سفير پيشين فرانسه در ايران: توافق با تهران، خواست جدي اوباما است
ايران و ١+٥ به ايستگاههاي آخر مذاكرات هستهيي پس از يك سال ديدارهاي فشرده و بحثهاي نفسگير نزديك ميشوند. شمارش معكوس براي رسيدن به ٢٤ نوامبر آغاز شده و با نزديك شدن به اين ضرب الاجل نبض مذاكرات هم تندتر ميزند. ايران و شش كشور مذاكرهكننده كمتر از ٣ هفته فرصت دارند تا اراده سياسي شكل گرفته را با تصميمهاي سخت فني ارايه شده تطبيق داده و قطار پرونده هستهيي را پس از ١٢ سال مذاكرات به ايستگاه نهايي برسانند. فرانسوا نيكولو، سفير پيشين فرانسه در ايران در سالهاي ٢٠٠١ تا ٢٠٠٥ ميلادي در زمره ديپلماتهاي اروپايي است كه در يك سال اخير تمام تلاش خود را براي تطليف فضاي رسانهيي در اروپا در خصوص مذاكرات هستهيي با ايران به كار بسته است. وي كه در مذاكرات هستهيي ايران با سه كشور اروپايي در سالهاي ٢٠٠٣ تا ٢٠٠٥ نقش كليدي را ايفا كرده است اعتقاد دارد رسيدن به ضرب الاجل ٢٤ نوامبر ممكن است. نيكولو در گفتوگوي اختصاصي با «اعتماد» با توجه به اينكه امريكاي امروز از تصميم قبلي خود براي تغيير رژيم در ايران عبور كرده تاكيد ميكند كه كاخ سفيد با سكانداري باراك اوباما مصمم است تا مذاكرات هستهيي با ايران را به سرمنزل مقصود برساند. متن گفتوگو با وي به شرح زير است.
در سال ٢٠٠٥، ايران و سه كشور اروپايي پس از چندين دوره مذاكرات فشـــرده هســتهيي نتوانستند به موفقيت دست يابند. در آن زمان همگان امريكا را مقصر شكست در اين مذاكرات خواندند. شما به عنوان فردي كه بسيار به مذاكرات نزديك بوديد دلايل شكست آن زمان را در چه ميدانيد؟ چرا امريكا مخالف به ثمر نشستن مذاكرات بود؟
مساله بسيار مهمي كه بايد در اين خصوص مورد توجه قرار بگيرد اين است كه در آن زمان ايالات متحده صرفا علاقهمند به تغيير رژيم در ايران بود. حقيقت اين بود كه امريكاييها در آن زمان چندان به برنامه غنيسازي ايران اهميت نميدادند و اگر همان برنامه با همان خصوصيات در اختيار يك دولت دوست و متحد با امريكا بود، به راحتي از سوي واشنگتن پذيرفته ميشد. امريكاييها در آن زمان به اروپاييها گفتند كه تنها با غنيسازي صفر در ايران كنار ميآيند اما در حقيقت اين بهانه، ابزاري بود براي به شكست كشاندن مذاكرات. در آن روزها اروپاييها به هيچوجه مهيا نبودند كه با امريكا بر سر ايران به جدال بپردازند. بنابراين كل پروسه مذاكرات از جانب نيرويي كه در داخل اين مذاكرات نبود به شكست منتهي شد. در آن زمان امريكاييها به اين دليل كه گمان ميكردند حمله بسيار موفقيتآميزي به عراق داشتهاند در حال و هواي اين پيروزي و قدرتورزي بودند.
