از بحران تا بیکاری: روایت بازار کار روابطعمومی

صدای ایران؛ پیام فیض*- روابطعمومی زمانی معنا پیدا میکند که یک کسبوکار در حال توسعه باشد و بتواند در بازار خود سهم صدا به دست آورد. اما در شرایط پساجنگ، وقتی اقتصاد و سیاست در شرایط ناپایدار فرو میروند، نخستین واحدی که جایگاهش متزلزل میشود روابطعمومی است؛ چراکه عملاً امکان کنشگری در راستای توسعه برند کاهش مییابد.
به همین دلیل، کاهش تقاضا برای جایگاه شغلی روابطعمومی پس از جنگ 12 روزه امری اجتنابناپذیر است. از یک سو سرمایهگذاری در بخش خصوصی کاهش یافته و اولویت مدیران به بقا معطوف شده و نه ارتباطات. از سوی دیگر بودجههای تبلیغاتی و ارتباطی نخستین گزینه برای حذف هستند. علاوه بر این، ظهور ابزارهای هوش مصنوعی بخشی از وظایف سنتی روابطعمومی مانند پایش رسانه و تولید محتوا را به عهده گرفته است. و نکته آخر که بسیار اهمیت دارد کاهش اعتماد عمومی است. در شرایطی که امری مانند جنگ برخلاف تحلیلهای رایج کارشناسان رخ میدهد مسئله بی اعتمادی و شکاف اجتماعی بیش از پیش رخ عیان میکند. در چنین شرایطی کار فعالان روابط عمومی پیچیده و سخت خواهد شد.
با این حال، تفاوتی آشکار میان بخش خصوصی و بخش دولتی وجود دارد. در بخش خصوصی، روابطعمومی به دلیل اولویتبندی منجمد شده؛ زیرا زمانی که بازار خرید و سرمایهگذاری در رکود است، ابزارهای PR کمتر کاربرد دارند. اما در بخش دولتی بالعکس، درست در همین زمان باید روابطعمومی فعالتر شود. زیرا افکار عمومی در شرایط بیثباتی بیش از هر زمان دیگری تشنه اطلاعات درست است.
نویسنده در یادداشت قبل خود اشاره کرد که «حقیقت اولین قربانی جنگ است»، بنابراین روابطعمومی دولتی باید خط مقدم دفاع از اعتماد عمومی باشد و با شفافیت و ارتباط مستمر، سرمایه اجتماعی سازمان را حفظ کند.
این تحولات نشان میدهد که فعالان روابطعمومی هم برای ماندن در میدان باید مهارتهای نوینی را بیاموزند. مدیریت ارتباطات بحران و ریسک ارتباطی، تحلیل داده و شناخت عمیق مخاطب، کار با ابزارهای هوش مصنوعی در تولید محتوا، حضور مؤثر در شبکههای اجتماعی و داستانگویی استراتژیک از جمله مهارتهایی هستند، که میتوانند آینده شغلی آنان را تضمین کنند.
برای احیای نقش روابطعمومی، چند مسیر مشخص پیش روست: مدیران دولتی باید به روابطعمومی بهعنوان سرمایه اجتماعی نگاه کنند و نه هزینه اضافی. بخش خصوصی نیز میتواند با استفاده از کمپینهای دیجیتال هدفمند و کمهزینه، همچنان سهمی از بازار خود را حفظ و گسترش دهد. ادغام روابطعمومی با بازاریابی دادهمحور نیز میتواند هم هزینهها را کاهش دهد و هم اثربخشی را افزایش دهد. در نهایت، شبکههای صنفی باید نقشی پر رنگتر ایفا کرده و پلی شوند میان کارجویان روابط عمومی و کسبکارهایی که نیازمند تقویت در این حوزه هستند.
آینده ارتباطات و روابطعمومی به این بستگی دارد که سازمانها باور کنند ارتباطات هدفمند و مستمر هزینه نیست، بلکه سرمایهگذاری است.
*کارشناس ارشد ارتباطات