آیا جعبه جادویی ایران تکانی خواهد خورد/

چرا برای رفتن این مرد لحظه شماری می‌شود؟

صدای ایران: «شما چرا کنتور می‌اندازید؟ کنتوری هم که می‌اندازید اشتباه است و من تا آبان ماه در خدمت شما هستم».
کد خبر: ۳۱۴۰۵
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۳ - ۰۰:۱۴
به گزارش صدای ایران، دهم اردیبهشت ماه امسال عزت الله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما در حاشیه اجلاس حکمت مطهر در گفت وگو باخبرنگاران درباره مدت زمان باقیمانده ریاست وی بر سازمان صداوسیما به مزاح گفت: «شما چرا کنتور می‌اندازید؟ کنتوری هم که می‌اندازید اشتباه است و من تا آبان ماه در خدمت شما هستم».


سازمان رسانه ای کشور ـ یعنی صدا و سیما ـ به زودی قرار است مسئولیت خود را تحویل مدیر جدید داده و از این رسانه خداحافظی کند. حضوری 10 ساله در یک مسئولیت به معنای آن است که در این دوره طولانی یک مدیر آن‌قدر فرصت داشته تا کارهای خوب و مفید انجام دهد تا هنگام خروج از این مسئولیت، عده زیادی دل‌تنگ او شوند و برای رفتنش نگران باشند و یک به یک کارهای خوب و مفید او را بشمارند و آرزو کنند نظام از او در مسئولیتی جدیدتر و بهتر بهره بگیرد اما آیا واقعاً این توصیفات شامل عزت الله ضرغامی می‌شود؟

کافی است به حجم فراوانی از مطالب و نوشته‌های رسانه ای نگاهی بیندازید که در طول ماه‌های اخیر ـ و بخصوص پس از سال جدید ـ در رسانه‌های مختلف درج شده و گزینه‌های بعدی ریاست سازمان صدا و سیما را مطرح می‌کنند. گزینه‌هایی که امید می‌رود با حضور آن‌ها در تلویزیون، شاهد تغییر و تحولات مثبت و بهبود وضعیت این سازمان باشیم.

 میراث ضرغامی چیست؟ 10 سال مدت زمان زیادی برای حضور در یک مسئولیت است. در ساختار کلی کشور، حتی رییس جمهور و اعضای کابینه‌اش در بهترین حالت 4 سال برای انجام طرح‌ها و برنامه‌های خود فرصت دارند و حالا فردی مانند ضرغامی، 10 سال فرصت داشته تا در یک مسئولیت مهم و حساس برنامه ریزی کرده و اقدامات مختلفی را برای به ثمر رساندن دستاوردهای فرهنگی کشور به انجام برساند. حتی اگر دوره مسئولیت ضرغامی در معاونت استان‌های صدا و سیما را هم به این دوران اضافه کنیم، با مدت زمان بیشتری مواجه می‌شویم که تقریباً در تاریخ مدیریت سازمان صدا و سیما و حتی مدیریت فرهنگی کشور بی سابقه است.

اما حاصل این مدت فعالیت چیست؟ برخی از موارد آن را می‌توان به شرح زیر فهرست کرد: میراث اول، بدهی های فراوان میزان فراوانی بدهی که این روزها گریبان اغلب دست اندر کاران صدا و سیما را گرفته و بسیاری از آن‌ها حتی از پس تأمین مخارج اولیه زندگی خود نیز برنمی آیند. این بدهی سنگین بخش عمده ای از ساختارهای تولیدی صدا و سیما را به ورشکستگی کشانده و سبب ورود تهیه کنندگانی به این سازمان شده که صرفاً پول و سرمایه در اختیار دارند و برنامه‌ها را به سمت و سویی سوق می‌دهند که خود مایل به آن هستند. سمت و سویی که فاقد هر نوع رویکرد فرهنگی است.