در آن تاريخ فرانسه نقش اول در اين مذاكرات را ايفا ميكرد و حضور مقامهاي سه كشور اروپايي در تهران هم ابتكار پاريس بود. براي پاريس در اين دور از مذاكرات چه نقشي قايل هستيد؟ آيا شما هم با برخي تحليلها در اين خصوص كه مذاكرات در حقيقت صرفا ميان ايران و امريكا در حال برگزاري است، موافق هستيد؟
شرايط كاملا تغيير كرده است. در سال ٢٠٠٣ ميلادي، وزير امور خارجه وقت فرانسه دومينيك دوويلپن مبتكر طرح گفتوگو با ايرانيها شده و هم آلمانيها و هم انگليسيها را به ورود به اين پروسه تشويق كرد. آن مذاكرات در حقيقت به شكل كامل و خالص ابتكار اروپاييها و البته ماجراجويي آنها بود. امريكاييها كلا با ايده به توافق رسيدن با ايران يا يافتن راهكاري مورد قبول دو طرف مشكل داشتند و در نتيجه بخشي از اين بازي هم نبودند. پس از اين فضا نوبت به پيروزي باراك اوباماي دموكرات رسيد. اوباما از نخستين روزهاي حضور در كمپين انتخاباتي خود در سال ٢٠٠٨ به صراحت اعلام كرد كه خواهان ورود به فاز مذاكره و تعامل با جمهوري اسلامي ايران است. امريكاييها در اين فضا رهبري بحث مذاكره با ايران را در دست گرفته و از آن زمان به امروز هم همچنان در راس هرم اين مذاكرات باقي ماندهاند. در اين فضا بود كه اروپاييها از نقش اول در مذاكرات هستهيي به نقش دوم سقوط كردند. البته ايستادن اروپاييها در سكوي دوم به اين معنا نيست كه حضور آنها كمككننده هم نبوده يا نيست. روش و زمان برداشته شدن تحريمهاي اروپا ميتواند نقش بسيار مهمي در به نتيجه رسيدن مذاكرات بازي كند.
به عنوان يك ديپلمات اروپايي آيا فكر ميكنيد كه امريكا در اين مذاكرات جدي است؟ چه مسالهيي امريكاي سال ٢٠١٤ را با امريكاي سال ٢٠٠٥ متفاوت كرده است؟
بله. من فكر ميكنم كه اوباما و تيم او در اين مسير بسيار جدي هستند. البته به نظر ميرسد كه آنها تا حدودي در عرصه سياسي امريكا منزوي و تنها هم شدهاند. همه ما ميدانيم كه اكثريت در كنگره مخالف با هرگونه توافق يا نزديكي به ايران هستند اما قدرت اجرايي همچنان در اختيار ساكنان كاخ سفيد است. اوباما ميتواند به توافقي دست يابد كه نيازمند تصويب رسمي كنگره نباشد. در شرايط ضرورت، وي ميتواند بخش اعظمي از تحريمها را تا زماني كه در راس قدرت در كاخ سفيد قرار دارد مستثني نگه دارد و اين مساله را به جانشين خود واگذار كند كه درخواست لغو آنها را كنگره ارايه دهد. البته ريسك اين استراتژي هم زياد است اما اگر توافقنامه جامع در اين بازه زماني به خوبي از سوي دو طرف اجرايي شود، به نظر من نه كنگره و نه رييسجمهور آتي امريكا هيچ كدام نخواهند خواست كه موفقيتهاي مذاكرات با ايران را زير سوال برده يا نابود كنند.
اگر به توافق نرسيم بهترين و بدترين سناريوهاي محتمل چه خواهد بود؟
بهترين سناريو كه وجود نخواهد داشت. اگر اين گفتوگوها به شكست بينجامد تشديد تنش جايگزين اين مذاكرات خواهد شد و اين همان مسالهيي است كه وندي شرمن، مذاكرهكننده امريكايي هم اخيرا به آن اشاره كرده است.
ايران و امريكا سابقه سه دهه خصومتورزي را در كارنامه روابط دوجانبه خود دارند اما ايران و اروپا گاه همكاريهاي سياسي و اقتصادي بسيار گستردهيي نيز با يكديگر داشتهاند. فكر ميكنيد كه در صورت نرسيدن به تاريخ ٢٤ نوامبر اين احتمال وجود دارد كه اروپاييها تا حدودي راه خود را از امريكا در مواجهه با ايران جدا كنند؟
فكر ميكنم هنوز براي اينكه بخواهيم در خصوص فرضيه به شكست خوردن مذاكرات صحبت كنيم، زود باشد. اگر توافقي در كار نباشد ما به شرايط هرج و مرج گونهيي وارد ميشويم كه هيچ كس حتي اروپاييها هم از آن ايمن نخواهند بود.
بسياري در ايران اعتقاد دارند كه حتي اگر ايران و ١+٥ با هم به توافق برسند، اروپا و امريكا تحريمهاي خود را تحت عناوين خودساختهيي مانند نقض حقوق بشر توسط ايران يا حمايت از آنچه كه جريانهاي تروريستي ميخوانند ادامه خواهند داد. فكر ميكنيد رسيدن به توافق در حوزه هستهيي به درك بهتر طرفين از يكديگر در ساير حوزهها هم منتهي شود؟
اين درست است كه پارهيي از تحريمها نهتنها به پرونده هستهيي ايران كه به مسائل حقوق بشر و تروريسم هم ربط پيدا كرده است. اين مسائل را ميتوان در زمان مناسب و در شرايطي كه اراده سياسي مناسب در هر دو طرف وجود داشت به خوبي حل و فصل كرد. اجراي موفقيتآميز توافقنامه جامع هستهيي كه مورد توافق همگان قرار بگيرد ميتواند به خلق فضاي بهتري منتهي شود كه از آن فضا و اتمسفر مثبت همگان نفع خواهند برد و ساير مسائل هم در سايه اين فضا قابل حل و فصل است.
