه موضوعی صحبت کنم. ایشان به من گفت موضوعی را به او بگویم تا در مورد آن صحبت کند و موضوع طوری باشد که حتما شب تلویزیون او را نشان دهد. من هم از خداخواسته دنبال سوژههایی بودم که کسی را به صحبتکردن علیه حذف پیشنهاد تلفیق، تشویق کنم و نگذارم این پیشنهاد حذف شود. به این نماینده گفتم بهترین موضوع که تا فردا به آن میرسیم بحث خودرو و واردات خودرو است. گفت اتفاقا خیلی خوب است، چون من با رضا ویسه (رییس وقت سازمان گسترش) دوست هستم و اصطلاحا میخواهم هوای او را داشته باشم. به این نماینده گفتم اما ویسه دوست دارد که این پیشنهاد حذف شود. ایشان فکری کرد و گفت اشکال ندارد، فقط دوست دارم که صحبتهای من را تلویزیون پخش کند. به این نماینده مجلس گفتم خیالت راحت باشد، چون موضوع خیلی مهمی است، حتما صحبتهایت را پخش میکنند. وقت حذف رسید و قاعدتا افراد دیگری هم برای مخالفت ثبتنام میکردند ولی به حدی جو خراب بود که صحن مخالف نظر اعضای کمیسیون تلفیق بودند و باید کسی از جنس صحن صحبت میکرد. من هم از هیات رییسه مجلس خواهش کردم ایشان را در اولویت نطق بگذارند و البته هیات رییسه هم در این امر کمک کرد.
به هرحال وقت موعود رسید و نمایندگان مخالف واردات که - انصافا نمایندگان جدی، قوی و تاثیرگذاری بودند - پیشنهاد حذف را مطرح کردند. من هم مانده بودم به عنوان نماینده دولت چه کار کنم. بهترین حالتی که به ذهنم رسید این بود که دیدم آن لحظه داخل صحن مجلس نباشم بهتر است تا صحبت نکنم و از تلویزیون بیرون صحن، موضوع را پیگیری کنم. اگرچه کار درستی نبود ولی به هر حال پیش میآید و ما هم گاهی متخلف میشویم. البته نه از جنس رانتخواری و اتفاقا این دفعه موضوع برعکس بود. نماینده مربوطه که میخواست صحبت کند، انصافا ناطق خوبی بود. چنان با احساس صحبت میکرد که همه صحن را تحتتاثیر قرار داده بود. موبهمو با چاشنی نمایندگی آن مواردی را که لازم بود، گفت. اتفاقا مجلس هفتم در آن زمان تازه شکل گرفته بود و هرکسی میخواست اسبش را براند خیلی راحت بحث رانت و از این قبیل حرفها را مطرح میکرد تا بتواند مجلس را تحریک کند.
این نماینده مجلس در نطق خود گفت: مگر مردم ما چه گناهی کردهاند که باید در گرما و سرما جانشان را در این ماشینهای بیکیفیت از دست بدهند. مگر مردم ما از مردم کشورهای غربی چه کم دارند. ما تا کی باید جور رانتخواران خودروساز و قطعهسازان رانتخوار را بکشیم. رانتخواران هر روز به بهانهای مانع از بهبود کیفیت خودروها میشوند و تنها به فکر منفعت خود هستند. در وسط صحبتهایش بود که یکی از نمایندگان تذکر ماده 79 یعنی توهین به نماینده را داد. ایشان هم از خدا خواسته صحبتشهایش را قطع کرد و گفت صدای رانتخواران بلند شد و هکذا. با این تفاسیر معلوم بود نتیجه چه میشود. حذف رای نیاورد و واردات خودرو با دو، سه رای اختلاف و با تعرفه آزاد شد.
زمانی که وارد صحن شدم دو گروه به سمتم آمدند: یکی نمایندگان مخالف واردات از این شاکی بودند که چرا در صحن نبودی تا صحبت کنی و نماینده محترمی که نطق کرده بود فاتحانه به سراغ من آمد. حال فکر میکنید نتیجه چه شد؟ بگذریم. اما با این روش و بهکاربردن یک روش شاید غیرمعمول و تا حدودی زیرکانه و البته اعتراف میکنم متقلبانه، کمی خودروسازان به خودشان آمدند. تازه با این همه بحث، هنوز خودرو سمند که با خودرو هیوندایی راه افتاد همان سمند اولیه است و هیوندا اکنون ماشین هوشمند میسازد. امیدوارم اگر تخلفی کردم خدا من را ببخشد ولی مردم ما را نمیبخشند که بزرگترین ابزار کشتار دستهجمعی را در جادههای کشور راه میاندازیم و کسی هم به کسی نیست. خدا میداند اگر همین مقدار واردات کم صورت نمیگرفت و خودروسازان داخلی به خودشان نمیآمدند و تکان نمیخوردند، الان در کشور چه اتفاقاتی میافتاد و چقدر مردم از این موضوع آسیبهای جدی میدیدند.