مسئولان صدا و سیما در ماه‌های اخیر بارها در خصوص حجم فراوان پخش برنامه‌های تبلیغاتی عنوان کرده‌اند که این مسئله به دلیل مشکلات مالی رخ داده است. اخیراً اظهار نظری خواندم از یکی از مجریان برکنار شده تلویزیون که گفته بود: «مگر فقط صدا و سیما مشکل مالی دارد؟ آیا منطقی است که یک سازمان به دلیل مشکلات مالی سرمایه‌های خود را حراج کند؟ مثلاً سازمان محیط زیست می‌تواند برای جبران هزینه‌های خود اقدام به فروش حیوانات کمیاب و نادر کند و یا زمین‌های خود را به افراد دیگر واگذار نماید»؟ این موضوع بسیار جدی و حساسی است که در ماه‌های اخیر حتی باعث حساسیت مراکز نظارتی نیز شده است.

 میراث دوم، بی اثر شدن رسانه تلویزیون تا چند سال قبل رسانه ای مؤثر و جدی بود. کافی بود این رسانه در فراخوانی عمومی از مردم تقاضا کند تا به زلزله زدگان بم کمک کنند یا در موضوعی مانند جشن عاطفه‌ها شرکت کنند. با یک فراخوان ساده، شاهد شکل گیری صف‌های طولانی مردمی برای کمک به زلزله زدگان می‌بودیم اما در سال‌های اخیر و بخصوص در پنج سال دوم ریاست ضرغامی، تلویزیون به رسانه ای بی اثر و خنثی تبدیل شد که دیگر تأثیری در طبقات متخلف اجتماعی و توده‌های مردم ندارد. مصداق بارز این وضعیت، تبلیغات اشتباه، نادرست و اغراق گونه این رسانه در خصوص انصراف مردم از هدفمندی یارانه‌ها بود که چنان غیر اصولی انجام شد که در کمال ناباوری، صرفاً تعداد اندکی از مردم را ترغیب به انصراف از یارانه‌ها کرد.

در سال‌های اخیر تلویزیون در شرایطی از جایگاه یک رسانه مهم و مؤثر فاصله گرفته که در نقطه مقابل، شبکه‌های ماهواره ای این خلا را پُر کرده‌اند. کافی است یک برنامه سرگرم کننده درباره آسفالت نامرغوب خیابانی در یکی از شهرستان‌های ایران گزارشی پخش کند تا چند روز بعد، این مشکل در آن شهرستان مرتفع شود. از دست دادن «اعتبار و سرمایه اجتماعی» یکی از اتفاق‌هایی است که در سال‌های اخیر در این رسانه رخ داده و بعید این به این زودی و به سادگی بازگرداننده شود.

 میراث سوم، ساخت برنامه های ضعیف صدا و سیما در ایران زمانی یک رسانه جذاب و خلاق بود. به یاد بیاورید که در سال‌هایی نه چندان دور سریالی مانند «خانه سبز» از این رسانه پخش می‌شد که در مقطع علاقه‌مندی مردم به آپارتمان نشینی، شیوه‌های صحیح زندگی در آپارتمان را به مردم آموزش می‌داد. یا به خاطر بیاورید که چگونه با حضور یک مجری حرفه ای و چند سوژه اجتماعی ـ انتقادی، در سال‌هایی نه چندان دور شاهد برنامه‌هایی جذاب از این رسانه بودیم اما این روزها موج تقلید از برنامه‌های ماهواره ای، جایگزین خلاقیت در صدا و سیما شده است. از مجریانی که آشکارا شیوه اجرای برنامه توسط مجری‌های شبکه‌های فارسی زبان ماهواره ای را تبلیغ می‌کنند تا سریال‌هایی که نعل به نعل کپی مضمونی آثار پخش شده از شبکه‌های ترکیه ای هستند. این موارد تنها چند دلیل برای لحظه شماری جهت رفتن ضرغامی از صدا و سیما است.

آنچه مسلم است آن است که ضرغامی در سال‌های اخیر میراث مطلوبی از خود به یادگار نگذاشته است.

 
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۰:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۱۶
0
1
ان شاالله فردي بي طرف ريس صدا سيما بشود
پربیننده ترین ها