در انتخابات ميان دورهيي اخير كنگره در امريكا، مجلس سنا هم به تصاحب جمهوريخواهان درآمد. فكر ميكنيد در صورت عبور از چراغ قرمز ٢٤ نوامبر بدون توافق، تركيب جديد سنا در امريكا ميتواند بر تمديد يا ادامه مذاكرات تاثيري بگذارد؟
خير. جمهوريخواهان در ماه ژانويه اختيار مجلس نمايندگان و سنا را در دست خواهند گرفت. بر همين اساس است كه رسيدن به نتيجه تا ٢٤ نوامبر هم از نظر فني و هم سياسي - رواني از اهميت فوقالعادهيي برخوردار است.
جان كري، وزير امور خارجه ايالات متحده اخيرا در سخناني تاكيد كرده است كه ايران و ١+٥ بيش از آنكه به اراده سياسي نياز داشته باشند به توافق بر سر مباحث فني نياز دارند. به نظر شما با توجه به خطوط قرمزي كه دو طرف از آن صحبت ميكنند، رسيدن به توافق تا ٢٤ نوامبر ممكن است؟
من اعتقاد دارم كه دو طرف هم به اراده سياسي و هم به تصميمهاي فني نياز دارند. همچنين اعتقاد دارم كه ايران و ١+٥ تا ٢٤ نوامبر به توافق خواهند رسيد. اين مساله صحت دارد كه دو طرف خط قرمزهايي تعيين كردهاند اما اين خط قرمزها در ملأعام و در موضعگيريهاي كلي است كه بيان ميشود و همين مساله فضا را براي ارايه تعبيرهاي متفاوت باز نگه ميدارد. به همين دليل است كه ميگويم عزم و اراده سياسي هم امري لازم است. به نظر من منظور جان كري اين بوده است كه شخص وي و همتاي ايراني او جواد ظريف از اراده سياسي كافي براي رسيدن به توافق برخوردار هستند اما به دنبال فرمولهاي فني خاصي ميگردند كه بتوانند اراده سياسي خود را به آن ترجمه و عملي كنند.
ايران بر غنيسازي صنعتي اصرار دارد به نظر شما امريكايي كه از درخواست غنيسازي صفر خود گذشته است با اين درخواست ايران هم موافقت خواهد كرد؟
١+٥ در حال حاضر با اين مساله كه ايران بايد غنيسازي بر اساس نياز عملي خود داشته باشد، موافقت كردهاند. در حال حاضر ايران است كه بايد ميزان و جدول زماني مدنظر خود براي رسيدن به غنيسازي عملي اعلام شده را اعلام كند. انتشار برنامهيي براي توسعه انرژي هستهيي در ايران كه جزييات فني آن به ريز و به دور از ابهام بيان شده، مورد حمايت سياسي جهان قرار گرفته و البته از حمايتهاي مالي هم برخوردار است، ميتواند بهترين نتيجه اين مذاكرات طولاني ايران با غرب باشد.
رابطه ميان روسيه و اروپا در چند ماه اخير بسيار پرتنش بوده است. براي روسيه چه نقشي در اين مذاكرات قايل هستيد؟آيا فكر ميكنيد كه مذاكرات هستهيي ايران كارت بازي روسها در ساير مراودهها با غرب و امريكا هم هست؟
من فكر ميكنم روسيه كه اصليترين شريك هستهيي ايران است نقش بسيار مهمي در ارايه راهكارهاي فني به دو طرف بازي ميكند. راهكارهاي فني در خصوص غنيسازي و توليد سوخت كه از سوي روسيه ارايه ميشود ميتواند نقش بسيار مثبتي در به توافق رسيدن ايفا كند. در شرايطي كه روسها به واقع چنين نقش مثبتي را در مدت باقيمانده ايفا كنند در حقيقت دست به ابتكاري زدهاند كه از امريكاييها و اروپاييها برنمي آمد. اين مساله هم ميتواند يك ثمره مثبت ديگر براي اين مذاكرات هستهيي باشد.