نمیدانم آن نماینده محترم که دوست داشت در صحن علنی نطق کند، الان کجاست فقط میدانم که آن شب خوشحال شد که همه شبکههای تلویزیونی صحبتهایش را پخش کردند و فکر کنم کاری به نتیجه کار هم نداشت. خدا همه ما را ببخشد ولی باز هم لابی قوی در آن دولت نگذاشت آن کاری که باید صورت بگیرد، اتفاق بیفتد.
همیشه گروهی که معمولا از جایگاهی قوی در دولتها برخوردار بودهاند، به دلایلی که شاید بهنظر خودشان موجه بوده است، حامی جدی خودروسازان داخلی بودهاند و موضوع واردات خودرو را به دلایلی رد میکردند. خاطرهای که در این مورد دارم این است که چطور شد واردات خودرو در سال 1384 با تعرفه خاص آزاد شد.
این خاطره جالب است و خیلی از افراد هم درباره آنچه در این یادداشت به آن میپردازم، اطلاعی ندارند. در آن زمان، معاون سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور بودم و مدیریت و کارشناسان سازمان اعتقاد به واردات خودرو داشتند. مهمترین دلیلشان این بود که خودروسازان تنبل شدهاند و مردم هم در یک حد استاندارد بسیار پایینی از خودرو استفاده میکنند و طعم خودرو باکیفیت را آنطور که باید و شاید نچشیدهاند. زمانی که لایحه بودجه را تقدیم دولت کردیم، معمولا طرفداران واردات خودرو در میان هیات وزیران کم بودند و به همین علت به پیشنهاد سازمان رای ندادند و لایحه بدون بحث واردات تقدیم مجلس شد.
در کمیسیون تلفیق این موضوع از سوی تعدادی از نمایندگان مطرح شد. معمولا به دلایل متعددی کمیسیون تلفیق، پیشنهاداتش خیلی نزدیک به سازمان برنامه است. بههرحال پیشنهاد اعضا رای آورد و لایحه با مجوز واردات خودرو به صحن مجلس شورای اسلامی ارایه شد. همزمان با این مصوبه اولیه، جو عجیبی در جامعه به راه افتاد و موتور لابی خودروسازان داخلی به هر روشی به کار افتاد و لابیها و رایزنیهای خودشان را آغاز کردند. میشود گفت کار به روشی جلو میرفت که این پیشنهاد در صحن مجلس حذف شود. من و همکارانم تلاشمان این بود که این پیشنهاد حذف نشود ولی به دلیل اینکه دولت رسماً مخالف بود نمیتوانستیم کار خاصی انجام دهیم.
یکی از روزهای طرح لایحه در مجلس، یکی از نمایندگان مجلس هفتم که معمولا در مباحث شرکت نمیکرد، سراغ من آمد و گفت یک خواهشی دارم، آن هم این است که من هر شب که به منزل میروم از دوست و آشناها در شهرستان و خانواده از من سوال میکنند که چرا در این بحث بودجه که خیلی مهم است، شما صحبت نمیکنید و تلویزیون شما را نشان نمیدهد. اگر به خاطر داشته باشید در آن زمان شبها تلویزیون بحث بودجه را خیلی پخش میکرد، بهخصوص اینکه مجلس جدید داشت اولین بودجهاش را میبست و عزیزان نماینده خیلی پرتحرک بودند. بههرحال این نماینده مجلس به بنده گفت، در سخنوری حرف ندارم ولی نمیدانم راجع به چه موضوعی صحبت کنم. ایشان به من گفت موضوعی را به او بگویم تا در مورد آن صحبت کند و موضوع طوری باشد که حتما شب تلویزیون او را نشان دهد. من هم از خداخواسته دنبال سوژههایی بودم که کسی را به صحبتکردن علیه حذف پیشنهاد تلفیق، تشویق کنم و نگذارم این پیشنهاد حذف شود. به این نماینده گفتم بهترین موضوع که تا فردا به آن میرسیم بحث خودرو و واردات خودرو است. گفت اتفاقا خیلی خوب است، چون من با رضا ویسه (رییس وقت سازمان گسترش) دوست هستم و اصطلاحا میخواهم هوای او را داشته باشم. به این نماینده گفتم اما ویسه دوست دارد که این پیشنهاد حذف شود. ایشان فکری کرد و گفت اشکال ندارد، فقط دوست دارم که صحبتهای من را تلویزیون پخش کند. به این نماینده مجلس گفتم خیالت راحت باشد، چون موضوع خیلی مهمی است، حتما صحبتهایت را پخش میکنند. وقت حذف رسید و قاعدتا افراد دیگری هم برای مخالفت ثبتنام میکردند ولی به حدی جو خراب بود که صحن مخالف نظر اعضای کمیسیون تلفیق بودند و باید کسی از جنس صحن صحبت میکرد. من هم از هیات رییسه مجلس خواهش کردم ایشان را در اولویت نطق بگذارند و البته هیات رییسه هم در این امر کمک کرد.
به هرحال وقت موعود رسید و نمایندگان مخالف واردات که - انصافا نمایندگان جدی، قوی و تاثیرگذاری بودند - پیشنهاد حذف را مطرح کردند. من هم مانده بودم به عنوان نماینده دولت چه کار کنم. بهترین حالتی که به ذهنم رسید این بود که دیدم آن لحظه داخل صحن مجلس نباشم بهتر است تا صحبت نکنم و از تلویزیون بیرون صحن، موضوع را پیگیری کنم. اگرچه کار درستی نبود ولی به هر حال پیش میآید و ما هم گاهی متخلف میشویم. البته نه از جنس رانتخواری و اتفاقا این دفعه موضوع برعکس بود. نماینده مربوطه که میخواست صحبت کند، انصافا ناطق خوبی بود. چنان با احساس صحبت میکرد که همه صحن را تحتتاثیر قرار داده بود. موبهمو با چاشنی نمایندگی آن مواردی را که لازم بود، گفت. اتفاقا مجلس هفتم در آن زمان تازه شکل گرفته بود و هرکسی میخواست اسبش را براند خیلی راحت بحث رانت و از این قبیل حرفها را مطرح میکرد تا بتواند مجلس را تحریک کند.
این نماینده مجلس در نطق خود گفت: مگر مردم ما چه گناهی کردهاند که باید در گرما و سرما جانشان را در این ماشینهای بیکیفیت از دست بدهند. مگر مردم ما از مردم کشورهای غربی چه کم دارند. ما تا کی باید جور رانتخواران خودروساز و قطعهسازان رانتخوار را بکشیم. رانتخواران هر روز به بهانهای مانع از بهبود کیفیت خودروها میشوند و تنها به فکر منفعت خود هستند. در وسط صحبتهایش بود که یکی از نمایندگان تذکر ماده 79 یعنی توهین به نماینده را داد. ایشان هم از خدا خواسته صحبتشهایش را قطع کرد و گفت صدای رانتخواران بلند شد و هکذا. با این تفاسیر معلوم بود نتیجه چه میشود. حذف رای نیاورد و واردات خودرو با دو، سه رای اختلاف و با تعرفه آزاد شد.
زمانی که وارد صحن شدم دو گروه به سمتم آمدند: یکی نمایندگان مخالف واردات از این شاکی بودند که چرا در صحن نبودی تا صحبت کنی و نماینده محترمی که نطق کرده بود فاتحانه به سراغ من آمد. حال فکر میکنید نتیجه چه شد؟ بگذریم. اما با این روش و بهکاربردن یک روش شاید غیرمعمول و تا حدودی زیرکانه و البته اعتراف میکنم متقلبانه، کمی خودروسازان به خودشان آمدند. تازه با این همه بحث، هنوز خودرو سمند که با خودرو هیوندایی راه افتاد همان سمند اولیه است و هیوندا اکنون ماشین هوشمند میسازد. امیدوارم اگر تخلفی کردم خدا من را ببخشد ولی مردم ما را نمیبخشند که بزرگترین ابزار کشتار دستهجمعی را در جادههای کشور راه میاندازیم و کسی هم به کسی نیست. خدا میداند اگر همین مقدار واردات کم صورت نمیگرفت و خودروسازان داخلی به خودشان نمیآمدند و تکان نمیخوردند، الان در کشور چه اتفاقاتی میافتاد و چقدر مردم از این موضوع آسیبهای جدی میدیدند.
نمیدانم آن نماینده محترم که دوست داشت در صحن علنی نطق کند، الان کجاست فقط میدانم که آن شب خوشحال شد که همه شبکههای تلویزیونی صحبتهایش را پخش کردند و فکر کنم کاری به نتیجه کار هم نداشت. خدا همه ما را ببخشد ولی باز هم لابی قوی در آن دولت نگذاشت آن کاری که باید صورت بگیرد، اتفاق بیفتد.
گزارش خطا
آخرین اخبار